احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهارشنبه 19 حوت 1394 - ۱۸ حوت ۱۳۹۴
بخش سوم/
نویسنده: هاروی بی. فاین بام
مترجم: نوذر نظری
پروفیسور شالینی وینتورلی، از جمله کارشناسان بانک جهانی، میگوید که سرمایۀ فرهنگی ملتها، کلیـد اقتصاد جدید است. او ادامه میدهد که این سرمایۀ فرهنگی را نمیتوان چیزی بیش از مورد زیر دانست:
«چیزی که تکمیل میشود، به ارث میرسد و در سطح عمده و تودهیی اشاعه مییابد؛ اما به عنوان معیاری برای قدرت حیاتی، دانش، انرژی، و پویایی در عرصۀ تولید ایدهها و افکار نیز مد نظر قرار میگیرد. چالش سر راه هر ملتی این نیست که چهگونه محیط را برای حمایت از ساختار هنر و سنت به ارث برده تجویز کند، بلکه این است که چهگونه میتواند یکی از نوآوریها و هیاهوهای نوآورانه را در تمام عرصههای هنر و علم ایجاد کند. تعقیب دانش و تشویق نوآوری در کنار همدیگر یکسان نیستند. شروع این تلاشها هم به َآموزش عالی منتهی نمیشود. بخش کامل آموزشی یک حوزۀ حیاتی است.»
همچنان که ونتورلی بیان میکند: «مهارتهای اساسی سواد و یادگیری تقلیدی که برای دستورات آتی در مسیر ترکیبی و حوزۀ کارگاهها، یا پایانههای کمپیوتری به کار میآیند، به آسانی برای پاسخگویی به تقاضاهای یک جامعۀ فعال و نوآور ناکافیاند. نه تنها آموزش و پرورش اساسی، بلکه مهارتهای نوآورانه و عقلایی پیشرفته که بر تفکر بین رشتهیی و مستقل تاکید میکنند، بایستی در مراحل اولیۀ فرایند آموزش و پرورش و گسترش آن از مرحلۀ پیشدبستانی یا دبیرستان نیز به کار گرفته شوند. اقتصاد خلاق (همچنان که وینتورلی آن را به این اسم میخواند)، مجموعهیی از مسایل دیگری را به همراه دارد که به اعمال و قوانین مالکیت معنوی مرتبط میشوند.
دولتی که به صورت دقیق بتواند استفادۀ عادلانه از حقوق مالکیت را به هنگام مواجهه با جهشهای غیرقابل پیشبینی در رشد ایدههای خلاقانه متوازن سازد، باعث خواهد شد که آن دولت در یک مزیت رقابتی به درون یک جامعۀ اطلاعاتی وارد شود.» او همچنین بیان میدارد که کمک مالی به شرکتهای خلاق ممکن است نیازمند حرکت از ساز و کارهای در دسترس افراد اندک (مانند وامهای بانکی، اقدام به سرمایهگذاری های سرمایهیی) به ساز و کارهای در دسترس افراد زیاد (مانند وامها و اعتبارات کوچک) و تشویق طیف متنوعی از کارآفرینان از جایی شود که برندهگان اندکی ظهور مییابند. نهایتاً وینتورلی بر شبکهها و چارچوبهای سیاستگذاری که انحصارات علمی را سست میکنند، تاکید میکند.
در این بحث از انحصار لازم است که خاطرنشان کنیم که کپیرایتها و حق ثبت اختراعات، امری لازم برای تشویق نوآوریاند. در همان حال، تعدادی ایده باید به مفاهیم جاری یعنی قوانین و مقرراتی که دربرگیرندۀ مالکیت معنویاند، اطلاق شود. در حالی که دانش جدید میتواند منجر به پیدایش دانش جدید بیشتری شود، تشویق تولید و اشاعۀ ایدهها ممکن است نیازمند توجه بیشتر به استفادۀ منصفانه برخلاف منافع آنی مالکیت شود. در مسیری طولانی، همچنان که مطالعات بیشمار در حوزۀ پیشرفت فناوری هم آشکار ساختهاند، اصلیترین عناصر بنیادی در حقیقت تمام نتایجیاند که از میراث فرهنگ عمومی برآمدهاند.
همکاری و مشارکت صرف در محیط نوآوری هم باید در جایی که مقررات با امتزاج مالکان و محصولات محتوای فرهنگی مواجهاند، مد نظر قرار گیرد. امتزاج ناجور بازار همراه با سیاستهایی که بر مقرراتزدایی تاکید میکنند، میتوانند به هزینۀ اجتماعی اضافه شوند و منجر به تخفیف و نادیده گرفتنِ اعتبار شبکههای اقتصادی در حال ظهور شوند.
تأثیر جهانیشدن بر فرهنگ
اگر عدهیی شاهد تأثیر اقتصادی جهانیشدن با چشمان مشتاق بودهاند، تأثیر فرهنگی این پدیده عدهیی دیگر را بیشتر ناآرام ساخته است. تغییرات ایجاد شده در عرصۀ اقتصاد با ابعاد دیگر جامعه از جمله ساختارهای سیاسی و اجتماعی، منافع، الگوهای مصرف و دامنۀ توسعه فرهنگی در ارتباط است. تکنولوژیهای ارتباطی فرایند جهانیشدن را تسریع میکنند و بر تفاوتهای فرهنگی تأثیر میگذارند و بدین ترتیب، اشکال ذخیرهیی جوامع و اشکال بیان فرهنگی آنها دستخوش تغییرات عمیق خواهند شد.
این امر منجر به این شده که تعدادی از کشورها از جهانی شدن بیش از حد فرهنگ و به مفهومی دیگر یکسان شدن بیش از حد آن، ابراز نگرانی کنند. برای یک فرد اروپایی یا کانادایی، تأثیر جهانیشدن فرهنگی واضح است.
مسأله برای تعدادی از اروپاییان، کاناداییها و امریکاییها و میلیونها فرد در جهان اسلام این است که «جهانیشدن» به معنی «امریکاییشدن» است. همشکلی و یکسانیِ نمودهای فرهنگ توده در سراسر جهان منجر به انتقادات فرهنگی در بررسی جهانیشدن به عنوان یک جهتگیری بینالمللی به جانب جنبههای بدتر مصرف تودهیی و محصولات فرهنگ امریکایی که مختص پایینترین بخش عمومی جامعه است، شده. این انتقادات کاملاً نادرست نیستند. بر اساس بعضی از محاسبات، فرهنگ عامه (از جمله بخش نرمافزار)، هوانوردی و کشاورزی را به عنوان دو نوع محصول صادراتی بزرگ امریکا قلمداد میکند. در سال ۱۹۹۶ صادرات امریکا در بخش محصولات نرمافزاری و سرگرمی به ۲/۶۰ میلیارد دالر بالغ شد و صادرات محصولات مربوط به مالکیت معنوی با افزایش ۹۴ درصدیِ آن نسبت به سال ۱۹۹۱ مواجه شد. این آمار همچنین کپیهای غیرقانونی و اشکال سرقت ادبی را هم دربر نمیگیرد. در ضمن رستورانتهای مک دونالد در تمام دنیا در تمام روز باز هستند و کودکانی که هرگز یک حلقۀ انگشتری را ندیدهاند، میتوانند به آسانی «مایکل جوردن» یا لوگوی انجمن بسکتبال حرفهیی امریکا (NBA) را بشناسند. تأثیر جهانی فرهنگ امریکایی یک پدیدۀ جدید نیست، بلکه پدیدهیی است که به طور چشمگیری بهخصوص در طول ۵۰ سال اخیر، مستدل و آشکار بوده است.
Comments are closed.