احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 30 عقرب 1394 - ۲۹ عقرب ۱۳۹۴
بامداد روز چهارشنبۀ هفتۀ گذشته، طالبان حملاتِ گستردهیی را به مرکز ولسوالی یمگان آغاز کردند و پس از چند ساعت درگیری، این ولسوالی را به کنترلِ خود درآوردند. اکنون پس از گذشتِ چند روز از این سقوط، از بیآگاهیِ مسوولین و ناتوانیِ آنان خبردار میشویم.
دو بار سقوط ولسوالی یمگانِ ولایت بدخشان طی ۹ ماه اخیر، پرسشها و گمانههای فراوانی را به میان میآورد. واضح است از مانی که ولسوالی یمگان در ماه جوزای امسال سقوط کرد تا سقوط دوم، مقاماتِ دولتی نگرانیها نسبت به این منطقۀ استراتژیک را جدی نگرفتهاند و هیچ برنامۀ عملى را در راستاى از میان برداشتنِ خط قرمزِ تهدیدها سامان ندادهاند.
اهمیت ولسوالی یمگان برای جنگجویان این است که تسلط بر این منطقه، نظارت بر دیگر ولسوالیهای بدخشان را مهیا میسازد و استقرار دشمن در آن میتواند منجر به سقوط تمامِ ولایتِ بدخشان شود. بنابرین، این پرسش مطرح میشود که چرا حکومت به مناطقى که زیرِ تهدیدِ جدىِ مخالفین قرار داشته، توجه نکرده و پس از سقوط آنها نیز اقدام به واپسگیرى نمیکند. البته این تحلیل نیز وجود دارد که داعش، طالب و یا هر گروهِ دیگری که به یمگان بدخشان رخنه کرده است، با سنگینی حضور در این ولسوالی و با توسعۀ نفوذ و افزایش قدرتِ خود در بدخشان، بهسرعت راه خود را به آنسویِ کوهستانهای منتهی به آسیای میانه باز میکند و از طرفِ دیگر با استحکام پیوندِ خود با گروههای جداییطلبِ اویغور در شرق چین، زمینۀ صدور تروریسم به چین را تسهیل میبخشد. اما چرا دولت این اهمیت را درک نکرده و با آن برخورد سطحی نموده است؟
این در حالی است که در این روزها، هم روسها و هم چیناییها بهشدتِ نگران ناامن شدنِ شمال کشور بهخصوص بدخشان و کندزند؛ اما میبینیم که این نگرانیها نیز مقامهای دولتِ افغانستان را وادار به اقداماتِ جدیتر برای تأمین امنیت بدخشان نکرده است!
شاید مقامهاى امنیتىِ حکومت بازهم نبود امکاناتِ کافى در امر مبارزه علیه هراسافکنى و نبود نیروى مجهزِ هوایى را یگانهعاملِ ناتوانى و عقبنشینىِ نیروهاى دولتی بهخصوص در یمگان مطرح کنند؛ اما آنچه برجستهگیِ خاص دارد این است که دست به دست شدن یمگان، نیروهای امنیتیِ کشور را تضعیف و به قامتِ این نیروها در شمال ضربه وارد میکند.
سقوط ولسوالی استراتژیکِ یمگان، جزیی از برنامۀ ناامنسازی شمالِ کشور است و احتمال میرود که کسانی در درونِ دولت در تطبیق این بازیِ نامیمون همکاری داشته باشند. زیرا چهگونه ممکن است که طالبان در آن ولایت، در هوای سرد زمستانی توانایی تصرفِ یک ولسوالی را پیـدا کنند.
از طرف دیگر، حضورِ طالبان در ولسوالی جرم و وردوج بدخشان نیز تأثیر قابل توجهی بر ناامنی و سقوط یمگان میگذارد و تا زمانی که این دو منطقه امن ساخته نشوند، یمگان وضعیتِ بهتری نمییابد. با این حساب، میتوان گفت در صورتی که قصد و عمدی برای ناامن شدنِ بیشترِ شمال کشور وجود نداشته باشد و بحث انتقالِ جنگ به شمال به شکل عمیقِ آن روی دستِ کارگزاران نباشد، ممکن نیست بدخشان اینگونه ناامن و یمگان بارِ دیگر سقوط کند. در غیر آن، پس از سقوط اولِ یمگان، نیروهای امنیتیِ بیشتری به ولایت بدخشان، اعزام میشدند و تلاشها برای پاکسازی وردوج و جرم نیز روی دست گرفته میشد.
Comments are closed.