اول تقویت اقلیت‌ها سپس صلح با طالبان

گزارشگر:یک شنبه 18 دلو 1394 - ۱۷ دلو ۱۳۹۴

نویسنده: شجاع ربانی
ترجمه: مختار یاسا
منبع: الجزیره/
آیا گفت‌وگوهای صلح با طالبان بخشی از یک اجندای ملی است یا توطیه نشنلیستی حکومت افغانستان؟
در حمله انتحاری روز سه‌شنبه بر یک مرکز پولیس شهر کابل حداقل ۲۰ نفر کشته و ۲۵ تن دیگر زخمی شدند و طالبان مسوولیت آن را به عهده گرفت.
در طول هشت ماه گذشته در افغانستان، هر زمان که سخن از گفت‌وگوهای صلح به میان آمده است، سلسله‌یی از حملات توسط طالبان انجام شده mandegar-3است. این حملات به صورت مداوم برای ما یادآوری می‌کند که ما برای صلح دست به دامان کسانی می‌شویم که به صلح باور ندارند و هیچ تمایلی به آن ندارند.
این تلاش‌های مداوم برای یک دیپلوماسی بی‌ثمر، سوالی را ایجاد می‌کند که از گفت‌وگوهای صلح با وحشی‌ترین رژیم تروریستی معروف جهان چه‌کسی سود می‌برد. مشخصا که افغانستان از آن سود نمی‌برد؛ در نهایت، این افغان‌ها هستند که از خشم امتیاز‌خواهی تروریستان رنج می‌برند. این‌ها (گروه‌های تروریستی) توسط قدرت‌های خارجی ایجاد شده‌اند و به عنوان کالای تجارتی جنگی در کشورهایی که از لحاظ اقتصادی فلج شده‌اند، مانند افغانستان، سوریه و عراق،‌ از آن‌ها استفاده می‌شود.
از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ طالبان بر سر قدرت بودند و در سیاست‌ها و قساوت‌کاری‌های وحشیانه‌اش از گروه دولت اسلامی عراق و سوریه امروزی کم نیاوردند. بدبختانه کشتارهای بی‌رحمانه طالبان، توسط رسانه‌های جهانی، دولت‌های غربی و دیگر ممالک اسلامی که در احیای طالبان به‌خاطر منافع جیوپولیتیک‌شان سهیم بودند، کم‌اهمیت جلوه داده شدند.
زبان نرم
وقتی که به افغانستان می‌رسیم، باید بپرسیم که از گفت‌وگوهای صلح با طالبان در این کشور بیشترین سود را چه‌کسی می‌برد. واضح و روشن است که اقلیت‌های نژادی و مذهبی از آن چیزی دستگیر‌شان نمی‌شود؛ نه هزاره، نه ازبک و نه هم تاجک. این اقلیت‌ها در زمان حاکمیت طالبان و توسط طالبان نسل‌کشی و پاک‌سازی قومی شدند.
در حقیقت، بسیار غیرمحتمل است که از میان اقلیت‌ها کسی را بتوان یافت که طالبان را «برادر» خطاب کند.
استفاده از زبان نرم مثل «برادر»، روشی است برای جذب یک مار زهری. این رویکرد در زمان ریاست حامدکرزی رئیس جمهوری قبلی کارگر واقع نشد، اما رویکرد رئیس جمهور فعلی، اشرف غنی نیز به عین شکل است و کارگر نیست.
غنی از «برادر» خواندن آن‌ها خودداری می‌کند اما او به مقامات اداره‌اش اجازه می‌دهد تا با تحمیل دیپلوماسی صلح با طالبان و مشروعیت‌دادن به این گروه تروریستی در سیاست افغانستان، اقلیت‌ها را به حاشیه برانند.
هیچ‌وقتی طالبان از تروریست‌سازی افغانستان و ارعاب‌گری دست نکشیده‌اند و به این کارشان همیشه ادامه داده‌اند. پس از نیمه آخر سال ۲۰۱۵ ما شاهد حملات غیرقابل پیش‌بینی و پی در پی طالبان تحت حاکمیت دولت وحدت ملی بودیم. بعضی از این حملات مشخصا هزاره‌های شیعه افغانستان را هدف قرار دادند که منجر به بزرگترین اعتراض شد و در ده‌ها سال گذشته در کشور سابقه نداشت.
باید پرسیده شود: آیا گفت‌وگوهای صلح با طالبان یک اجندای ملی است یا یک اجندای نشنلیستی برای حکومت افغانستان؟ بدون شک، هم‌اکنون افغان‌های نشنلیست وجود دارند که به حمایت از طالبان در کشورهای غربی برای «گفت‌وگوهای صلح» لابی‌گری می‌کنند.
این افغان‌ها چیزی جز مدافعان طالبان نیستند و مدام روی خط باریک قومی می‌اندیشند. پس از تحمیل گفت‌وگوهای صلح، بازی پایانی آنها حفظ حاکمیت قومی‌شان در آینده سیاست افغانستان است و آن را حتی به قیمت حاکم‌سازی یک رژیم وحشی اسلامی دنبال می‌کنند تا بر دیگر نقاط کشور تسلط پیدا کنند.
نژادپرستی و اختلافات قومی
من به عنوان یک نویسنده افغانی که متعلق به یک اقلیت قومی هستم، خودم را به شدت در خطر رشد نژاد‌پرستی و اختلافات قومی می‌بینم که به صورت تاریخی در افغانستان وجود داشته است.
بسیاری‌ها در افغانستان از اینکه علنا در مورد نژادپرستی در افغانستان حرف بزنند، می‌ترسند. این ترس، از تهدید‌ها و خطراتی که نشنلیست‌های طرفدار طالبان در کشور به امنیت شخصی دیگران ایجاد می‌کنند، ناشی می‌شود.
روزهایی که در مورد رهبری سیاست افغانستان فقط یک گروه نژادی یا همان اکثریت فرضی بدون کدام آمار مستند، تصمیم‌گیری می‌کردند، دیگر گذشته است. به گونه مثال، زمانی که من در کابل با سازمان ملل کار می‌کردم،هزاره‌ها تحصیل یافته‌ترین مردم بودند. اما هنوز که مساله مناصب بلند دولتی و ( توازن اقوام) در وزارت‌خانه‌ها به میان می‌آید، نمایندگی آن‌ها کم است و ما توازنی را در قسمت سهمیه آن‌ها نمی‌بینیم.
حتی امروز، موضوع اختلافات قومی بسیار حساس و جنجالی باقی‌مانده است. گفت‌وگوهای صلح با طالبان، صلح پایدار در کشور را به‌وجود نخواهد آورد؛ آن هم در زمانی‌که نیروهای تروریستی جدیدی از گوشه و کنار کشور ظهور می‌کنند و شمار زیاد این گروه‌های شورشی در شمال افغانستان با داعش اعلام وفاداری می‌کنند.
پاک کردن یک دست خون‌آلود گروه تروریستی طالبان با گفت‌وگوهای صلح در حالیکه دست دیگرش در خون مردم ملکی افغانستان آلوده است، به این معنی نیست که افغانستان از قصاوت‌های آن‌ها چشم‌پوشی کند؛ حتی در صورتی که این گروه تروریستی از جانب غرب و یا کدام کشور اسلامی تحمیل شود.
در جایی که ما امروز قرار داریم، گفت‌وگوهای چهارجانبه صلح با طالبان بیشتر به یک اعلان شکست در «جنگ علیه تروریزم» از جانب غرب و تعهد از جانب دولت افغانستان می‌ماند تا آوردن صلح و ثبات. تنها برنده این جنگ، تروریزم و کسانی هستند که این گروه تروریستی را از طریق کانال‌های نیابتی حمایت کرده‌اند.
راه حل این است که اقلیت‌ها و دیگر قربانیان این گروه تندرو تقویت شوند. به گونه مثال، هزاره‌ها و زنان افغان باید در روند مذاکرات صلح در اولویت قرار داده شوند، چون آن‌ها بیشتر در معرض خطر قرار دارند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.