گزارشگر:زبیر رضوان/ چهارشنبه 19 حوت 1394 - ۱۸ حوت ۱۳۹۴
زن مادر است، خواهر است و همسر، اما تنها مانند زندانی یا کنیزی در خانه. اگر کمی هم آزادتر بیاندیشیم، در نهایت این فکر را به شکل پیامی مینویسیم بدخط، در پشت شیشههای موترهای شهری. اینها مثل شعارهای آبکی سیاسی، تنها در حد پیام اند و دروغی بیش نیستند. دلایلی هم که این دروغ را تصدیق میکنند فراوان اند. از ستمی که بر فرخنده رفت، از تجاوزی که پدری بر دخترش روا دید، از خونی که از گلوی شکریه ریخت، و از سنگسار دختری که قصهاش عالمگیر شد دیری نمیگذرد.
اینها نمونههای نمادینی از هزاران رخدادیست که در همین یک و نیم دهۀ دموکراسی نوین، اتفاق افتادهاند. مُهری پر رنگتر از این رخدادها برای تصدیق دروغهایی که یاد شد وجود ندارد. در سال جاری تنها ۱۹۰ قضیۀ ناموسی که قربانی اصلی آن زنان بودهاند به ثبت رسیدهاست که خونینترین سال را برای زنان رقم زدهاست. ریشههای قضایای ناموسی مشخص است که زیر خاک سنت و دگماندیشی نهفته است.
در سطح بالاتری، مانند ساختار نظام و حکومت نیز برعلاوۀ بیتوجهیهای آنان در قبال جایگاه اجتماعی زنان، بیشترین خشونت در حق زنان صورت گرفته است. بیگمان هر صاحب فکری، کمترین میزان حضور زنان را در ادارات دولتی به روشنی میتواند دریابد که این خود نوعی تبعیض و خشونت نظاممندِ غیرمستقیم در برابر زنان است. تفویض دو یا سه وزارت و چند کرسی انگشت شمار مجلس به زنان، نمیتواند شعار برابری حقوق زن و مرد را در نزد حکومت به حقیقت بدل کند.
نیروهای تندرو طالب و موج بزرگ تبلیغات منفی افراطی در حوزۀ فعالیتهای دینی نیز، بیشتر از هر قشر دیگری دامنگیر زنان اند. حتا بارها دیدهایم که این موج، مساجد را هم به تریبون صدور فتوای خشونت در برابر زنان بدل کردهاند. نمونۀ روشن آن فتوایی بود برای توجیه قتل فرخنده که سالی هم از آن نمیگذرد. با این تحلیل میتوان نتیجه گرفت که «سنت دگم اندیشانه، افراطیت دینی و اعمال نابرابری نظاممندِ جنسی از سوی حکومت» مثلثی را تشکیل میدهد که هرسه زاویۀ آن منبع اعمال خشونت در برابر زنان اند. مهمتر از همه هرسه زاویه عامل ثبات و استحکام همدیگر نیز هستند. برای اثبات این ادعا قدری دقت و مطالعۀ جامعهشناسانه در مورد هرسه لازم است. همانگونه که در بسا موارد سنت حامی افراطیت است، افراطیت نیز زایندۀ سنت سنگییی است که در ذهنیت جامعه خانه میکند. زاویۀ دیگر که نابرابری نظاممندِ دولتی است به طور ناخودآگاهی، زنان را سلب قدرت و زمینهّ قدرتگیری نیروهای افراطی را که آفرینندۀ سنت اند، مهیا میسازد و در مقابل سنت و افراطیت، از خلای نابرابری نظاممند جنسی در دولت و حاکمیت سود جسته، بیشتر و بیشتر زنان وحقوق آنها را هدف میگیرند. تنها راهحلی که میتواند کلیدی بهشمار رود، نه گفتنِ مساویانۀ زنان و مردان به این مثلثِ عامل خشونت است. زاویۀ سوم بیشتر با راهاندازی برنامههای ظاهراً حقوقی و حمایتی برای زنان به ویژه در «۸ مارچ» به سادگی توانستهاند که بارها این نابرابری نظاممندِ و غیرمستقیم جنسی را نامحسوس بسازند.
اکنون بر زنان است که این برنامههای فریبنده را تحریم کنند و واقعاً به حقوقشان بچسپند و بر مردان است که دوشادوش زنان این سه دروازه را ببندند.
Comments are closed.