گزارشگر:روحالله بهزاد/ شنبه 18 میزان 1394 - ۱۷ میزان ۱۳۹۴
با آنکه در سالهای گذشته، شمار زیادی از جوانان در دانشگاههای دولتی و خصوصی دانش آموخته شدهاند، اما وضعیت آموزش عالی در افغانستان بهسامان نیست و همواره از این ناحیه هم استادان و هم دانشجویان شکایت داشتهاند.
حالا نیز شماری از استادان دانشگاه میگویند، کیفیت آموزش و پرورش در افغانستان بهتناسب کشورهای منطقه و جهان معیاری نیست.
آنان میگویند، با آنکه در سالهای گذشته برای بهترشدن وضعیت کارهای اندکی شده، اما واقعیتهای عینی و ظاهری افغانستان نشان میدهد که آموزش براساس معیارهای جهانی همچنان از توان نسبی دانشگاههای افغانستان خارج است.
آنان باور دارند، کدرهاییکه پروسه علمی را در دانشگاههای افغانستان بهپیش میبرند تا هنوز بهتناسب کدرهای کشورهای منطقه و جهان برابر نیستند.
محمدظاهر دانشجوی دانشگاه کابل میگوید:»وقتی متعلم مکتب بودم زیاد علاقه داشتم که بهیکی از دانشگاههای دولتی راه پیدا کنم؛ اما بعد از رسیدن بهاین آرزو، بارها خودم را ملامت کردهام که ای کاش کامیاب نمیشدم!»
او میافزاید: وقتی بهدانشگاه آمدم، تصویری را که پیش از آن داشتم، از میان رفت و دریافتم که این مکان جایی نیست تا پیشرفت کنم.
مروه هیلی یکی دیگر از دانشجویان میگوید: نظام درسی و مواد درسی در دانشگاههای افغانستان، امروزی نیست و دانشجویان را بهآرزوهایشان نمیرساند.
او از رهبران دولت میخواهد تا در زمینۀ تحصیلات عالی در افغانستان، برنامههای مطابق با معیارهای جهانی طرحریزی و عملی کند.
این دانشجو باور دارد که آیندۀ سبز و یا سیاه افغانستان توسط جوانان آن رقم خواهد خورد که درصدی زیادی از آنان مصروف آموزشهای عالی در دانشگاههای دولتی و خصوصی هستند.
سیدمهدی منادی استاد در یکی از دانشگاههای خصوصی در کابل با بیان اینکه جوامع براساس شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خویش ظرفیتهایی برای معیارسازی دارند که بهنحوی توان بومی یک کشور را در عمل نشان میدهد، بهروزنامۀ ماندگار میگوید: دانشگاههای افغانستان با تأثیر پذیری از این واقعیت، ظرفیت محدود و متأثر از مولفههای درونی خویش را دارند که براساس آن محاسبه میگردند. واقعیتهای عینی و ظاهری افغانستان نشان میدهد که آموزش براساس معیارهای جهانی همچنان از توان نسبی دانشگاههای افغانستان خارج است.
آقای منادی میافزاید: «در یک رهیافت ساختار (دانشگاه)- کارگزار (دانشجو)، فرایند آموزش در افغانستان توامان هم ساختار و هم کارگزار مشکل دارند. بهنظر من شناخت این واقعیت و تلاش برای رفع آسیبها و ناتوانیها؛ مسیر رسیدن بهمعیارهای جهانی را هموار میسازد.»
شهلا فرید که سالهای درازیست در دانشکدۀ حقوق دانشگاه کابل بهعنوان استاد مصروف خدمت است، در پیوند بهوضعیت دانشگاههای افغانستان بهروزنامۀ ماندگار میگوید: «کیفیت آموزش و پرورش در افغانستان بهتناسب کشورهای منطقه و جهان معیاری نیست؛ اما بهتناسب وضعیت خود افغانستان نسبت بهپنج سال پیش بهبود یافته است و بهخاطری با معیارهای جهانی همسو نیست که کدرهایی که پروسه علمی را در دانشگاههای افغانستان بهپیش میبرند، تا هنوز این کدرها بهتناسب کدرهای کشورهای منطقه و جهان برابر نیستند.»
این استاد دانشگاه تصریح میکند: مشکل دیگر استفاده از سیستم کریدت در دانشگاهها است که از آن با معیارهای پذیرفته شدۀ جهانی استفاده نمیشود؛ این پروسه ظرفیت بسیار بالای را تقاضا میکند که این ظرفیت نه در نزد دانشجویان و جود دارد و نه نزد استادان؛ از این سیستم ناقص تنها دانشجو است که ضرر میبیند.
بانو فرید خاطر نشان میکند که در سیستم کریدت بدون برگزاری کورس برای دانشجویان از آنان بهنامهای، دور دو دور سه امتحان میگیرند و نمرات بهگونۀ سلیقهیی داده میشود.
همچنان، داود راوش یکی دیگر از استادان دانشگاه کابل میگوید :پایین بودن کیفیت درسی در دانشگاههابهمعارف بر میگردد و معارف است که تعیین میکند تا با دانشجو چه برخوردی صورت گیرد.
آقای راوش تصریح میکند: «سطح پایین آموزشی معارف در افغانستان سبب تأثیرگذاری منفی روی دانشگاهها در افغانستان شده است؛ زمانیکه شاگرد از دورۀ مکتب داخل دانشگاه میشود، باید عامل محرک استادان باشد، ولی با پس زمینۀ ضعیف داخل دانشگاه میشود، سبب پایین برخورد کردن در محیط دانشگاه میشود.»
این استاد دانشگاه کابل تغییر و تبدیلیهای زیاد در رأس وزارت تحصیلات عالی و حتا آمدن چهرههای تصادفی بهاین وزارت را از عواملی میداند که سبب شده تا کدر مسلکی بهاندازۀ نیازمندی در جریان سالهای گذشته، آموزش داده نشود.
میزان پایین تقاضای آموزش
جوابده نبودن مواد درسی در دانشگاه های افغانستان از چالش های دیگری ست که همواره از آن شکایت شده و اما هیچگاهی برای از میان برداشتن این مشکل کار آن چنانی صورت نگرفته است.
سیدمهدی منادی استاد دانشگاه میگوید: دانشجویان ما شرایط مناسب برای درک و کسب دانش را دارند. اکثر دانشگاهها تقریباً ظرفیت اقناع دانشجویان را برای ادامه بقای دانشگاه دارند. مشکلی که در نظام آموزش وجود دارد، این است که میزان درک و احتیاج دانشجویان در جامعه ما متناسب با شرایط فرهنگی و دورههای پایینتر از دانشگاه؛ پایین است.
این استاد دانشگاه باور دارد: مادامیکه میزان تقاضا بهدانش عالی، بالا نباشد، طبیعی است که بر اساس آن نمیتوانیم بگوییم، میکانیسمها و ساختارهای آموزشی ناکارآمد است. عرضه کالای آموزشی در دانشگاههای ما متناسب بهمیزان تقاضای دانشجویان ما بهدانش ارائه میگردد. از این رو لازم است که کیفیت تقاضای دانشجویان را در فرایند فرهنگی و دوره متوسطه و لیسه افزایش دهیم تا بر اساس آن،آنها دانشگاههای ضعیف با میکانیسمهای ضعیف شناسایی شود و زمینه سقوط آنها فراهم گردد.
داوود راوش استاد دانشگاه میگوید که مواد درسی در دانشگاههای جوابگوی جوان امروزی نیست و چالشهای فراوانی در این راستا موجود است؛ در این میان استادانی هستند که مواد درسی بروز را تهیه میدارند اما در کُل بهگونهیی که باید مدیریت نشده تا همه شمول شود.
آقای راوش راه حل این ناهنجاری را در ساختن مرکز ملی برای معارف افغانستان میداند که جدای از بروکرسی موجود باشد و تیم متخصصی باید روی آن کار کند و با واکاوی مشکلات موجود راههای حل را جستجو کنند و با توجه بهتجاربی که در سطح جهان و منطقه وجود دارد، امکان بهمیان آمدن این مرکز متصور است.
او میگوید که با تغییر و تبدیل وزرا در وزارت تحصیلات عالی نمیشود سطح آموزش را در کشور معیار ساخت و باید در این بخش کارهای زیربنایی صورت گیرد.
در این حال، شهلا فرید استاد دانشگاه کابل در مورد کیفیت مواد درسی دانشگاههای افغانستان میگوید: در سالهای اخیر تلاشهایی صورت گرفته تا مواد درسی معیاری جهانی در دانشگاههای افغانستان استفاده شود و در این زمینه کارهای عملی نیز صورت گرفته است.
این استاد دانشگاه باور دارد که معیاریسازی مواد درسی در دانشگاهها تا حال بهگونۀ مقدماتی صورت گرفته و این کار نیازمند ظرفیت بالا است.
راه حل
استادان دانشگاه برای تغییر این وضعیت پیشنهاداتی دارند و میگویند که اگر وزیر جدید تحصیلات عالی روی این موارد کار کند ما شاهد وضعیت مناسب و آموزش مناسب خواهیم بود.
شهلا فرید استاد دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل میگوید: برای بهتر شدن وضعیت دانشگاهها سه کار عمده باید شود: اول اینکه باید ظرفیتسازی بالای استادان صورت گیرد و دانشگاههای افغانستان با دانشگاههای دیگر دنیا قرار دادهای را بهامضا برسانند که تا آنها بهافغانستان بیایند و یا هم استادان از افغانستان بهکشورهای دیگر برای ظرفیتسازی بروند و این پروسه باید همهگانی باشد.
تغییر در رهبری دانشکدهها و دانشگاهها مورد دوم و مهمیکه بهباور استاد شهلا فرید بهسر برسد و هر دانشکده باید از خود یک تارنمای انترنتی داشته که در آن استادانآثار و کار کردهای خود را هم رسانی کنند.
همچنان، سیدمهدی منادی میگوید: برای تغییر در دانشگاهها لازم است که تقاضا برای دانش مطلوب افزایش یابد. برای تغییر در نظام دانشگاه باید از مکاتب شروع شود. پایههای دانش دانشگاهی باید تقویت یابد. قدرت رقابت کیفی دانشگاههای دولتی در مقایسه با دانشگاههای شخصی باید بالا برده شود.
این استاد دانشگاه تأکید میکند: از تجاری شدن دانشگاه و تبدیل شدن دانشگاهها بهنهاد فروشنده مدرک جلوگیری شود. نظارت از نهادهای آموزشی را بهافراد مسلکی که دانش کافی دارا هستند، سپرده شود. میکانیسمهای شناخت نهاد آموزشی ضعیف و ناتوان را علمیبسازند. در نهایت مرز میان دانش و جهل را بیشتر مشخص کنند تا جاهل از نادان وعالم از تاجر شناسایی شود.
Comments are closed.