احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





افغانستان در حالِ سقوطِ سیاسی؟

گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 24 دلو 1394 - ۲۳ دلو ۱۳۹۴

رییس‌جمهور غنی در حالی وارد کنفرانس امنیتیِ مونیخِ آلمان شد که وضعیتِ کشور به هیچ صورت رضایت‌بخش به نظر نمی‌رسد. او پیش از سفرش به مونیخ آلمان، تنها کاری که انجام داد این بود که شکررنجی میانِ خود و معاون اولش جنرال عبدالرشید دوستم را ظاهراً با رفتن به منزل شخصیِ او پایان بخشدـ هرچند بعید به نظر می‌رسد که این شکررنجی‌ها دوباره تکرار نشوند.
mandegar-3مشکلاتِ کشور بسیار بزرگ‌تر و فراگیرتر از چیزی‌ست که به‌ساده‌گی بتوان نامی بر آن نهاد. افغانستان پس از پانزده سال در نقطه‌یی قرار دارد که به هیچ صورت انتظارِ آن نمی‌رفت. وضعیت امروزِ کشور نه‌تنها برای شهروندان افغانستان می‌تواند نگران کننده باشد، که حتا نگرانیِ مقام‌های امریکایی را نیز سبب شده است.
به تازه‌گی جیمز کلپر مدیر اطلاعات ملی امریکا، از سقوط سیاسیِ دولت افغانستان ابراز نگرانی کرده است. آقای کلپر در سنای این کشور گفته که در مواضعِ طالبان هیچ تغییری وارد نشده، در حالی که دولت افغانستان در حال از دست دادنِ مشروعیت و اعتبار سیاسیِ خود است. آقای کلپر در مورد آیندۀ دولتِ افغانستان ابراز نگرانی جدی کرده است.
وقتی یک مقامِ ارشد امنیتی امریکا، که با وضعیتِ منطقه و افغانستان از نزدیک آشناست، چنین حرف‌هایی را مطرح کند، بدون تردید باید نسبت به آینده نگران شد. اما این‌که واقعاً اوضاع به آن حـدی که مقام‌های امنیتی امریکا از آن سخن می‌گویند به سمت وخامت رفته است، هنوز جای بحث و گفت‌وگو دارد.
جنگ‌های شمال، به ویژه در کنـدز، بدخشان و بغلان می‌توانند نشانه‌های جدی از یک خطرِ در حالِ رشد توصیف شوند، به‌خصوص این‌که حالا طالبان حربه‌های دیگری را نیز بر فشارهای نظامیِ خود افزوده‌اند. قطع برقِ کابل و برخی ولایت‌های همجوار، نشانۀ روشنِ فشار طالبان بر شهروندانِ کشور است. در گذشته طالبان یا به چنین حربه‌هایی دسترسی نداشتند و یا عملاً خودشان آن‌گونه که حالا نیز ادعا دارند، به تأسیسات عام‌المنفعه آسیب نمی‌رساندند. اما حالا وضع فرق کرده است و طالبان از تمام حربه‌های دست‌داشته برای افزایش فشارهای روانی و نظامیِ خود بر دولت افغانستان استفاده می‌برند. فرو رفتنِ پایتخت در تاریکی، تأثیراتِ خود را به‌جا گذاشته است. هرچند هنوز شهروندانِ این شهرِ بلاکشیده صدای اعتراضِ خود را آن‌گونه که انتظار می‌رفت، بلند نکرده‌اند؛ اما در سخنان و نگاه‌های مردم می‌توان به صورت روشن، نارضایتی آن‌ها را از وضعیت و عمل‌کرد ضعیفِ دولت در برابر مخالفانِ مسلح مشاهده کرد. نیروهای امنیتی کشور، شاید ضعفِ خود را در عقب راندن مخالفانِ مسلح از شمالِ کشور بتوانند زیر عنوان «توجه به جان غیرنظامیان» توجیه کنند؛ اما حالا این توجیه‌گری اعتبارِ خود را از دست داده است.
در جنوب کشور نیز، وضع چندان رضایت‌بخش به نظر نمی‌رسد. هلمند هنوز مرکزِ جنگ‌های خونین است و با وجود اعزام نیروهای امریکایی به منطقه، تغییر خاصی در آرایشِ وضعیت رونما نشده است. احتمال می‌رود که اگر به‌زودی نیروهای موجود نتوانند در شمال و جنوب به دستاوردهایی نایل شوند، ناامنی‌ها وارد حوزه‌های بیشتری در شمال و جنوبِ کشور شود.
جالب این‌جاست که این‌همه وخامت اوضاع، نگرانی‌های ارگ و کاخ سپیدار را چندان برنینگیخته است. این دو مرکزِ قدرت در کشور همچنان آرام به نظر می‌رسند و مثل این است که آب از آب در کشور تکان نخورده باشد. انفعال مراجعِ تصمیم‌گیرنده در کشور، می‌تواند نشانۀ عدم فهمِ لازم از وضعی باشد که خود و دیگران در تارهای عنکبوتیِ آن گیر مانده‌اند؛ اما در عینِ زمان می‌تواند عدم وخامت اوضاع نیز تعبیر شود. شاید رهبران دولت به این صورت می‌خواهند افکار و روان‌های عمومی در جامعه را به آرامش بخوانند که هیچ چیزی تغییر نکرده و اوضاع آن‌گونه که مقام‌های امریکایی به آن اشاره می‌کنند، بد نشده است.
اما چرا امریکایی‌ها نسبت به وضعیت چنین نگران به نظر می‌رسند؟
شاید امریکایی‌ها اعتمادِ خود را به کارآیی دولت وحدتِ ملی از دست داده باشند. دولت وحدت ملی، ظرف یک‌ونیم سال پس از ایجاد خود نتوانسته آن‌گونه که انتظار برده می‌شد، به مطالباتِ جامعه پاسخ دهد. نارضایتی حالا تنها در سطح جامعه پدیدار نیست، بل مقام‌های دولتی و رده‌بالا نیز نسبت به وضعِ موجود هشدار می‌دهند. این وضعیت به هیچ صورت نمی‌تواند به نفع دولت وحدت ملی تمام شود.
وقتی نارضایتی از سطح جامعه عبور کرد، غیرقابلِ مهار می‌گردد. رهبران دولت وحدت ملی در خوش‌خیالی‌های دوران مبارزاتِ انتخاباتی قرار دارند، در حالی که افغانستان از جوَ ملتهبِ انتخابات عبور کرده و حالا زمانِ عمل به وعده‌ها فرا رسیده است. وقتی مردم می‌بینند که دولت به وعده‌های خود وفا نمی‌کند و یا قادر به عملی کردنِ آن‌ها نیست، بدون شک از اعتمادشان به دولت کاسته می‌شود. در افغانستان این اتفاق افتاده و رفتن رییس جمهوری به منزل معاون اولش، به معنای جلب رضایتِ دوبارۀ یکی از اصلی‌ترین حامیانِ او بود.
در قصرِ سپیدار نیز می‌توان این وضعِ آشفته را رویت کرد. حالا اطرافِ رییس اجراییه به‌مراتب خالی‌تر از روزهای نخستِ رسیدنِ او به قدرت به نظر می‌رسد. در همین حال، در سطح طرف‌دارانِ مردمیِ هر دو هرمِ قدرت نیز تغییراتِ چشم‌گیری رونما شده و این وضع بدون تردید در آرایش وضعیتِ نظامی در کشور اثرگذار خواهد بود. طالبان این مسایل را به‌خوبی پی‌گیری می‌کنند و به همین دلیل به فشارهای مضاعف روی آورده‌اند.
سخنان جیمز کلپر، ریشه در نابسامانی‌های درونی دولت وحدت ملی دارد و تا زمانی که این نابسامانی‌ها به صورتِ درست حل نشوند، انتظاری جز سقوط سیاسی دولت نمی‌توان داشت. در همین حال، این نکته را هم فراموش نباید کرد که گفت‌وگوهای چهارجانبه نیز در هاله‌یی از ابهام قرار دارد و نتایج ملموسی از آن‌ها به‌دست نیامده است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.