احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالحفیظ منصور/ چهارشنبه 11 قوس 1394 - ۱۰ قوس ۱۳۹۴
شماری از اعضای جمعیت فکر از من خواستند تا در مورد نحوۀ مطالعۀ کتاب چیزی به آنها بگویم و راههای بهرهگیری بهتر از کتاب را به ایشان بنمایانم. شاید در گوشههایی از جهان، دورههای آموزشی منظم در این باب وجود داشته باشد، لیکن من جز برداشتهای شخصی خود، اندوختۀ دیگری در این زمینه ندارم، این برداشتها ممکن است برای عدۀ مفید افتد و در نظر جمعی دیگر پُرکاهی بیش نیاید. به هر صورت، تجربههای من از این قراراند:
یک:
زگهواره تا گور دانش بجوی. دانش و فراگیری علم، سن و سال نمیخواهد، زمان و مکان معینی نمیطلبد، در هر جایی که هستید و در هر موقعیتی که قرار دارید، بخوانید و در پی مطالعه و تحقیق بوده باشید. آنچه در دانشگاهها یاد میدهند، سر فصلها و نشان دادن عناوین کلان است، آنهایی که میخواهند، به جایی برسند و به عمق مسأله پیببرند، به دروس رسمی بسنده نمیکنند، شب و روز را نمیشناسند، پیوسته برای فراگیری بیشتر میکوشند. از آغاز باید آگاه بود، که اهل مطالعه و تحقیق در افغانستان روزگار خوبی ندارند، اکثریت آنها از دکاندار سر کوچه قرضداراند، در خانههای کرایی زندهگی میکنند و همسرشان بر آنها نق میزند.
دو:
پراگندهخوانی سودی ندارد. سخن معروفی است، هر کتاب به یکبار خواندن میارزد، ولی من میگویم، این سخن مربوط به زمانهیی بود که چاپ کتاب رونق امرروزی را نداشت. در زمانۀ ما، هر کتاب به یکبار خواندن نمیارزد؛ مگر چقدر عمر داری؟ و چهگونه این همه کتاب را میتوان مرور کرد؟ بنابر این، چاره نیست، جز اینکه نخست موضوعی را برای مطالعه مشخص باید کرد. در علوم انسانی، دو شیوه رایج است، اول اینکه احوال و افکار یکی از بزرگان علم و عرفان به تحقیق گرفته میآید، که در پایان شخص به عنوان مولوی شناس، عطار شناس، ابن رشد شناس، دکارت شناس،… در میآید. شیوۀ دوم آن است، که یک موضوع و یا مسأله تحت پژوهش قرار میگیرد، مانند؛ چیستی عدالت، آزادی از دیدگاه حکمای مسلمان و امثال آنها، هر یکی از این دو راه، معایب و محاسن خود را دارند. پژوهشگر ناگزیر است تا چهارچوب تحقیق خود را معین سازد، در غیر آن، گامزدن در بیابان است. بدون تعیین و جهت، از پراگنده خوانی چیزی بدست نمیآید، تنها میتوان در گفتوگوهای خصوصی با سخن راندن از اینسو و آنسو مجلس را گرم کرد و اظهار فصل داشت. در حالیکه عصر حاضر، عصر تخصص است.
سه:
کتابها سه دستهاند. دسته نخست، قاموسهااند که باید در الماری کتابخانه جابهجا شوند و در مواقع ضرورت به آنها مراجعه صورت گیرد. دسته دوم، کتـابهای اصـلی و مـرجعاند؛ یا بهخـاطر مطالبی که در آن گرد آمده و یا بهخاطر شهرت و اعتبار نویسندهاش حفظ و نگهداری میشوند، حفظ اینگونه آثار، برای اهل تحقیق و مطالعه ضروری است، ولی دستۀ سومی، شامل کتابهایی میگردند، که یکبار خوانده میشوند و نکتههایی از آنها یاد داشت میگردد، پس از مطالعه، دادن آن کتابها به دوستان هدیۀ خوبی است.
Comments are closed.