احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 22 قوس 1394 - ۲۱ قوس ۱۳۹۴
استعفای رحمتالله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی کشور که در زمان حضور هیأت افغانستان در کنفرانس کشورهای قلب آسیا صورت گرفت، ذهنهای بسیاری را به خود درگیر کرده است. آقای نبیل استعفای خود را همزمان با ارسال به ریاستجمهوری، در صفحۀ رخنمای (فیسبوک) خود نیز به اشتراک گذاشت. هرچند از این نامه نمیتوان بهصورتِ مستقیم اتهامهایی را علیه کسی استنباط کرد، ولی در فرازهای پایانی آن، میتوان نوعی دلسردی و ناراحتی از کار و فشارهای کاری را احساس کرد که آقای نبیل در هفتههای اخیر با آنها روبهرو بوده است.
آقای نبیل بهصورتِ آشکار مینویسد که «فشار»های رییسجمهوری برای کنار رفتنِ او وجود داشته و در عین حال، او با برخی سیاستهای دولت نیز موافقتِ چندانی نداشته است. رییسجمهور غنی اما به این استعفا بُعدی تازه بخشید و دامنۀ حدس و گمانها را وسیعتر و گستردهتر کرد.
شاید آقای غنی در نشست خبری خود، پس از برگشت از کنفرانس کشورهای قلب آسیا، میخواست که فضا را به زعمِِ خود تلطیف کند و به شایعاتِ موجود در مورد استعفای آقای نبیل پاسخ دهد. اما از آنجایی که آقای غنی از ادبیاتِ خاصی در این مورد استفاده کرد، بیشتر از همه خودش زمینهساز شایعهپراکنی در مورد رییس پیشین امنیت ملی شد.
آقای غنی در نشست خبری خود، برای پایان دادن به جو شایعهپراکنیها به گونهیی صحبت کرد که خود شایعهیی دیگر در رابطه با استعفای آقای نبیل میتواند باشد. رییسجمهوری گفت که هر کس فکر میکند که آقای نبیل با فشارهای بیرونی از کار کنارهگیری کرده و یا چنین زمینهیی برای او فراهم شده؛ صد سال باید آمادۀ جنگ باشد و چنین کسی خاین ملی است!
شاید در این سخنان، روی سخنِ آقای غنی به کشورهایی باشد که بعضاً از آنها به عنوان اهرمهای فشار نام برده میشود و آقای غنی این کشورها را هشدار داده است؛ ولی از سخنانِ او که در هالهیی از احساساتِ ناموجه ابراز شدند، بهسختی میتوان چنین نتیجهیی گرفت.
آقای غنی بیش از همۀ سیاستمدارانِ کشور، با مسایل احساسی برخورد میکند و حتا برخی مسایل را عملاً از حوزۀ عقلانیتِ سیاسی به حوزۀ عواطف و احساسات میبرد. سخنان او در مورد افغانستان که «از پنجهزار سال در روی زمین وجود داشته و پنجهزار سال دیگر هم خواهد ماند» و یا در مورد جنگ قندز که گفت «این ولایت تحت مدیریت قرار دارد»؛ همه حرفهای احساسی و عاطفیاند که با استدلال منطقی سرِ سازگاری ندارند.
در واکنش به استعفای آقای نبیل نیز رییسجمهوری از همان زبان و ژستِ احساساتیِ خود بهره گرفت. حالا معلوم نیست که افغانستان با چه ابزارها و تواناییهایی قرار است که صد سال با کشوری دیگر جنگ کند. همین حالا جنگ چهلساله به اندازۀ کافی توش و توانِ کشور را به تحلیل برده و ظرفیتهای بالقوه و بالفعلِ آن را آسیب رسانده که بهسختی میتوان در نبود کمکهای خارجی، گامی به پیش گذاشت. آیا در چنین وضعیتی، افغانستان قادر است که صد سال با یک کشورِ دیگر وارد جنگ شود؟
شنیدن حرفهای احساسی از دهانِ سیاستمداران، حدیثِ نوی نیست. در دیگر کشورها نیز زمامداران هر از گاهی از زبانِ احساسی برای فرو نشاندن جو ملتهب استفاده میبرند؛ ولی فرق اساسی میانِ آنها و سخنان احساسیِ رییس جمهوری افغانستان این است که آنها دقیقاً وضعیت را برمیرسند و آنگاه متناسب به شرایط، سخنان احساسیِ خود را به دیگران منتقل میکنند. آنها میدانند که نتیجۀ سخنانشان چیست و چه پیامدهایی به دنبال دارد. اما رهبران افغانستان ناگهان دچار احساسات میشوند و حرفهایی را که نباید به زبان بیاورند، میگویند و آنگاه خود و مردم را به درد سر میافکنند.
در اینکه مسایل مختلفی میتواند سبب سرخوردهگیِ رییس پیشینِ امنیت شده باشد که او را مجبور به استعفا کرده است، نمیتوان شک ورزید؛ اما این مسایل نباید به اندازهیی بزرگ جلوه داده شوند که همه را دچار تشویش سازد. آقای رییس جمهور عملاً با سخنانِ خود به جای اینکه شایعات در مورد استعفای آقای نبیل را کاهش دهد، به شایعاتِ تازهتری دامن زد و حالا همه به دنبالِ این هستند که اصل ماجرا را بیابند.
عبدالله عبدالله رییس اجرایی دولت وحدت ملی، هنگام معرفی سرپرست جدید ریاست امنیت ملی کشور، شاید متوجه این وضعیت شده بود و به همین دلیل، حرفهایی مطرح کرد که بهنوعی میتوان آنها را توجیهکنندۀ سخنان رییس جمهوری دانست. آقای عبدالله از کار و فعالیتِ آقای نبیل در ریاست امنیت ملی قدردانی کرد و بهصورت تلویحی گفت که «پذیرش استعفای او برای دولت کارِ آسانی نبوده است.»
سیاستمدارانِ کشور همواره با سخنانِ خود دردسر میآفرینند و این میتواند وجاهتِ آنها را در سطح ملی و بینالمللی آسیب برساند. رییسجمهوری بهسادهگی و آرامش میتوانست به استعفای آقای نبیل در چهارچوب قوانینِ نظام پاسخ دهد و آن را امری کاملاً عادی و منوط به مسایل اداری بداند و هیچ اعلام جنگی هم نداشته باشد.
وقتی خود ما زمینۀ شایعه را فراهم کنیم، نباید از دیگران توقع برد که چیزی نگویند و همه چیز را عادی بدانند. در مورد استعفای آقای نبیل، نخست خودش به این شایعات در نامۀ خود دامن زد و سپس آقای رییس جمهوری آن را وارد فازِ تازهیی کرد. حالا بگویید که در این میان گناه دیگران چیست؟
Comments are closed.