احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 3 دلو 1394 - ۰۲ دلو ۱۳۹۴
چهارشنبۀ گذشته، طالبان موتر حاملِ کارمندان تلویزیونِ طلوع را هدفِ حملۀ انتحاری قرار دادند که بر اثر آن، هشت تن از کارمندانِ این رسانه کشته شدند و نزدیک به بیست تنِ دیگرشان، در کنار چند غیرنظامیِ دیگر، زخم برداشتند. این حمله در حالی صورت گرفت که طالبان از مدتها قبل، رسانههای طلوع و یک را تهدید به حمله کرده بودند و آنها را از جمله اهدافِ نظامیِ خود دانسته بودند. اما سرانجام، آنها سه روز پیش موفق شدند که نخستین حملۀشان را بر تلویزیونِ طلوع انجام دهند و برخی از کارمندانِ این رسانه را در سرک دارالامان هدف قرار دهند. این حمله نشان داد که در کنار نظامیانِ کشور که هر روز برای دفاع از وطن و مردم جانهایشان را از دست میدهند و در کنار اینکه دامنِ حملاتِ انتحاری و انفجاری به مساجد و منابر نیز رسیده؛ رسانهها هم در از دایرۀ مصونیت خارج شده و در معرضِ حملاتِ سنگینِ دشمن قرار گرفتهاند.
مسلماً آنانی که قصد کشتنِ انسانیت را دارند و در این راه حرمتِ قرآن و مسجد را نمیشناسند، هدف قرار دادنِ رسانهها برایشان هیچ رقت و دشوارییی ندارد. اما حمله به تلویزیون طلوع با واکنشهای مختلفی از سوی مردم و نهادهای دولتی و غیردولتی مواجه شده است. رسانهها و نهادهای حامی رسانهها، حملۀ طالبان به تلویزیونِ طلوع را حمله به تمامِ رسانهها خوانده و گفتهاند که با حمله به کارمندان تلویزیون طلوع، رسانهها این پیامِ خاص را دریافت کردند که از اینپس به یکی از اهدافِ جدیِ طالبان بدل شدهاند.
البته این حمله واضح ساخت که دولت بهخصوص نهادهای امنیتی، در خنثا کردنِ فعالیتهای دشمنان، حداقل در پایتخت که از نیرو و امکاناتِ وافر برخوردار است، ناتواناند و عقیم، و یاهم دستهایی در کارند تا طالبان بتوانند برنامههایشان را به گونۀ بسیار جدی عملی کنند و هر جایی را که بخواهند، هدف قرار دهند. چنانکه ما کمترموردی را شاهد بودهایم که نهادهای امنیتی کشور حملۀ انتحاری دشمن را قبل از وقوع، کشف و خنثا کرده باشند.
اما حکومت و ارگانهای امنیتی باید در مقابل این نوع حملات، برنامه و برخوردِ قاطع داشته باشند و دامنِ خود را از برخی گمانهها و اتهامات پاک ثابت کنند؛ زیرا در یک تحلیلِ نهچندان پیچیده میتوان گفت که حمله بر رسانهها توسط طالبان، با انگیزۀ سانسور صورت میگیرد و این سانسور اگر از یکطرف به سود طالبان میتواند تمام شود، به سود حکومت نیز میباشد. یعنی حلقات و مهرههایی در داخلِ نظام هستند که از نحوۀ نشراتِ رسانهها بهویژه در زمینۀ پوششِ جنایاتِ طالبان و اهمالکاریِ مقاماتِ دولتی شکایت دارند و چنین حملاتی را به نفع خود و مهندسی نشراتِ رسانهها قلمداد میکنند.
نهادهای ملی و بینالمللی و رسانههای کشور، همه باید متوجه حفظ آزادی بیان در افغانستان باشند و به حلقاتِ دولتییی که در برابرِ این ارزشِ بزرگ قرار دارند، نباید مجالِ فشردنِ گلوی آزادی/ رسانهها را بدهند.
آزادی بیان، بزرگترین دستاورد مردمِ ما در پانزده سال گذشته و مایۀ فخر و مباهاتِ جامعۀ جهانی در افغانستانِ پساطالبانیست. اگر این دستاورد از افغانستانِ امروزی گرفته شود، دیگر هیچ وجه تمایزی میانِ گذشته و امروز باقی نمیماند. دولت باید موقفش را در برابرِ طالبان و آزادی بیان، قاطعانه واضح سازد و در مقامِ عمل و گفتار، آزادی اندیشه و آگاهی را خط سرخِ و غیرقابلِ معاملۀ خود اعلام بدارد.
متأسفانه اما دیده میشود که ریاستجمهوری تا هنوز به چنین رای و ارادهیی دست نیافته و در برخی موارد، طالبان برای این حلقه از قدرت، بسیار عزیزتر از ارزشِ آزادی بیاناند. مردم افغانستان بهشدت از سیاستهای گُنگ و دوپهلوی ارگ ریاستجمهوری در قبالِ دهشتافکنانِ طالب شکایت دارند و رویدادِ اخیر فرصتی را برای هر دو طرف مساعد ساخته تا حساب خود را در این زمینه تصفیه کنند!
Comments are closed.