احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





انسان‌شناسیِ شناختی

گزارشگر:جبار رحمانی /سه شنبه 27 دلو 1394 - ۲۶ دلو ۱۳۹۴

بخش دوم/

mandegar-3عرصۀ زبان‌شناسی نیز نقش مهمی در توسعۀ عمومی اتنوگرافی برعهده داشته است. یکی از مسایل اولیه، بازشناسی شباهت‌ها و تفاوت‌ها در میان زبان‌ها بود که اطلاعاتِ بسیار مهمی را در باب روابط تاریخی [زبان‌ها و اجتماعات] به‌دست می‌داد. با وجود این‌که زبان‌ها به‌آرامی تغییر می‌کنند، ارتباطات و پیوندهای تاریخی میان جوامعِ مختلف را بعضاً می‌توان به‌وسیلۀ مقایسه‌ها و تطبیق‌های زبان‌شناختی کشف کرد. هرچند هنوز هم مباحثات و جدال‌های فراوانی در باب رشد و گسترشِ بعضی منشأهای زبانی وجود دارد، با وجود این امروز بیش از پنجاه گروه زبانی در دنیا طبقه بندی شده‌اند و در بخشی از جزییات توصیف شده‌اند.(Ruhlen، ۱۹۸۷)
یکی دیگر از پیوندهای میان انسان‌شناسی و زبان‌شناسی مبتنی بر تجربۀ آموزش زبان‌های نانوشته است. دانستن زبان مردمی که در مورد آن‌ها مطالعه می‌کنیم، کمک بزرگی برای انجام یک تحقیقِ اتنوگرافیک است. برای رونویسی کردن و آموزش این‌که چه‌گونه به یک زبان نانوشتنی صحبت کرد، یک محقق نیازمند دانستن این است که چه‌گونه صداهای خارجی و غریبه را رونویسی کند و همچنین این‌که چه‌گونه قواعد اطلاعات واژه‌گانی و نحو زبانی را تحلیل کند. به همین دلیل، زبان‌شناسی یکی از بخش‌های مهمِ دوره‌های آموزشی در بیشتر دیپارتمنت‌های انسان‌شناسی است. هر چند امروزه بیشتر دانشگاه‌ها یک دیپارتمنتِ جداگانه برای زبان‌شناسی دارند، با وجود این زبان‌شناسی هنوز هم در بیشتر دیپارتمنت‌های انسان‌شناسی گرفته تا دیپارتمنت‌های ادبیات اسلاوی و علوم شناختی وجود دارد.
با توجه به مباحث فوق ممکن است این‌گونه به نظر برسد که انسان‌شناسی در وهلۀ اول، نوعی مطالعۀ تاریخی است. بالاخص در حیطۀ باستان‌شناسی، و به‌ویژه در مباحث انسان‌شناسی که در باب فهم عمومی این‌که چه چیزی در دورۀ ماقبل تاریخ انسان‌ها رخ داده است، این‌گونه به نظر می‌رسد. به هر حال، اتنوگرافی در اهداف خودش به‌شدت تغییر کرده است. این تغییر در اهداف، بیان‌گر تغییر پدیده‌های مورد توجه در انسان‌شناسی و علوم اجتماعی است که من آن را agenda hopping می‌نامم. Agenda hopping با چرخش‌های پارادایمی تفاوت دارد؛ چرخش‌های پارادایمی، فرآیندی است که توماس کوهن آن را در کتابش با عنوان «ساختار انقلاب‌های علمی» مطرح کرده است.
بر مبنای نظر کوهن در مقاطع خاصی از زمان در علم مثال‌های متعددی را از آن‌چه که می‌توان علم متعارف نامید، وجود دارد ـ که برای مثال علم در این شرایط قوانین، تیوری‌ها، کاربرد و مجموعه‌یی از همۀ این‌ها را با هم دارد ـ در این شرایط مدل خاصی را برای پدید آمدن سنت‌های ویژه و به هم پیوسته‌یی از تحقیقات علمی فراهم می‌کند. (۱۰: ۱۹۷۰)
کار کردن در پارادایم علمی غالب، علم هنجاری نامیده می‌شود که شامل نوعی از فعالیت‌های حلِ مساله‌یی می‌شود که در این فعالیت‌ها مسایل مهم در بخش اطلاعات جدید در الگوهای شناخته شدۀ دانش قرار می‌گیرند. با وجود این زمانی می‌رسد که بخش‌های متعددی از اطلاعات و مسایل در الگوی موجود قرار نمی‌گیرند. این خلاف قاعده‌ها تراکم پیدا می‌کنند. در نقاط خاصی، دانشمندان هنجارشکن چارچوب پارادایمِ قدیمی را می‌شکنند و تلاش می‌کنند یک چارچوب مفهومی جدیدی را توسعه دهند که بتواند این خلاف قاعده‌ها را توضیح دهد. بعضی مقاطع زمان، دوره‌های مباحث و جدال‌های بسیار جدی و عمیق هستند. باز تفسیر واقعیت‌های قدیمی در چارچوب پارادایم جدید، اغلب محل بحثِ بسیار جدی‌یی می‌شود. چرخش از مکانیک نیوتونی به مکانیک کوانتومی، اغلب یکی از مثال‌های جالب توجه برای چرخش پارادایمی می‌باشد.
Agenda hopping یک فرآیند کاملاً متفاوت است. آن‌چه که در Agenda hopping رخ می‌دهد این است که موارد مورد بحث در تحقیقات بیان‌گر این هستند که چیز جدید یا جالب توجهی از خلال کار پژوهشی و حتا کار بهترین متخصصان ظهور نمی‌یابد. موضوع این نیست که agendaهای قدیمی تکمیل شده‌اند یا این‌که تعداد زیادی از امور نامتعارفِ تراکم‌یافته ناشی از نوعی متانت در کارها هستند. در مقابل آن‌چه رخ می‌دهد این است که بیش از پیش این نکته آموخته می‌شود که متخصصان به این فهم می‌رسند که پدیده‌های مورد تحقیق شان، کاملاً پیچیده هستند.
بیشترین تلاش برای این است که به تولید هر چیزِ جدیدی برسند و هر آن‌چه که پیدا می‌شود، به نظر می‌رسد که بسیار اندک جالب توجه است. وقتی این وضعیت رخ می‌دهد، تعدادی از متخصصان که واقعاً جالب توجه هستند وجود دارد. نکته مهم در این است که در Agenda hopping نوعی بازتفسیر یافته‌های قدیمی در چارچوب‌های جدید، آن‌گونه که در چرخش پارادایمی رخ می‌دهد، وجود ندارد. بلکه در این‌جا نوعی ترک و واگذار کردن کارهای مخاطره‌آمیز قدیمی، به نفع مجموعه‌یی جدید از مسایل رخ می‌دهد.
اگرچه موارد بحث قدیمی ممکن است همچنان مورد تلاش‌های قدیمی استدلالی واقع شوند (علی‌رغم سختی و سنگینی این کار)، اما این پیشگامان متمایل به Agendهای جدید معمولاً با شدت زیادی به Agendaهای قدیمی حمله می‌کنند. آن‌ها ممکن است بگویند که Agendaهای قدیمی غیرقابل انجام هستند، لذا این موضوعات غیرعلمی یا بی‌اعتبار هستند یا این‌که ناقص هستند و یا این‌که بیشتر نوعی موضوعاتِ کهنه‌شده و یا تاریخ مصرف گذشته هستند. این حملات به Agendaهای قدیمی آن‌جا که سبب از دست دادن سبب یک پژوهش کامل مفروض می‌شوند، به نوعی مایۀ تأسف هستند.
Agenda hopping اغلب در تاریخ اولیۀ کارهای میدانی شورع می‌شود. در زمان جنگ جهانی اول، تعدادی از مردم‌نگاران موضوعات تاریخی را ترک کردند تا به مطالعۀ جوامع ساده بپردازند. آدام کوپر این وضعیت را این‌گونه بیان می‌کند که:
اگر شخصی بخواهد رویۀ انسان‌شناسی بریتانیا را در دهه‌های آغازین این قرن مشخص کند، باید بر over riding مرتبط با جمع‌آوری داده‌ها تأکید کند. هدف نهایی می‌تواند بازسازی تاریخ فرهنگ یا تعمیم تطورگرایانه باشد، اما این علایق به‌شدت زیر فشار تمایل تجربه‌گرایانۀ بریتانیایی بود. این احساس وجود داشت که واقعیت‌هایی که به میزان زیادی در دسترس قرار می‌گرفتند، به آسانی چارچوب‌های تطورگراها و اشاعه‌گرایان را که به نسبت احمقانه به نظر می‌رسید، بیان می‌کردند.(۵: ۱۹۸۳)

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.