نشستِ چهارجانبه نتیجه‌بخش یا بی‌نتیجه؟

گزارشگر:دوشنبه 21 جدی 1394 - ۲۰ جدی ۱۳۹۴

قرار است امروز دوشنبه، نشست چهارجانبه در اسلام‌آباد برگزار شود. در این نشست، نماینده‌های امریکا و چین به عنوان ناظر، و افغانستان و پاکستان نیز به عنوانِ طرف‌های اصلیِ گفت‌وگو شرکت می‌کنند. هرچند افغانستان چنین تجربه‌هایی را در گذشته داشته؛ اما این‌بار ورود چین به مذاکراتِ صلح و انجامِ دیدارهایی با مقاماتِ پاکستانی و افغانستانی در این خصوص، این نشست را متفاوت‌تر و مهم‌تر می‌نماید.
اما از آن‌جایی که همۀ تلاش‌ها به‌هدفِ صلح و مذاکره در بدایت و نهایت از سیاست و ارادۀ پاکستان متأثر است، جانبِ افغانستان از این فرصتِ علی‌الظاهر مغتنم نیز در صورتی می‌تواند استفادۀ شایان را ببرد که به گونۀ جدی با پاکستان سنگ‌هایش را وا بکنــد و از این کشور بخواهد که طالبان را از جنگ باز دارد و به صلح بکشاند.
رییس‌جمهوری افغانستان گفته است که در نشست چهارجانبه در اسلام‌آباد، نقشۀ راه صلحِ افغانستان ترسیم می‌شود. اما واقعیت این است که این مأمول زمانی محقق می‌شود که کشورهایی مثل چین و امریکا فشارهای لازم را بر متحدِ اصلی‌شان (پاکستان) وارد کنند و سیاست‌مدارانِ ما نیز از بحث صلح و جنگ هرگز به عنوان یک ابزار در راستای تأمینِ منافع تیمی و شخصی‌شان کار نگیرند. زیرا تجاربِ چهارده سال گذشته نشان داد که حفظ طالبان و گرم نگه داشتنِ میدانِ جنگ نه‌تنها منافع پاکستان را تأمین می‌کند، بلکه حافظِ منافعِ برخی سیاست‌مدارانِ داخلی مثل آقای کرزی ـ رییس‌جمهور پیشین ـ نیز بوده است. به نظر می‌رسد که این سنتِ ناپسند، به آقای غنی و برخی سیاست‌مدارانِ پیرامونِ وی نیز انتقال یافته و آن‌ها حضور طالبان را ابزاری برای مهارِ رقبای داخلی و یا ارضای تمایلاتِ قومی و تباری‌شان می‌‌دانند.
این حلقه فکر می‌کنند که در نبود طالبان به عنوان یک تهدید، حضورِ آن‌ها در قدرت‌ سست و بی‌مایه می‌شود و بدون جنگ‌افروزی طالبان، آنان در رویه‌های مدرن و دموکراتیکِ تقسیمِ قدرت محکوم به شکست‌اند. شاید در ذهن و روانِ این سیاست‌مداران، ملموس‌ترین فایدۀ جنگِ طالبان این است که آن‌ها انجامِ یک انتخاباتِ شفاف را منتفی، و زمینۀ مهندسیِ رقابت‌های دموکراتیک بر سرِ کسبِ قدرت را آسان می‌سازند. چنان‌که در انتخاباتِ گذشته در مناطق زیر نفوذ طالبان، این سیاست‌مداران تقلب‌های سرسام‌آور را سامان دادند و حتا پس از رسوایی و بروزِ جنجال‌های نفس‌گیر، این احتمال نیز وجود داشت که آن‌ها به طالب متوسل ‌شوند و وضعیت را بدتر از بد بسازند.
این رویکرد، به قرار دادنِ مردم در نوکِ ناوه می‌ماند و ناگزیریِ مفرط به بار می‌آورد؛ همان ناگزیری‌یی که منجر به تشکیل حکومتِِ فعـلی شد. بدون شک ادامۀ این رویکرد، رسیدن به صلح را بسیار بعید می‌نماید و همۀ نشست‌های دوجانبه و چندجانبه را عقیم می‌سازد. این‌بار نیز نشستِ چهارجانبه در اسلام‌آباد با چنین اندیشه و رویکردِ معیوبی، فقط می‌تواند ما را وامدارِ احسانِ پاکستان مبنی بر کوشش‌های صلح‌خواهانه‌اش‌ کند و دیگر هیچ.
اما اگر دولت افغانستان به‌خصوصِ آقای غنی بخواهد که مذاکراتِ صلح به نتیجه برسد، نخست از همه باید به این رویکرد و اندیشه ـ یعنی استفادۀ ابزاری از طالبان ـ در سطحِ داخلی پایان دهد و در سطح خارجی نیز با صحبتِ جدی و شفاف با پاکستان، باید برنامه‌های صلح‌خواهانۀ کاذبِ این کشور را خنثا بسازد. مسلماً بعد از انجامِ این مهم، ما می‌توانیم با استفاده از ظرفیت و نفوذِ عالی امریکا و چین، پاکستان را در نشست‌های چندجانبه وادار کنیم که دست از حمایتِ حقانی و ملا اختر منصور بردارد و این‌گونه زمینۀ تحققِ صلح و آرامش را در افغانستان فراهم کنــد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.