احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





وقت‌تلفی در افغانستان؛ عادت یا فخرفروشی

گزارشگر:چهارشنبه 28 دلو 1394 - ۲۷ دلو ۱۳۹۴

سلام وطن دار/
mandegar-3به مجردی که با یکی از دوستان وقت‌شناس‌تان وعدۀ ملاقات بگذارید، از شما می‌پرسد، خب حالا صادقانه بگو که «آن‌تایم» هستی یا «افغان‌تایم»؛ اما چرا همواره با چنین پرسشی روبه‌رو می‌شویم؟
وقت‌تلفی تقریباً در سراسر جهان تا یک حدی و در شرایط خاص و استثنایی‌یی رایج است. اما شاید مبالغه نباشد اگر بگوییم که در بیشتر کشورهای جهان ـ از آسیای شرقی گرفته تا آمریکای شمالی ـ حد وقت‌تلفی به ثانیه‌ها رسیده است. دلیلش نیز کاملاً واضح است: وقت‌شناسی، زنده‌گی کارمندی و استفاده از وسایط حمل‌ونقل سریع و پرقدرت.
اما در افغانستان، جریان کند زنده‌گی، کمبود قشر یخن سفید ـ کارمندان ادارات دولتی و غیردولتی که طبقۀ متوسط شهری را تشکیل می‌دهند ـ و کمبود وسایط حمل‌ونقل سریع‌السیر به ویژه وسایط نقلیۀ همه‌گانی، وقت‌تلفی تبدیل به امری معمول و طبیعی کرده است.
در نخستین سال‌های ریاست جمهوری آقای کرزی و با سرازیرشدن دانش‌آموخته‌گان غربی به کشور، زمان از حالت رکود دورۀ طالبانی خارج شد و تا اندازه‌یی شدت گرفت. فرهنگ دیوان‌سالاری و غرب‌الگویی به زمان «زوال دررفته» جریان بخشید و آن را در همۀ شهرها و در تمامی سطوح اداری جاری ساخت.
اما این سنت تداوم نیافت و خیلی زود همه‌چیز به دوران رکود بازگشت. وقت‌تلفی جای وقت‌شناسی را گرفت و به تک‌تک سلول‌های ادارات دولتی و غیردولتی نفوذ کرد. هم‌اکنون اگر شما مشکلی اداری داشته باشید، هفته‌ها پشت این در و آن دروازه سرگردان خواهید بود. زمان در ادارات دولتی همانند فضای یک گورستان کند و مرده و افتاده به نظر می‌رسد.
نمونۀ دیگر وقت‌تلفی که مایۀ رنجش و گلایه‌مندی همیشه‌گی خبرنگاران بوده، وقت‌کشی رییسان و مقام‌های بلندپایۀ حکومتی در هنگام نشست‌های خبری است. خبرنگاران می‌گویند که وقت‌تلفی برای مقام‌های حکومتی تبدیل به یک «کلاس» شده و با این کار فخرفروشی می‌کنند و تصور می‌کنند با دیرآمدن پشت تریبون، کاریزمای‌شان را حفظ می‌کنند.

با این که عموم مردم بر ضد وقت‌تلفی صحبت می‌کنند و آن را عملی زشت و حتا غیرانسانی می‌دانند، اما تقریباً همۀ شهروندان سهمی از آن را به دوش می‌کشند. به طور مثال اگر شما خواسته باشید از مکانی در پایتخت به جایی دیگر بروید، مجبورید سوار یک تاکسی دربست شوید؛ وگرنه در موترهای خطی باید چندین دقیقه صبر کنید و صدای بلند راننده که فریاد می‌زند و سواری جمع می‌کند را تحمل کنید تا تازه موتر راهی شود و در جریان یک زدوخورد و گذشتن از پیچ‌وخم‌های خیابان‌های شهر و ترافیک سنگین و بی‌نظم، شما را به مقصد برساند.
وقت‌کشی و وقت‌تلفی پدیدۀ دیگری را نیز با خود به همراه داشته است: دروغ‌گویی. هر بار مجبورید به شخصی که با وی قرار ملاقات گذاشته اید، به دروغ بگویید: بله نزدیک نزدیکم، الساعه خواهم رسید. این دروغ‌گویی در حال حاضر، هم در سطح دولت‌مداران و هم در میان شهروندان جریان دارد و تبدیل به یک عادت شده است.
با این وضعیت، تا اندازه‌یی مشخص است که چرا دولت برای ازبین بردن این فرهنگ نابه‌کار هیچ کاری نمی‌کند. هرگونه کنشی برای محو پدیدۀ وقت‌تلفی نیازمند اصلاحات گسترده در نظام اداری و سیستم ورق‌بازی، تغییر سیستم ترافیک شهری و فرهنگ‌سازی در میان شهروندان کشور است. توقعی که دولت را توان و ارادۀ انجامش نیست.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.