هشتِ ثور زُدایی چرا؟

گزارشگر:حلیمه حسینی/ 13 ثور 1393 - ۱۲ ثور ۱۳۹۳

هشتم ثور، یادآورِ خاطره‌هایی‌ست که امروز کمتر کسی از آن‌ها یاد می‌کنـد. چرا دردهایی که مردمِ ما متحمل شدند و حماسه‌هایی که آفریدند، به جای آن‌که مرهمی شود بر زخم‌های کهنه و دیرینۀ این ملت، خود به نکته‌یی جدال‌انگیز تبدیل شده که همواره از ترسِ داوری‌های سطحی و کج‌فهمی‌های برخی‌ها می‌خواهیم آن را به دیارِ فراموشی بسپاریم. اما با این فراموش کردن، چه به‌دست می‌آوریم یا خواهیم آورد؟mnandegar-3
پاسخِ این پرسش را باید به کودکانی بدهیم که کم‌کم قد کشیده و به جوانی رسیده‌اند و پدر یا برادر و یا مادر و خواهرشان را در جهادِ در راه حق از دست داده‌اند. خانوادۀ شهدا، خانوادۀ معلولین و بازمانده‌گانِ جهاد و مقاومتِ افغانستان هر سال هشتم ثور این سوال را از ما می‌پرسند و هیچ پاسخِ درخوری نمی‌شنوند.
امسال هم هشت ثور مثل سال‌های دیگر آمد و رفت، و باز خواهد آمد و دوباره خواهد رفت، اما هر سال تهی‌تر از شکوه و بزرگی و جلالی که باید به‌همراهِ خود بیاورد. اما چرا؟… چه کسانی در تلاش‌اند تا تاریخِ مقاومت و جان‌فشانی‌های ما را پاک کنند؟ چه دستانی در حرکت است تا با قلمی تلخ و زهرآگین، حماسه‌یی بزرگ را به حماقتی تاریخی تشبیه‌ کند؟ مگر با وارونه نوشتنِ حقیقت و تاریخ، می‌توان اصلِ آن‌چه رخ داده را فراموش کرد یا نابود ساخت؟ مگر می‌توان یاد و خاطرۀ زنان و مردانِ بزرگی را محو کرد که از عزیزترین داشتۀشان یعنی جانِ خود گذشتند تا به اثبات برسانند که افغانستان دیار شیرمردان و شیرزنانی‌ست که حاضر اند همۀ سختی‌ها را تحمل کنند ولی به ذلت و خواری تن ندهند و روز و روزگار را در حقارت سپری نکنند؟ مگر با پیوند زدنِ جهاد و مقاومت به گزاره‌ها و عناصرِ زشت و پلشتی چون جنگ‌طلبی و جنگ‌سالاری و …، می‌توان روحِ بزرگ‌مردان و زنانی را که در این دیار طلوع کردند و با شـهادت‌شان نه غروب، که درخشیدنی ابدی را در افق‌های مه‌آلود و گاه خون‌آلودِ افغانستان رقم زدند، از یادها زدود؟
این دیار بوی خون و باروت را چندین سال است که در رگ رگِ وجود خویش احساس کرده است و چشم‌های طمع‌کاری که برای کام‌جویی از آن، تشنۀ واگرایی‌ها و دشمنی‌ها هستند را خوب می‌شناسد. هشـت ثور، هر سال زنده شدنِ خاطراتی است که در آن مردمِ ما بدون هیچ چشم‌داشتِ سیاسی و یا مادی، فقط برای دفاع از خاک و ناموس و دینِ خود به‌پا خواستند و پس از سال‌ها ازخودگذشـته‌گی و جان‌فشانی، با دستانِ تقریباً خالیِ خود قدرتی را در این سرزمین شکستاندند که تا بنِ دندان مسلح بود. مگر می‌توان چشم‌ها را بست و زیر لب زمزمه کرد که هشت ثور باید حذف شود و نگذاشت نسل جوان پرسیدن آغاز کنند که هشتِ ثور سمبول کدام تفکر و کدام مکتب و کدام انگیزه و اراده است؟
اگر این پرسش‌ها آغاز شوند، اگر فرصتی برای بازخوانیِ درست و منطقی و بی‌طرفانه برای نسلِ حاضر فراهم شود، اگر هم‌سنگرانِ شهدا از یادها و خاطره‌های آن روزها بگویند، اگر خانواده‌های این قهرمانان، فرصتی برای روایتِ ناب‌ترین خاطرات و داستان‌های نگفتۀشان تدارک ببینند، بدون شک غبارِ تمام کژفهمی‌ها از رخِ هشتِ ثور زدوده و مجال یاوه‌گویی بر همۀ فرصت‌طلبان بسته خواهد شد.
هشت ثور، یک میراثِ ملی و معنوی است؛ از این‌رو بزرگداشت از آن و زنده نگاه داشتنِ علت و فلسفۀ وجودی‌اش، باید در نظام‌نامۀ این ملت تنظیم و ابدی گردد، چرا که همۀ مردمِ ما در پیـدایشِ آن شریک‌اند و هر کدام سهمی دارند و هیچ‌کس نمی‌تواند به هیچ بهانه‌یی حقِ تجلیل از این روز را از آن‌ها بگیرد. مردم می‌خواهند با یادآوری و بزرگ‌داشت از این روز، به جهانیان بگویند که ما هم اگر بخواهیم، اگر دست در دست هم دهیم، اگر تفاوت‌ها را بر محور مشترکات از میان برداریم و اگر هدفِ واحدی را جست‌وجو کنیم و اگر تمامیت ارضیِ ما به خطر افتد و اگر دشمنان، نیتِ تعدی به مال و جان و ناموسِ هموطنان ما را داشته باشند؛ ما افغانستانی‌ها با هم توافق خواهیم کرد و متحدانه در برابر همۀ دشمنانِ مشترک می‌ایسـتیم و حماسه‌ها می‌آفرینیـم!
هشت ثور، یادآورِ برهه‌یی استثنایی از تاریخِ این ملت است که با تمام تلخی‌ها و شیرینی‌هایش، آن‌قدر عمیق و سرنوشت‌ساز ظاهر شده که به هیچ‌وجه نمی‌توان آن را از خاطرِ این ملت زدود؛ بلکه نیاز است تا با برنامه‌ریزی فرهنگی، به همۀ آن انگاره‌ها، عناصر و اراده‌هایی که از مردمِ ما آن‌چنان قهرمانانِ بزرگ ساخت، بها داد، آن‌ها را پرورید و به نمایش عمومی گذاشت تا همه‌ بدانند که ملتِ ما نه یک ملتِ حقیر، بلکه ملتی بزرگ و آزاده است که اگر بزرگ‌ترین ابرقدرت‌ها هم در برابرِ عزت و شرافتِ آن‌ها قرار گیرند، تسلیم نمی‌شوند و با اتحاد و جان‌فشانی حقِ خود را از دهانِ شیر می‌گیرند.

 

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.