احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی/ 13 ثور 1393 - ۱۲ ثور ۱۳۹۳
هشتم ثور، یادآورِ خاطرههاییست که امروز کمتر کسی از آنها یاد میکنـد. چرا دردهایی که مردمِ ما متحمل شدند و حماسههایی که آفریدند، به جای آنکه مرهمی شود بر زخمهای کهنه و دیرینۀ این ملت، خود به نکتهیی جدالانگیز تبدیل شده که همواره از ترسِ داوریهای سطحی و کجفهمیهای برخیها میخواهیم آن را به دیارِ فراموشی بسپاریم. اما با این فراموش کردن، چه بهدست میآوریم یا خواهیم آورد؟
پاسخِ این پرسش را باید به کودکانی بدهیم که کمکم قد کشیده و به جوانی رسیدهاند و پدر یا برادر و یا مادر و خواهرشان را در جهادِ در راه حق از دست دادهاند. خانوادۀ شهدا، خانوادۀ معلولین و بازماندهگانِ جهاد و مقاومتِ افغانستان هر سال هشتم ثور این سوال را از ما میپرسند و هیچ پاسخِ درخوری نمیشنوند.
امسال هم هشت ثور مثل سالهای دیگر آمد و رفت، و باز خواهد آمد و دوباره خواهد رفت، اما هر سال تهیتر از شکوه و بزرگی و جلالی که باید بههمراهِ خود بیاورد. اما چرا؟… چه کسانی در تلاشاند تا تاریخِ مقاومت و جانفشانیهای ما را پاک کنند؟ چه دستانی در حرکت است تا با قلمی تلخ و زهرآگین، حماسهیی بزرگ را به حماقتی تاریخی تشبیه کند؟ مگر با وارونه نوشتنِ حقیقت و تاریخ، میتوان اصلِ آنچه رخ داده را فراموش کرد یا نابود ساخت؟ مگر میتوان یاد و خاطرۀ زنان و مردانِ بزرگی را محو کرد که از عزیزترین داشتۀشان یعنی جانِ خود گذشتند تا به اثبات برسانند که افغانستان دیار شیرمردان و شیرزنانیست که حاضر اند همۀ سختیها را تحمل کنند ولی به ذلت و خواری تن ندهند و روز و روزگار را در حقارت سپری نکنند؟ مگر با پیوند زدنِ جهاد و مقاومت به گزارهها و عناصرِ زشت و پلشتی چون جنگطلبی و جنگسالاری و …، میتوان روحِ بزرگمردان و زنانی را که در این دیار طلوع کردند و با شـهادتشان نه غروب، که درخشیدنی ابدی را در افقهای مهآلود و گاه خونآلودِ افغانستان رقم زدند، از یادها زدود؟
این دیار بوی خون و باروت را چندین سال است که در رگ رگِ وجود خویش احساس کرده است و چشمهای طمعکاری که برای کامجویی از آن، تشنۀ واگراییها و دشمنیها هستند را خوب میشناسد. هشـت ثور، هر سال زنده شدنِ خاطراتی است که در آن مردمِ ما بدون هیچ چشمداشتِ سیاسی و یا مادی، فقط برای دفاع از خاک و ناموس و دینِ خود بهپا خواستند و پس از سالها ازخودگذشـتهگی و جانفشانی، با دستانِ تقریباً خالیِ خود قدرتی را در این سرزمین شکستاندند که تا بنِ دندان مسلح بود. مگر میتوان چشمها را بست و زیر لب زمزمه کرد که هشت ثور باید حذف شود و نگذاشت نسل جوان پرسیدن آغاز کنند که هشتِ ثور سمبول کدام تفکر و کدام مکتب و کدام انگیزه و اراده است؟
اگر این پرسشها آغاز شوند، اگر فرصتی برای بازخوانیِ درست و منطقی و بیطرفانه برای نسلِ حاضر فراهم شود، اگر همسنگرانِ شهدا از یادها و خاطرههای آن روزها بگویند، اگر خانوادههای این قهرمانان، فرصتی برای روایتِ نابترین خاطرات و داستانهای نگفتۀشان تدارک ببینند، بدون شک غبارِ تمام کژفهمیها از رخِ هشتِ ثور زدوده و مجال یاوهگویی بر همۀ فرصتطلبان بسته خواهد شد.
هشت ثور، یک میراثِ ملی و معنوی است؛ از اینرو بزرگداشت از آن و زنده نگاه داشتنِ علت و فلسفۀ وجودیاش، باید در نظامنامۀ این ملت تنظیم و ابدی گردد، چرا که همۀ مردمِ ما در پیـدایشِ آن شریکاند و هر کدام سهمی دارند و هیچکس نمیتواند به هیچ بهانهیی حقِ تجلیل از این روز را از آنها بگیرد. مردم میخواهند با یادآوری و بزرگداشت از این روز، به جهانیان بگویند که ما هم اگر بخواهیم، اگر دست در دست هم دهیم، اگر تفاوتها را بر محور مشترکات از میان برداریم و اگر هدفِ واحدی را جستوجو کنیم و اگر تمامیت ارضیِ ما به خطر افتد و اگر دشمنان، نیتِ تعدی به مال و جان و ناموسِ هموطنان ما را داشته باشند؛ ما افغانستانیها با هم توافق خواهیم کرد و متحدانه در برابر همۀ دشمنانِ مشترک میایسـتیم و حماسهها میآفرینیـم!
هشت ثور، یادآورِ برههیی استثنایی از تاریخِ این ملت است که با تمام تلخیها و شیرینیهایش، آنقدر عمیق و سرنوشتساز ظاهر شده که به هیچوجه نمیتوان آن را از خاطرِ این ملت زدود؛ بلکه نیاز است تا با برنامهریزی فرهنگی، به همۀ آن انگارهها، عناصر و ارادههایی که از مردمِ ما آنچنان قهرمانانِ بزرگ ساخت، بها داد، آنها را پرورید و به نمایش عمومی گذاشت تا همه بدانند که ملتِ ما نه یک ملتِ حقیر، بلکه ملتی بزرگ و آزاده است که اگر بزرگترین ابرقدرتها هم در برابرِ عزت و شرافتِ آنها قرار گیرند، تسلیم نمیشوند و با اتحاد و جانفشانی حقِ خود را از دهانِ شیر میگیرند.
Comments are closed.