گزینه‌های ثبات برای افغانستان پس از ۲۰۱۴

گزارشگر:احمد رشید - ۲۵ میزان ۱۳۹۱

در حالیکه نیروهای امریکایی و ناتو برای خروج از افغانستان آماده می‌شوند، سطح دلسردی و مایوسی نسبت به آینده افغانستان در جهان و حتی در داخل این کشور بی‌سابقه است.
کارشناسان، سیاستمداران، موسسات پژوهشی و افسران نظامی، آینده تیره و تاری برای افغانستان پیش‌بینی می‌کنند. آنها جنگ داخلی، رویارویی قومی و فروپاشی ارتش افغانستان را پیش‌بینی می‌کنند. آنها گروه‌های از افغانهای گرسنه‌ را در مرزهای این کشور به تصویر می‌کشند و در مورد گسترش ناآرامی به پاکستان و آسیای میانه هشدار می‌دهند.
شماری از افغانها هم در این زمینه نقش ایفا می‌کنند. ثروتمندان مشغول خرید خانه در دوبی هستند و وزرای دولت نیز بستگانشان را از این کشور به خارج انتقال می‌دهند.
چنین تحلیل‌ها و نگرانی‌ها بسیار شبیه چیزی است که در سال ۱۹۸۹ در آستانه خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان رخ داد.
من یکی از محدود خبرنگارانی بودم که در آن زمان ارزیابی اداره اطلاعات مرکزی (سیا) را در مورد افغانستان رد کردم. ارزیابی سیا این بود که رژیم کمونیستی افغانستان تنها سه هفته پس از خروج نیروهای شوروی دوام خواهد آورد.
البته در آن زمان هم پیش‌بینی‌های در مورد جنگ داخلی، فروپاشی ارتش، تجزیه کشور و خونریزی‌های قومی صورت گرفته بود.
اما دولت کمونیستی سه سال دوام آورد و تنها زمانی سقوط کرد که حامی اصلی آن اتحاد شوروی فروپاشید.
اکنون گزینه‌های هنوز برای یک آینده بهتر وجود دارد. اگر همه بازیگران دخیل در افغانستان در عوض آسان ساختن کار خود و تمرکز بیش از حد بر جنبه‌های نظامی خروج از این کشور، سنگینی وضعیت را درک کنند و استراتژی خود را بیشتر روی تامین ثبات در افغانستان و منطقه متمرکز کنند؛ این گزینه‌ها می‌توانند راهگشا باشند.
امریکا چه کند؟
مهمترین تغییر مورد نیاز این است که واشنگتن نگاه خود به افغانستان را بیش از پیش استراتژیک بسازد.
با وجود حملات خونین طالبان در تابستان گذشته، من هنوز معتقدم که طالبان طرفدار ادامه جنگ پس از ۲۰۱۴ نیستند و همچنین نمی‌خواهند قدرت را به صورت کامل تحت کنترل خود در آورند.
با این وجود، دولت باراک اوباما که در رقابت‌های داخلی گیر مانده، حاضر نیست مذاکره با طالبان را در اولویت کار خود قرار دهد.
ارتش امریکا نیز نتوانسته تدابیر موثر و اطمینان بخشی را ارایه کند که موجب کاهش جنگ و خشونت از هر دو جانب امریکا و طالبان در افغانستان شود.
رییس جمهوری بعدی امریکا، ۱۸ ماه وقت دارد تا مذاکره با طالبان را اولویت اصلی خود قرار دهد و برقراری آتش بس با آنها را پیش از پایان ۲۰۱۴ نیز هدف قرار دهد.
این کار تنها زمانی ممکن است که امریکا اراده آنرا داشته باشد و استراتژی همه جانبه‌ای را برای کسب موافقت همسایه‌های افغانستان، سازمان ملل و همه گروه‌های افغان روی دست بگیرد.
برعلاوه، امریکا و ناتو باید مذاکراتی مفصلی با دولت افغانستان در مورد ساختارهای حقوقی و قانونی انجام دهند تا از برگزاری انتخابات عادلانه و بدون تقلب ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۴ اطمینان حاصل شود.
افغانستان چه کند؟
به همین ترتیب، حامد کرزی نیز باید آمادگی‌ها برای انتخابات را در اولویت خود قرار دهد؛ چون همین حالا کارهای زیادی در این زمینه عقب مانده و این موجب تشدید گمانه‌ زنی‌ها در مورد نیات اصلی رییس جمهور کرزی شده است.
پر ساختن جاهای خالی در کمیسیون مستقل انتخابات، دادگاه عالی و ثبت نام رای دهندگان همه باید در هشت هفته آینده انجام شود.
آقای کرزی باید از راه ایجاد اجماع ملی با پارلمان، رهبران گروه‌های بزرگ قومی بر سر چگونگی برگزاری انتخابات، فضای اعتماد را تقویت کند اما هنوز نشانه‌یی دیده نمی‌شود که او این کار را انجام دهد.
هر قدر او آمادگی‌ها برای برگزاری انتخابات را به تاخیر بیندازد، به همان اندازه موقعیت خود را در ماه‌های آینده تضعیف می‌کند.
بحران امنیت
با بحران بالقوه در داخل ۳۵۰ هزار نیروی امنیتی افغان باید به صورت فوری برخورد صورت بگیرد.
این نیروها از سطح بیسوادی بسیار بالا و فرار سربازان رنج می‌کشند و حالا با چالش تیراندازی علیه سربازان نیروهای ناتو نیز مواجه هستند.
دولت باید روحیه ملی را در داخل نیروهای امنیتی تبلیغ کند و افسران ارتش را تشویق کند.
آقای کرزی تا هنوز علاقه کافی به تقویت روحیه ارتش در افغانستان از خود نشان نداده است.
امریکا و رییس جمهور کرزی همچنین در ایجاد آنچه آقای اوباما – اجماع منطقه‌یی در میان همسایگان افغانستان برای مداخله نکردن در امور این کشور پس از ۲۰۱۴ خواند، ناکام مانده اند.
با توجه به روابط پر تنش کنونی میان امریکا با دو همسایه با نفوذ افغانستان – ایران و پاکستان – سازمان ملل و یا نهاد دیگری بین المللی باید مسئولیت ایجاد چنین اجماعی را فورا به عهده بگیرد.
ارتش پاکستان ابتکارعمل نشان دهد
ارتش پاکستان و سرویس اطلاعات پاکستان (آی اس آی)، که سیاست این کشور در قبال افغانستان را مدیریت می‌کنند، نیز باید رفتار خود را تغییر دهند.
بیشتر رهبران طالبان در پاکستان زنده‌گی می‌کنند و آنها هستند که شورش در افغانستان را تحریک می‌کنند.
ارتش پاکستان در عوض منتظر ماندن تا سال ۲۰۱۴، باید ابتکار عمل را به دست بگیرد، طالبان را مجبور به گفتگو کند، جلو فعالیت‌ها و راه‌های تدارکاتی آنها را بگیرد و برایشان ضرب‌الاجل برای برگشت به افغانستان تعیین کند.
اما این کار نمی‌تواند جدا از کاهش شدت عملیات نظامی ارتش امریکا صورت بگیرد.
پاکستان بیشتر از هر همسایه‌یی دیگر افغانستان توانایی کمک به تامین ثبات و یا بی ثبات ساختن افغانستان را دارا است.
نشانه‌هایی دیده می‌شود که سیاست ارتش پاکستان در قبال افغانستان به آهستگی در حال تغییر است.
گفتگوهای سازنده میان جنرال اشفاق کیانی، فرمانده کل ارتش پاکستان و مقامات ارشد امریکا صورت گرفته است. ارتش پاکستان باید از تنفر بی‌سابقه‌یی که نسبت به آن در میان گروه‌های مختلف سیاسی افغان به شمول طالبان به وجود آمده، آگاهی داشته باشد.
این ارتش باید با تواضع کامل طوری عمل کند که دولت افغانستان را در یک موقعیت مناسب قرار دهد.
تا حال اسلام ‌آباد برای تامین صلح در افغانستان کاری زیادی انجام نداده است.
ایران نیز با وجود تنش‌هایش با غرب، باید سریعا در گفتگوهای مربوط به افغانستان دخیل ساخته شود.
اگر امریکا نمی‌تواند با ایرانیها صحبت کند، دیگر اعضای قابل اعتماد ناتو و یا سازمان ملل باید این کار را انجام دهد.
آنچه که برای یک نتیجه صلح آمیز در افغانستان نیاز است، تغییر در استراتژی، تاکتیک‌ها و اتخاذ یک مشی خوشبینانه تر از سوی همه بازیگران در قبال این کشور است.
این بازیگران باید به یکدیگر اعتماد کنند و در عوض نیازهای نظامی، انرژی خود را بر نیازهای سیاسی ۱۸ ماه آینده متمرکز سازند.
مهمتر از همه، رییس جمهوری بعدی امریکا باید تامین صلح در افغانستان را موضوع اصلی سیاست خارجی خود قرار دهد و آقای کرزی باید آماده شود تا از قدرت به صورت آبرومندانه کنار برود.
از این طریق است که او می‌تواند نام خود را به عنوان پدر افغانستان مدرن به ثبت برساند؛ افغانستان که با خود و همسایگانش در صلح بسر می‌برد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.