احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ دوشنبه 4 عقرب 1394 - ۰۳ عقرب ۱۳۹۴
سفر نوازشریف نخستوزیر پاکستان به امریکا که عمدتاً در محور نقشِ این کشور در مبارزه با تروریسم و همکاری با افغانستان برای تأمین صلح و امنیت صورت گرفت، چیزی نداشت که بتواند برای شهروندانِ افغانستان دلگرمکننده باشد. آقای شریف در امریکا عملاً از مواضع و سیاستهای کشورش در قبال مبارزه با تروریسم دفاع کرد و با مظلومنمایی از قربانی بودنِ پاکستان سخن گفت. آقای شریف در مورد مبارزه با طالبان گفت که نمیتواند هم با آنها بجنگد و هم آنها را ترغیب به گفتوگوهای صلح با دولت افغانستان کند.
چنین اظهاراتی نه تنها دفاع از طالبان میتواند باشد، بلکه موضع کشور پاکستان را در برابر ارادۀ جهانی و مردم افغانستان نیز بیان میکند.
پاکستان سالهاست که از مبارزه با تروریسم سخن میگوید و تلاشهایش را تلاشهای صادقانه برای تأمین امنیت در منطقه توصیف میکند. اما مشکل اساسی اینجاست که با گذشتِ هر روز، گره کورِ مشکل امنیت در افغانستان سختتر میشود و شرایط به شکل دراماتیکی به مخاطره میگراید.
اگر واقعاً پاکستان مبارزه با تروریسم را جدی میگرفت و یا اقدامی در این راستا صورت میداد، حالا وضعیت در افغانستان اینگونه فاجعهبار نمیبود. دولت افغانستان بارها تلاشهایی را به هدف نزدیک شدن به پاکستان انجام داد، اما هرگز نزدیکی با پاکستان گره مشکلات را نگشود. دیپلماسی افغانستان همواره در برابر پاکستان شکست را پذیرفته و به نتیجه نرسیده است.
اینکه پاکستان مأمن امنِ تروریستان بوده، کسی انکار کرده نمیتواند. در این مورد، شواهد و اسناد به اندازۀ کافی وجود دارد که دولتمردانِ پاکستان نیز به آن اعتراف میکنند. تظاهراتی که هنگام سخنرانی نوازشریف در واشنگتن برگزار شد، یک شعارِ روشن با خود داشت و آن اینکه نوازشریف دوست بنلادن بوده است. بحث حتا بر سرِ موجودیت گروههای تروریستی در خاک پاکستان نیست، بل بحث فراتر از اینها بر سرِ رابطۀ استخبارات و نظامیان پاکستان با گروههای تروریستی است.
موضوعی که نگرانی ایجاد میکند، سیاستهای پاکستان در قبال کشورهای منطقه و از جمله افغانستان است. پاکستان منافع خود را در ناامنسازی افغانستان تعریف کرده و بهسادهگی نیز از دنبال کردنِ آن نمیگذرد. اما سوال مهم اینجاست که امریکا چرا همچنان چشمهای خود را به روی اینهمه واقعیتِ زنده و آشکار میبندد؟
دیدار نوازشریف در مقطع مهمی انجام شد و از امریکا با توجه به نفوذی که بر این کشور دارد، انتظار برده میشد که مسایل را از منظرِ دیگری دنبال میکرد.
افغانستان اوج ناامنیهای خود را میگذارند. هر روز ما شاهد از دست رفتنِ مناطقی از کشور به دستِ گروههای تروریستی هستیم و این روند همچنان ادامه دارد. از سوی دیگر، در وضعیتِ طالبان تغییرات اساسی رونما شده و این گروه دیگر رهبری به نام ملاعمر ندارد. مرگ ملاعمر خیلی مسایل را آشکار کرد و نشان داد که نظامیانِ پاکستان چهقدر در قضایای افغانستان دخیل بودهاند.
این موضوع که در دو سال پس از مرگ مرموز ملاعمر، گروه طالبان عملاً از سوی آیاسآی رهبری میشده است، موضوعی آشکار و کاملاً پذیرفته شده است. اما امروز تنها طالبان در جنگ افغانستان فعال نیستند و گروههای دیگری نیز وارد صحنه شدهاند. بزرگترین تهدید تازه میتواند داعش باشد که این روزها در کنار اینکه آغاز به تحرکات نظامی کرده، سربازگیریهای گستردهیی را هم به راه انداخته است. افزون بر اینها، موجی از ذهنیتِ تندروانه در افغانستان تشدید شده که میتواند به عنوان خطری بالقوه برای نظام و ارزشهای مدرن شناخته شود. آیا این مسایل کفایت نمیکرد که امریکا از موضعی دیگر با پاکستان وارد گفتوگو میشد؟
از جانب دیگر، وقتی امریکا از پاکستان میخواهد که نقش کلیدی در گفتوگوهای صلح بازی کند، این نقش دارای چه تعریفی است؟ دستکم دولت افغانستان پس از مرگ ملاعمر و شکست گفتوگوهای صلح در پاکستان و افزایش بیسابقۀ حملات اعلام کرد که نمیخواهد در گفتوگوهایی شرکت کند که به میانجیگری پاکستان حاصل شده باشد. در همین حال، ریاست جمهوری و ریاست اجرایی متفقالقولاند که پاکستان همواره از گفتوگوهای صلح و مبارزه با تروریسم استفادۀ ابزاری کرده است. رییس جمهوری کشور در چند مورد اعلام کرد که «افغانستان و پاکستان چهار دهه است که در برابر هم میجنگند و باید نخست به این جنگ پایان داده شود». با این حال، امریکا چهگونه میتواند انتظار داشته باشد که پاکستان به همکاری مطمین در مبارزه با تروریسم تبدیل شود؟
Comments are closed.