محکومیت طالبان؛غبار روبی از چهره اسلام

گزارشگر:حلیمه حسینی - ۰۸ عقرب ۱۳۹۱

در حالی ما عید قربان را سپری کردیم که در کنار خوشی های شهروندان ما، دسترخوانی از غم و اندوه نیز به برکت دست هایی که دشمنی شان با این مردم کاملا هویدا است، در گوشه و کنار این شهر افکنده شد و تعداد زیادی از خانواده های ما به عزای عزیزان شان نشستند. انتحار و انفجار امنیت شهر و روستا و قصبات ما را تا جایی متزلزل ساخته است که هیچ جای امنی که دور از دسترس دشمنانی که به نام اسلام و به گفته خودشان ساختن به اصطلاح امارت اسلامی مبارزه می کنند و امنیت شهروندان ما را به خطر می اندازند، وجود ندارد. نه مکتب، نه مسجد و نه سرک و وزارت خانه و نه شفاخانه و نه بازار و نه هیچ جای دیگر، نبوده که دردی و رنجی از این ناحیه را متحمل نشده باشد.
طالبان از کجا قدرت گرفتند و به کدام پشتوانه خواهان حکومت داری هستند و به کدام استناد و حجت، اسلام و قرائتی که آنها از دین دارند، قرائت و فهم و تفسیر برتر از دین است و چرا افغانستان را برای تشکیل دارالاماره اسلامی برگزیده اند؟ همه این سوالاتی است که در طول بیش از یک دهه گذشته برای هر افغانستانی و هر فرد علاقمند به اوضاع افغانستان مطرح شده و پاسخ ها و گمانه زنی ها متفاوت بوده است. اما آن چه که بتوان به عنوان قطعی ترین دلایل برای محکومیت این تفکر واین استراتژی مبارزاتی که نام مقدس جهاد بر ان گذاشته اند، و برای رسیدن به هدف به اصطلاح متعالی شان، دست به توجیه وسایل و راه ها، مکانیزم ها و کانال هایی که توسط آن حرکت می کنند، زده اند، هیچ کدام در دین مبین اسلام جایگاه و ریشه و مبنایی ندارد. اسلامی که حفاظت از حتی جان خود را بر هر مومنی واجب کرده است و حتی حق صدمه زدن به جسم خود را ندارد، چگونه می تواند با انتحار خویش، جان بی گناهان را بگیرد و خداوند از کنار این مسأله بگذرد و آب هم از آب تکان نخورد و باز هم تئوریسین هایی از این دست، بخواهند که زمام جهان اسلام را به دست بگیرند و یک چنین تفکر مسوم و جاهلی را به نام اسلام، به جهان عرضه کنند.
عید قربان را در حالی سپری کردیم که باز هم این گروه ها و یا گروهک های تروریستی که تا کنون ملت و مردم ما رنج های زیادی را از ناحیه حضور و هجوم آن ها متحمل شده است، دست به اقدامات کثیفی زدند که یکی از دردناک ترین شان انتحار در هنگام نماز عید بود که در روزی مقدس و هنگام عملی مقدس و ملکوتی، حرکتی شیطانی را سازمان دهی کردند و بیش از پنجاه تن از شهروندان ما توسط این ترویستان، جام شهادت نوشیدند، حال باید سوال کرد، طالبان از کدام اسلام سخن می گویند، و دنیای اسلام با کدام تفکر و کدام نحله فکری رو به رویند و اینان مشکل واقعی شان چیست و کدام اهداف از پیش تعیین شده را دنبال می کنند؟ دنیا تا چه میزان دیگر باید هزینه بپردازد تا بتواند از رشد یک چنین تفکرات افراطی و بنیاد گرایانه در سراسر دنیا جلوگیری کند؟ امروز بنیادگرایانی که به نام اسلام زهر را به کام شهروندان ما ریختند به همان نسبت خطرناکند که افراطی گراهای مسیحی، یهودی و یا نژاد پرستانی از هر تبار و هر مذهب و آیینی که باشد می تواند خطرناک بوده و دنیا را با خطر جنگ های همه گیر و ناامنی و بی ثباتی رو به رو سازد.
امروز برای تسلیت به خانواده های قربانیان حمله انتحاری به صفوف نمازگزاران عید قربان، رئیس جمهور کرزی و حلقات نزدیک به وی و یا تفکرات نزدیک به آنها در مسأله طالبان، چه برای گفتن دارند؟ آیا اگر شرمی وجود می داشت، می توانستند سر بلند کرده و یک بار دیگر بگویند که طالبان، برادران ناراضی ما هستند که باید برای رضایت و به دست آوردن دل آنها، ما هر بار قدم پیش مانده و هزنیه کنیم؟ امروز کسانی که در یکی از شادترین روزهای سال که عید بزرگ قربان است، به عزا نشستند و شاید برای ابد لبخندهاشان را مدفون کردند، می تواند راهی برای صلح با طالبان و جود داشته باشد؟ خوب است شورای عالی صلح، ریاست جمهوری، تمام نظام و مسئولین ما از یک چنین حوادثی درس عبرت بگیرند و بر طبل طالب دوستی بیش از این نکوبند، که هر قدم وضعیت بغرنج تر از این خواهد شد که هست.
ای کاش در قلب هایی که اسلام را علم کرده اند و به نام آن در حال مبارزه کردن و جهاد نه که به قتل و کشتار مردم بی گناه دست زده اند، ذره ای ترس از خدای متعال جای می داشت و کلام حق را این گونه با عملیات تروریستی و ضد انسانی و اسلامی، زیر پای نمی کردند، ای کاش دنیای اسلام دست به دست هم می داد و به غبار روبی از چهره اسلام ناب محمدی می پرداخت. غبارهایی از تعصبات، لجاجت ها، معامله گری ها، خشونت ها و رذالت هایی که ریشه اصلی آن ها به هیچ کدام ما بر نمی گردد چرا که تمام افرادی که روح خود را به شیطان فروخته اند، فقط یک چنین افرادی خواهند توانست، به این راحتی، سر ببرند، گردن بزنند، بی گناهان را تکه تکه کرده و مسجد و مکتب که هر دو مکان هایی امن و مقدس نزد خداوند متعال است را با خون بی گناهان رنگین کنند.
با کسانی که روح خود را به شیطان فروخته اند، چگونه می توان از در مذاکره و مصالحه وارد شد؟ چگونه می توان هزینه ای که مردم و ملت ما هر بار پرداخته اند را نادیده گرفت؟ چگونه می توان به کسانی که هیچ جای امنی برای این ملت باقی نگذاشته اند، اعتماد کرد؟ به راستی طالبان از کدام اسلام و از کدام دین حرف می زنند؟ از کدام ارزش ها پاسداری می کنند و جهادی که آن ها نام می برند، جهاد علیه نفس است یا جهاد برای نفس؟ طالبانی که عید قربان را خونین رقم زدند، از کدام اسلام قرار است دفاع کنند، اگر سازمان ملل می تواند نام بعضی از سران طالبان و یا دیگر تروریستان را در لیست سیاه خود وارد کند، چرا علمای بزرگ جهان اسلام این شجاعت و روحیه حق و عدالت طلبی را ندارند که نام افرادی از این دست را از لیست مسلمانان و مسلمانی حذف کنند و رسما خروج آنها و کفر و عنادشان علیه دین و ارزش های دینی ما را اعلام کنند؟ تا دست کم دیگر اگر هم فاجعه ای آفریده شود، از ابتدا برای همگان معلوم باشد که هیچ ارتباطی با اسلام و ارزش های دینی ما ندارد و در دین ما یک سره این اعمال نفرت انگیز محکوم است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.