احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 25 حوت 1394 - ۲۴ حوت ۱۳۹۴
در یکی از شبکههای فارسیزبان، برنامۀ مسـتندی زیر نامِ افسانههای محلی پخش میشود. این برنامه که یکی از جالبترین برنامههای تلویزیونی میتواند باشد، در اصل در کشورهای انگلیسیزبان تهیه شده و در این تلویزیون، ترجمه و گاه دوبله میشود. برنامه چنین است که چند داستان به نمایش گذاشته میشـود و سپس از مخاطبان میخواهند که حدس بزنند کدام داستان واقعی بوده و کدام یک افسانۀ محلی.
تمرکز اصلیِ این برنامه، روی مواردِ افسانهمانند است که مردم به خلقِ آنها به دلیلِ نیازهای جامعهشناسی پرداختهاند و هدف خاصی را دنبال میکردهاند. اما در میان این افسانهها، موارد واقعی نیز که شبیه به آن افسانههاست گنجانده شده تا مخاطب را درگیرِ مسأله سازد.
افسانههای محلی به آن نوع شایعات گفته میشود که مردم بدون آنکه واقعیتِ آن را جستوجو کنند، به آن باور میکنند. حالا در افغانستان نیز چنین افسانهها و واقعیتهایی با هم درآمیختهاند. دو تا از این موارد که در چند روز گذشته در فضای مجازی دست به دست میشود، بسیار جالب است:
۱) افسانۀ اول این است که وزیری در یک نامۀ رسمی به ریاستجمهوری، میخواهد که مصارف برقِ خانه و پُرکردنِ دندانِ او از بودجۀ وزارت پرداخته شود. آیا این یک افسانۀ محلی است و یا واقعیت دارد؟ در پایانِ این نوشته برایتان خواهیم گفت.
۲) افسانۀ دوم این است که وزیر دیگری در یک نامۀ رسمی به بخش مالیۀ وزارت نوشته که مطابق به فرمان رییسجمهوری، از گرفتن پول کرایۀ خانهاش معذرت میخواهد و چنین پولی را نمیگیرد. آیا این یک افسانۀ محلی است و یا واقعیت دارد؟
حالا زمان آن فرارسیده که در مورد این دو قضیۀ افسانهمانند نظرِ خود را ارایه کنیم. بلی، هر دوی این قضیهها صحت دارند و اتفاق افتادهاند. اما حالا این سـوال مطرح می شود که چرا از میان اینهمه نامه و مکتوب رسمی، فقط این گونه نامهها به بیرون درز میکنند؟ به عبارت دیگر، این نامهها چگونه به دست کاربرانِ فیسبوک افتاده است؟
برای آن میتوان دو پاسخ ارایه کرد. پاسخ نخست این است که این نامهها از سوی خود مقامات در اختیارِ کاربران فضای مجازی قرار داده میشود. برای این کار دلایلی نیز وجود دارد: از آن جایی که نهادها و مقامهای بلندپایه به سوءاستفادههای کلانِ مالی متهماند، برخی وزیران که اقدامی در جهت خلاف آن صورت میدهند، میخواهند که مردم از آن باخبر شوند. اما از آن جایی که این نامهها نمیتوانند مخاطب عمومی داشته باشند، وزیران از ارایۀ مستقیمِ آنها به رسانه ها اجتناب میکنند، ولی در عین حال خوش دارند که دیگران بدانند که آنها چقدر صادقانه به وظایف خود عمل میکنند. با در نظر داشت همین هدف، آنها این نامهها را توسط افراد نزدیک به خود در فضای مجازی نشر میکنند تا همدلی مخاطبان را به خود جلب کنند.
نامۀ دومی، از سریِ همین اقدامها میتواند باشد که شخص وزیر مستقیماً به نشر آن در فضای مجازی دست زده است.
پاسخ دوم به موضوع این است که یک دلیل دیگرِ نشر چنین نامههایی در فضای مجازی، تیرهگی روابط اداری میان مقامهای بلندپایه و کارمندان زیر دستشان است. بدون شک این کارمندان وقتی میبینند وزیر ادارۀشان چندین برابرِ آنها حقوق میگیرد ولی حاضر نیست با حقوق چندصدهزار افغانیِ خود حتا هزینۀ برق مصرفیِ خانه و درمانِ دندانهایش را بپردازد، عصبانی میشوند و سادهترین راه واکنش به چنین بیعدالتی، به نظرشان افشای آن میآید.
در قضیۀ اول این شایبه میتواند وجود داشته باشد که این سند از سوی افراد ناراضی از وزیر در داخل وزارت، در اختیار دیگران قرار گرفته است. این دو نمونه میتوانند آشکارکنندۀ وضعیتی باشند که در ادارات و نهادهای رسمی دولت جریان دارد؛ دولتی که در فساد و بیبندوباری غرق است و کارمندان بلندپایهاش برای برائتِ خود مجبور میشوند دست به چنین اقدامهای تمسخرآمیز و مضحکی بزنند.
هر دو قضیۀ بالا بدون تردید واقعیاند و کسانی این اسناد را به بیرون بردهاند که دلایل و خواستههای مشخصی را دنبال میکردهاند. در هیچ کدام از دو قضیه، نیت خیر وجود ندارد، ولی یک مسأله هست و آن، عمق فاجعهیی که در نهادهای دولتی کشور وجود دارد و کسی خود را مکلف به بررسی و تحلیلِ آنها نمیبیند. اینها میتوانند مشت نمونۀ خروار باشند، چون بدون هیچ تردیدی قضایای عمیقتر و کلانتر از اینها همهروزه در نهادهای دولتی کشور بهصورتِ گسترده اتفاق میافتـد و کسی حاضر نیست آنها را افشا کند.
Comments are closed.