احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:فارنپالیسی/ شنبه 17 دلو 1394 - ۱۶ دلو ۱۳۹۴
جنگ فعلی افغانستان که وارد صفحۀ جدید از خشونتهای مجدد میشود، در واقع یادآور جنگ مواد مخدر در کلمبیاست و طرح کلمبیایی خودش را میطلبد
برای پاکسازی افغانستان از وجود افراطگرایی، حکومت مرکزی به منابع بزرگتری نیاز دارد تا بتواند از آن برای رسیدن به این هدف استفاده نماید.
در چهارم فبروری باراک اوباما در کاخ سفید میزبان خوان مانوئل سانتوس رییس جمهور کلمبیا خواهد بود. هر دو رییس جمهور روی توافق صلح که پایانبخش چندین دهه شورشگری و درگیری میان حکومت مرکزی و نیروهای انقلابی مسلح کلمبیا (FARC) خواهد بود، بحث میکنند.
این دیدار یادآور «طرح کلمبیا» است؛ یک طرح نظامی و دیپلماتیک ایالات متحده که در زمان کلینتون اجرایی شد. از سال ۲۰۰۰ به بعد، طرح کلمبیا تقریباً ۱۰ میلیارد دالر کمک را برای حکومت کلمبیا و نیروهای امنیتی این کشور فراهم کرده است.
امواج جدید خشونتها در سرتاسر افغانستان، افزایش تلفات غیرنظامیان و نیروهای امنیتی تازهکار آن که برای حفظ اوضاع با طالبان میجنگند؛ از لحاظ شدت خشونتها چندان با کلمبیا قابل مقایسه نیست.
گذشته از تفاوتهای جغرافیایی و فرهنگی ۲ کشور، کلمبیا در ۳ دهه اخیر، رشد قابل ملاحظهیی را در اقتصاد جدیدش و میزان بزرگی از کاهش خشونتها را تجربه میکند.
هرچند کلمبیا فقط یک دهه پیش بالاترین میزان قتل و کشتار را در جهان داشت؛ از موج بمبگذاریها و کشتارهای هدفمند نیز رنج میبرد و در سال ۲۰۰۰ تقریباً ۳ هزار رویداد آدمربایی در این کشور اتفاق افتاد.
شورشگری در افغانستان از یک جنگ ایدیولوژیکی آب میخورد
شورشگری در افغانستان از یک جنگ ایدیولوژیکی آب میخورد که برای آوردن افغانها زیر پرچم مذهب انجام میشود؛ اما در کلمبیا سازمانهای جنایتکار رقیب، بهخاطر منابع پر سود و راههای قاچاق مواد مخدر میجنگیدند.
طالبان پس از افشاشدن مرگ ملا عمر در ماه جولای گذشته دچار انشعابهای شدیدی شدهاند. جنگ بر سر جانشینی وی در سرتاسر افغانستان گسترش یافته است و منتج به درگیریهای مرگبار میان ملا منصور معاون سابق ملاعمر و رقیب وی، ملا محمد رسول نورزی شده است.
از میان با ارزشترین غنایم و منابع که این گروههای منشعب شده بر سر آن علیه همدیگر میجنگند؛ یکی هم جنگ بر سر هلمند است.
هلمند در جنوب افغانستان قرار گرفته و موقعیت آن بسیار استراتژیک است. هلمند برای طالبان از لحاظ منابع مالی بسیار کلیدی است. هلمند، بزرگترین تولیدکننده تریاک در افغانستان و مسیر قاچاق مواد مخدر به پاکستان است.
نیروهای امنیتی افغانستانی برای جلوگیری از قدرت گرفتن مجدد طالبان در ولایت هلمند، تاکنون بسیار مقاومت کردهاند که با آن هم تقریباً فرمانداریهای زیاد آن به دست طالبان سقوط کرده است.
نیروهای ویژه امریکایی و انگلیسی نیز برای کمک و مشورتدهی به افغانستانیها به این ولایت اعزام شدند و در نتیجه، یک امریکایی در پنجم جنوری ۲۰۱۶ کشته شد.
حکومت کابل بیشتر از حد فعلی بهخاطر عملکرد ضعیف نیروهای امنیتی سزاوار سرزنش و مقصر است. در نتیجه بیارادهگی حکومت مرکزی در قسمت آسیبشناسی و اولویتبندی استخدام نیروهای بیشتر؛ صف نیروهای امنیتی در سرتاسر این کشور بسیار ضعیف و کمشده است.
در بالاترین رقم، به طور کلی ۵۳ هزار سرباز ارتش ملی که ۳۰ درصد این نیروها را در بر میگیرد و ۱۴۷ هزار پولیس ملی یعنی نصف این نیروها، در حال حاضر مشغول اجرای مأموریت هستند که این رقم برای انجام عملیاتهای تهاجمی و مانوردهی بسیار کم است.
ایالات متحده امریکا با وجودی که در قسمت کمک به بازسازی نیروی هوایی افغانستان تلاش زیادی انجام داده و حمایتهای لازم از نیروهای زمینی افغانستان را فراهم کرده است؛ اما در زمینۀ نارساییها و شکستهای امنیتی باید مسوول پنداشته شود.
در اوج حضور نیروهای امریکایی در افغانستان، ۸۵۲ پاسگاه نظامی در مناطق ناامن و جنگی افغانستان ایجاد شده بودند. درحال حاضر در نتیجه کاهش ظرفیتهای اطلاعاتی و محدودیت تلاشها برای مبارزه با رشد شورشگری و افزایش افراطگرایی، شمار این پاسگاهها به ۲۰ عدد تقلیل یافته است.
کاهش چشمگیر امکانات مبارزه با تروریسم و افزایش روحیه جنگجویان
حنیف اتمر مشاور امنیت ملی محمد اشرف غنی در مصاحبه اش با والاستریت ژورنال گفته بود که «کاهش چشمگیر ظرفیتها و امکانات مبارزه با تروریسم» در نتیجه توان ضعیف نظامی، باعث رشد گروههای افراطی شده و روحیه جنگجویان داعش و طالبان را بالا برده است.
برنامههایی در دست اجراست تا توان قابلیت اداره اطلاعات افغانستان بالا برده شود که این تقویت ظرفیتی، بالنهای نظارتی (مدار بسته) و هواپیماهای بدون سرنشین را نیز شامل میشود. این برنامه آموزش وسیع نظامی و حمایت تکنولوژیکی از جانب نیروهای ائتلاف را میطلبد.
بسیاری از توان هوایی نیروی هوایی افغانستان در حال حاضر شامل چند فروند هلیکوپتر کهنهی امآی ۱۷ و جنگندههای هوایی Mi-35 است؛ که اکثریت آنها در حال حاضر خراب و یا در حال فرسوده شدن و غیرقابل استفاده هستند.
در ماه گذشته، هند از ۴ فروند جنگنده Mi-25 وعده شده، ۳ فروند آن را در جریان دیدار نارندرا مودی به افغانستان تحویل داد. روسیه تعهد کرده است که هلیکوپترهای جنگی بیشتری Mi-35 را به افغانستان فراهم میکند.
ایالات متحده هلیکوپترهای جنگی به افغانستان داده است
ایالات متحده امریکا بهعنوان مهمترین اقدام گذار از فصل جنگی ۲۰۱۴ به ۲۰۱۵، نیروهای افغان را با هلیکوپتر جنگی نوع MD-530f مجهز کرده است که خیلی شبیه جنگندههای هوایی کیووا هستند.
جنگندههای کیووا توسط نیروهای امریکایی برای دهها سال استفاده شدهاند. «قلندری» خلبان هلیکوپترهای MD-530، این هواپیماها را «کاملاً نامناسب» و غیرقابل انطباق با جغرافیا، کوهستانها و هوای افغانستان توصیف کرد. با وجود انتقادات نیروهای افغان از غیرمؤثریت این هلیکوپترهای جنگی؛ افغانستان در فصل جنگی پیشرو ۱۲ فروند دیگر را نیز سفارش داده است.
افغانستان با وجود محدودیت در قسمت جنگافزارهای هوایی، از نبود یک چارچوب اختصاصی حمایت و جنگندههای هوایی با قابلیت هدایت شونده جیپیاس نیز رنج میبرد.
تحویلدهی جنگندههای سوپر توکانوی A-29 در نتیجه جنجالهای قرار دادی با آمریکا برای ۲ سال به تعویق افتاد. در حال حاضر قرار است تعدادی این جنگندهها در اخیر ماه جاری تحویل داده شود و در ماه اپریل آماده انجام مأموریت خواهند شد.
سوپر توکانو یک هواپیمای جنگی با قابلیت هدفگیری زمینی و قادر به حمل مهمات هدایت شونده بهوسیله جیپیاس است. جنرال «جان کمپبل» فرمانده نیروهای بینالمللی در افغانستان در ماه اکتبر از این جنگندههای هوایی بهعنوان «تغییردهنده بازی» نام برد. به طور مشخص این توان هوایی برای نیروهای کلمبیایی در نابودسازی رهبری فارک (نیروهای انقلابی مسلح کلمبیا) ضروری و تعیین کننده بود.
کمبود جنگندههای هوایی
افغانستان در قسمت عملیات هوایی دچار کمبود جنگندههای هوایی با قابلیت هدف گیری دقیق است که ایالات متحده آمریکا در طرح کلمبیا آن را فراهم کرد. نیروهای افغان در حال حاضر به یک نیروی هوایی که توانش بسیار محدود، خورد شده و حمایت نیروهای بینالمللی از آنها نیز ضعیف میباشد، اتکا کرده است.
اگر افغانستان موفق به تهیۀ قابلیت هوایی دقیق شود، پس از آن نیروهای نظامی این کشور به تقویت توان اطلاعاتی و ردیابی نیاز دارد تا بتواند سران گروههای شورشی را در مناطق جنگی ردیابی، هدف و برنامههای آنها را خنثی نمایند.
ایالات متحده اخیراً در نتیجه طرح کلمبیا، سلول فیوژن اطلاعاتی در سفارت این کشور را بنیانگذاری کرد که شبکه آموزشی اطلاعاتی و ردیابی است و کلمبیا میتوانست با استفاده از آن، اطلاعات تاکتیکی را در مورد فرماندهان محلی بهدست آورد.
چنین شبکهیی میتواند افغانستان را در قسمت تهیه اطلاعات دقیق از موقعیت فرماندهان جنگی کمک کرده و باعث میشود تا نیروهای افغان به صورت دقیقتر سران طالبان و داعش را هدف قرار بدهند.
جنگ فعلی افغانستان که وارد صفحه جدید از خشونتهای مجدد میشود، در واقع یادآور جنگ مواد مخدر در کلمبیا است و طرح کلمبیای خودش را میطلبد.
جنگندههای فعلی هوایی افغانستان باید با مهمات هدایت شونده جیپیاس مجهز شوند تا از عین توان برای نابودسازی و هدفگیری سران شورشیان برخوردار شوند.
در کلمبیا، این توان هوایی باعث شد تا با از بین بردن چندین افراد کلیدی گروه فارک، رهبری این گروه مافیایی مجبور به مذاکره شود. در افغانستان این توانایی هوایی و اطلاعاتی میتواند تغییر دهنده بازی باشد و باعث میشود که طالبان و دیگر سران شورشی از حکومت مرکزی ترسیده و جدا از حمایت ائتلاف، روی حکومت مرکزی حساب باز کنند.
از طرف دیگر سبب میشود تا حکومت کابل به تنهایی امنیتش را تأمین کرده و مشروعیت خود را تقویت و حفظ کند.
Comments are closed.