احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 11 دلو 1394 - ۱۰ دلو ۱۳۹۴
سالهاست که قصۀ صلح در افغانستان زمزمه میشود و شورا و تشکیلاتِ کلانی هم برای دست یافتن به آن پهن شده و پای جهان نیز به آن کشیده شده است. اما مردم افغانستان هنوز نمیدانند که چه میگذرد و هیچ نشانی هم از دست یافتن به صلح در دست نیست و فقط حرکاتی مبهم برای صلحی مبهم سامان داده میشود. چنانکه سالهاست که همزمان با گفتوگوهای صلح، جنگ در این کشور افزایش مییابد و حملاتِ تروریستی و انتحاریِ گروههای دهشتافکن از جمله طالبان شدت مییابند. هرچه از صلح میگوییم، صدای انفجار بهجای نوایِ صلح به گوش میرسد و گذشته از همه میبینیم که بحثِ صلح توسط یک حلقۀ خاص به گروگان گرفته شده است!
آری، صلح در کشور در هالهیی از ابهام قرار دارد. مذاکراتِ چهارجانبهیی که قرار است برای بارِ سوم برگزار شود نیز نتوانسته و نمیتواند راهی به سوی حلِ مسالۀ جنگ در افغانستان باز کند؛ کما اینکه در چهارده سال گذشته و پس از جاروب شدن طالبان، دولت افغانستان همواره برای آوردنِ صلح آستین بالا زده و به ملت اطمینان داده است که امنیت را در کشور تأمین میکند، اما تا کنون در اینخصوص هیچ موفقیت و نتیجۀ ملموسی کسب نکرده جز اینکه طالبان و پاکستان خوبترین استفادهها را از این نشست بردهاند.
حالا برای اکثریتِ مردم روشن شده است که پاکستان لگامِ جنگ را رها کردنی نیست؛ یک روز طالب میآورد و یک روز داعش، و فردا هم بلایی دیگر را بر سرِ این ملت نازل میکند تا به اهدافی که دارد برسد. اما در مقابل، حکومت و دولتِ افغانستان همچنان در کمالِ خوشباوری، وعدههای پاکستان را باور میکنند و از این رهگذر، هر روز دروغی نو برای ملت میبافند. اما مردم میترسند که بحثِ صلح به آتشی در زیر خاک تبدیل شود و روزی مثلِ آتشفشان فوران کند و هست و بودِ آنها را بسوزاند. این ترس از آنجا نشأت میگیرد که اعتمادِ ملی به گفتوگوهای صلح وجود ندارد و دولت این پروسه را فقط در محورِ یک حلقۀ خاص دنبال میکند و کشورهای خاصی نیز در این میان در پی شکارند!
مسلماً مردم افغانستان همه از جنگ و مصیبت، خسته و سخت شیفتۀ صلح و آرامشاند. اما همین مرمِ صلحدوست از آنچه در پروسۀ صلح جریان دارد، بیمناکاند. آنانی که سالها در برابرِ طالبان و تجاوز پاکستان جنگیدهاند و آنانی که امروز میجنگند و همۀ مردمی که بهنحوی داغدارِ توحش و خشونتِ طالبانیاند، نمیدانند که بحثِ صلح با چه آجندایی تعقیب میشود و غایتِ گفتوگوکنندهگان چیست و آنها صلح را به چه قیمتی میخواهند. این ابهام در کنار برخی آوازهها مبنی بر حمایتِ حلقاتی در حکومت از داعش، بهشدت مردم را نسبت به آینده هراسناک ساخته است؛ هراس از معامله روی ارزشهای بنیادینِ نظام جدید؛ همان ارزشهایی که «آزادی و آزادهگی» سرلوحهاش است و جانهای فراوانی بر سرِ آن نثار شده است.
از طرف دیگر، گزارش نهادهای امریکایی مثلِ سیگار حکایت از آن دارد که دولتِ افغانستان توانایی تأمین امنیت را ندارد و طالبان بر ۳۰ درصدِ کشور تسلط یافتهاند. این بدان معناست که هرچه دولت از صلح گفته، طالبان قویتر شدهاند و پایگاههای مستحکمتری در شمال و جنوبِ کشور برای خود ساختهاند. سقوط قندوز، شاهدی بر این مدعاست و شبهۀ حمایتِ حلقاتی از حکومت را از طالبان بهشدت قوت بخشیده است.
مردم از چنین وضعی خسته شدهاند و دیگر هیچ بحثی دربارۀ صلح را جدی نمیگیرند. آنها روند صلح در افغانستان را مبهم و ناکام میدانند، آنهـم به این دلیل که نه انعطافی در استراتژیِ طالبانیِ پاکستان نسبت به قضیۀ افغانستان به میان آمده و نه هم جدیت و خودآگاهیِ لازم در دولتِ افغانستان پیرامونِ این قضیۀ پیچیده. بحثِ صلح تا کنون برای جانبِ افغانستان، چرخش در دورِ باطلِ ناکامی و برای طالبان و حامیِ منطقهاش ـ پاکستان ـ منبعِ امتیازگیری بوده است. دولتِ وحدتِ ملی باید به این رویکردِ گُنگ و سترون در قبالِ صلح پایان دهد و صلح را با دیپلماسیِ قاطع و از مسیر شفافِ مردمیِ آن پی بگیرد.
Comments are closed.