اندیشه‌ام را نمی‌نویسم، نوشته‌ام را می‌اندیشم

گزارشگر:نادر شهریوری/ شنبه 26 جدی 1394 - ۲۵ جدی ۱۳۹۴

«نگاهم کن زائر!
زمان درازی نگاهم کن
تا برای تو جالب شوم»۱/
mandegar-3در شعر بالا، زاویۀ دید، سنگ قبر است. در این شعر، مرده از زائری که به دیدارش آمده، می‌خواهد زمانِ درازی با تأمل نگاهش کند تا برایش جالب شود. انتخاب نظرگاهِ یک سنگ قبر به جای انسان، دیدی تازه و ناآشنا به شعر می‌دهد، ناآشنایی روشی است که شاعر به کار می‌گیرد تا جهان را به چشم مخاطبان بیگانه بنمایاند. این ناآشنایی یا آشنایی‌زدایی در عرصۀ شعر، خود را به‌صورتِ تکنیکِ استفاده از زبان نشان می‌دهد. به نظر فرمالیست‌ها، زبان ادبی متفاوت از زبان روزمره است؛ زبان ادبی، زبانی است که برخلافِ زبانِ روزمره نیازمند تأویل و تفسیر است.
«وقتی که فرار کرد/ رسم در دایره کرد/ در دایره رسم/ رسم برگشتن/ و گشتن/ تا شکل فرار/ گم در رسم شود»۲
کلمه‌ها در این شعر یدالله رویایی آشنا به نظر می‌رسند، اما زبان ناآشناست. خواننده نمی‌تواند دریابد مقصود شاعر چیست؛ بنابراین شعر به مثابۀ یک متن، موضوع اندیشه و نیازمند تأویل و تفسیر می‌شود. استفاده از زبانِ ناآشنا از نظر این‌گونه شاعران باعث آن می‌شود که خواننده خود را غریب بیابد و از عادت مألوفِ خود برای درک مضامین شعری دور شود. در واقع مواجه با شوک می‌شود.
یدالله رویایی شوک را باعث التفات دوبارۀ خواننده به متن می‌داند و در این‌باره می‌گوید: «خواننده‌های من، معتاد فعالیت‌های هوش خودشان‌اند و شعر من اگر هوشیاری های پنهان آنان را به کار نگیرد و ذهن‌شان را دعوت به فعالیت تازه‌یی نکند، التفات تازه‌یی به شعر من نمی‌کنند.»۳ برای شوک در شعر حجمی، زبان از اهمیت ویژه‌یی برخوردار است و به یک تعبیر، ایجاد و کاربرد زبان در شعر حجم، خود هدفی نهایی به شمار می‌آید. رویایی اساساً شعر را یک هنر زبانی می‌داند و خود به دنبال آن می‌رود که به شخص زبانی برسد «روزها و شب‌ها… تلاش کرده‌ام تا زبان فارسی را بهتر بشناسم تا بتوانم در شعر تظاهر تازه‌یی به آن‌ها بدهم، چه بسا در شعرهایم خطر کرده‌ام تا بتوانم در نظام‌های صوتی، عناصر آوایی و در ساختمان دستوری زبان رخنه کنم… از اندیشه‌یی که بر سرِ یک حرف اضافه مثلاً «از» مصرف کرده‌ام تا کشف استعمال تازه‌یی از یک قید.»۴ این‌ها، آن تلاش‌هایی است که رویایی می‌کند تا به زبان خاصِ خود که زبانی آشنایی‌زدایی شده است، برسد.

«من دوست دارم از تو بگویم را
ای جلوه‌یی از به‌آرامی»۵

«به آرامی» در شعر بالا قید است اما به عنوان اسم و در معنای آرامش به کار گرفته شده است. تصوری که رویایی در شعر دارد، به نوعی ماجراجویی در زبان منتهی می‌شود، او این ماجراجویی را دینامیزم زبان نام می‌نهد و شاعر را نیازمند استفاده از آن می‌داند. با این توجه به زبان به تدریج «زبان» حیاتی مستقل می‌یابد، به این معنا که دیگر نه تنها تحت تأثیر مصرف‌کننده‌گانش نیست، بلکه زنده‌گی آنان را کاملاً تحت تأثیر خود قرار می‌دهد «آن‌قدر من با کلمه کار کرده ام که دیگر کلمه برای من، زنده‌گی شده است و گوشت وپوستِ من شده است و خود این زبان من که توی دهانم است، کلمه است و آن‌چه که به عنوان کلمه از زبان من جاری می‌شود، چیزی جز تن من نیست و از این بابت هم خوشحالم.»۶
زبان در شعر حجمی رویایی، به‌تدریج از ماهیتِ خود دور می‌شود و به تعبیر شاعر، تبدیل به «تن»ِ او می‌شود اما نه آن‌که تحت‌الشعاع «تن» قرار گیرد، بلکه «تن» را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. به عبارت دیگر، تنش میان شعر و تن و هنر و زنده‌گی کاهش می‌یابد و تنها یک طرفِ ماجرا یعنی همان بخش ابژه شده، یا چیز شده یعنی زبان رشد می‌کند و شعر به فُرم و زبان محض فروکاسته می‌شود، در این‌جا شعر از این‌که «عمیق تر» شود، پرهیز می‌کند. در این ماجراجویی زبان یا به تعبیر رویایی «زنده‌گی در زبان»، عملاً آن‌چه انکار می‌شود و دون‌شان هنر دانسته می‌شود، همانا جریان سیال و خلاق زنده‌گی است.
رویایی در اشاره به شعر حجمی خود می‌گوید: «عبور از بُعدهای سه‌گانه از حجم‌های ذهنی، شعر او را نو می‌کند و خود او را. به همین جهت، این شاعران به‌ندرت زیر جذبۀ ایدیولوژی‌ها و سازمان‌های سیاسی قرار می‌گیرند و شعرشان پیش از آن‌که متعهد شود، متعهد می‌کند و چون تکنیک عبور و پرش از سه بعد را می‌شناسد، هر بار به نوعی و با ترکیب تازه‌یی از همان سه بعد عبور می‌کند.»۷
تعهد به شعر یا به تعبیر رویایی «متعهد شدن به شعر» با در نظر گرفتن حیاتی مستقل برای آن ممکن می‌شود؛ زیرا همه چیز تحت‌الشعاع شعر قرار می‌گیرد. در این تعهد به شعر آن‌چه دون‌شان هنر دانسته می‌شود، همانا زنده‌گی است که به ناگزیر کنار گذاشته می‌شود. رویایی اگرچه خود را متعهد به شعر می‌داند و ظاهراً در مقابل «شعر متعهد» قرار می‌گیرد، اما او با تعهد به شعر و به طور کلی هنر، همان کاری را می‌کند که شعر متعهد انجام می‌دهد با این تفاوت که در شعر متعهد این شعر است که حیات مستقلِ خود را از دست می‌دهد و به نفع زنده‌گی در آن حل می‌شود. در این «حیات‌های مستقل» آن‌چه فی‌الواقع پنهان می‌شود، همانا تنش پایان‌ناپذیر میان هنر و زنده‌گی است. واقعیت آن است که اثر هنری و در این‌جا شعر، هیچ نمی‌تواند خود را از ابهامات، وقایع، فجایع و حتا مضحکه‌های زنده‌گی دور نگه دارد، همچنان که زنده‌گی برای بازآفرینی خود به سویه‌های شوک‌آور و آزادکنندۀ شعر نیاز دارد تا خود را اعتلا بخشد.
پانوشت‌ها:
شعر حجمی در ۱۳۴۸ با انتشار بیانیه‌یی اعلام موجودیت کرد و یدالله رویایی از مهم‌ترین شاعرانِ شعر حجمی است.
۷۰ـ سنگ قبر، رویایی، ص ۲۳
مجموعه‌اشعار رویایی، صص ۵۵۷ ـ ۲۹۹
گزینه، اشعار رویایی، صص ۴۹ و ۱۸
مسایل شعر، تابستان ۵۶، رویایی
عبارت از چیست؟ رویایی، محمدحسن مدل، ص ۲۲۷

منبع:
www.seemorgh.com/culture

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.