احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:مبارکشاه شهرام/ چهارشنبه 4 قوس 1394 - ۰۳ قوس ۱۳۹۴
بیستوپنج نومبر، مصادف است با روز جهانی محو خشونت علیه زنان که همهساله در اکثر کشورها از آن گرامیداشت بهعمل میآید.
افغانستان، کشوریست که در آن خشونت علیه بانوان بیداد میکند، بهحدی که تلاشهای چهاردهسالۀ حکومت در این روند بینتیجه مانده است. بهرغمِ فعالیتهای نهادهای مدافع حقوق زنان، جامعۀ مدنی وحکومت، هنوز هم دیده میشود که خشونت علیه بانوان نهتنها کاهش نیافته، بلکه افزایش نیز یافته است. محاکمۀ صحرایی خانمها بهواسطۀ طالبان، بریدن واژنِ یک خانم به واسطۀ شوهرش، در آتش سوزاندنِ فرخنده، شهادتِ شکریۀ ۹ساله و سرانجام سنگسار شدنِ رخشانه از سوی طالبان، گواهِ محکمی بر این ادعاست.
در افغانستان، آموزههای اسطورهیی، واقعیتها را به حاشیه رانده و آنچه مورد پذیرش مردم است، همان قول معروفِ مردسالاری میباشد. در چهارده سال اخیر، زنانِ زیادی دست به خودکشی زدهاند، دخترانِ زیر سن، به نکاح جبری مردانِ مسن داده شدند، تجاوزهای جنسی افزایش یافته است و بهندرت دیده میشود که یک دختر به خواستۀ خود خانۀ بخت برود. البته کمیسیون مستقل حقوق بشر، علمای دینی و نهادهای مدافع حقوق بانوان خاموش ننشسته و دست به کار شدهاند؛ اما آنچه گفتهاند، فریادی بوده که در هالۀ چند شعار باقی مانده است.
مسلماً تبلیغ علمای دینی در خطبههای نماز جمعه، مؤثرترین سلاح برای محو خشونت علیه زنان است. اما برخی از علما، متأسفانه خود در ترویج خشونت نقش اساسی دارند. بستن عقدِ دختران زیر سن به مردانِ کهنسال که از سوی علمای دینی صورت میگیرد، صبغۀ شرعی نداشته و ندارد؛ ولو که مرد، مُسن هم نباشد. شاید پرسشی در اذهانِ عامه طرح شود که: با وجود فعالیتهای چهاردهسالۀ حکومت و نهادهای مدنی در این راستا، چرا تا هنوز که هنوز است خشونت علیه زنان کاهش نیافته است؟
پاسخِ این پرسش، کمی پیچیده است. تا وقتی که آموزههای اسطورهیی جای واقعیتهای زندهگی نشسته باشد، کار به جایی نخواهد رسید. تا جایی که دیده شده است، خشونت علیه زنان از سوی مردها صورت میگیرد؛ با این حال باید مردان را از خشونت باز داشت، نه اینکه زنها را علیه مردها تحریک کرد. شاید بینتیجه ماندنِ تلاشهای چهاردهساله در این روند، به این دلیل باشد که نهادهای مدنی، سررشتۀ اصلی را به خطا رفتهاند.
صحبت کردن با زنان برای بهدست آوردن حقوقشان در جوامع مردسالار، مطایبهیی بیش نیست. اگر مردی دخترِ زیر سنِ خود را به نکاح کسی ندهد، اگر مردی واژن خانم خود را نبُرد، اگر مردی باعث خودکشی زن نشود، اگر مردی باعث سنگسار زنی نشود، اگر مردی اجازه بدهد تا دخترش مکتب و دانشگاه بخواند؛ بدون شک خشونت علیه زنان، نابود خواهد شد.
نهادهای مدافع حقوق بانوان، باید سمینارهایشان را برای مردان تدویر کنند، نه برای زنان؛ زیرا زنان قربانی هستند. این مرداناند که تاهنوز نتوانستهاند دریابند که بهشت زیر پای مادران است. زن؛ همسر و خواهر و مادر و دختر است و حقوقِ هریکِ اینها در قوانین نافذه و حتا در متنهای دینی تثبیت شده است. در افغانستان، اکثر زنها بیگناه در زندانِ مردان قرار دارند؛ از نگاه منطق باید به زندانبان گوشزد کرد که انسانهای بیگناه را رها کند، نه اینکه به زندانیها راههای فرار از زندان را آموخت؛ زیرا بازهم به چنگال زندانبان میافتند.
یکی از نهادهایی که در راستای محو خشونت علیه زنان پاسخگوست و صلاحیتِ اجرایی دارد، وزارت امور زنان میباشد که ناکارآمدترین وزارتخانه در افغانستان بهحساب میرود. حتا پارلمانِ کشور تا هنوز مسوولانِ این وزارت را برای پاسخگویی و استیضاح فرا نخوانده است.
Comments are closed.