احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمدذکی خاورنیا/ چهارشنبه 26 حوت 1394 - ۲۵ حوت ۱۳۹۴
امروز که مردم افغانستان با مشکلاتِ فراوانی دستوپنجه نرم میکنند و در تمامِ حوزهها با ناهمواریهای زیادی مواجهاند و فساد و بیعدالتی و ظلم و ستمگری به اوجِ خود رسیده، نوشتن دربارۀ حل و حرمتِ برگزاری جشنِ نوروز و مسایل دیگر از این دست، ظاهراً سادهلوحانه مینماید. اما آنچه بنده را به این کار وا داشته است، تبلیغات و سروصداهاییست که برخی اصحابِ منابر و موسسههای اسلامی بهراه انداختهاند و برگزاری جشنِ نوروز را کفر و انحراف از مسیر الهی میدانند، بدون اینکه به خود اجازه دهند که پیرامونِ این موضوع تحقیق کرده و حقیقتِ آن را دریابند.
این نوشته تلاش دارد که جشن نوروز را از منظرِ مخالفان و موافقان تبیین و بررسی کند.
نوروز کدام روز است؟
آغاز سال طبیعی که بهطور معین، نخستین روز فروردینماه و هنگام انتقال خورشید از برج حوت به برج حمل است را نوروز مینامند. این روز پیشینۀ بلندی در اعماق تاریخ دارد و در طول قرنها از زمان آریاییان، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان تا به امروز، با همۀ فرودها و فرازهایش از بالندهگی و اعتبار خاصی برخوردار بوده است. شاید علت بقای جشن نوروز و ماندگاریاش، همنوایی و همسویی آن با زیبایی، لطافت، نشاط، جنبش و رویشِ طبیعت باشد. گرچه در زمانهای مختلف به ویژه پس از گسترش اسلام در سرزمینهای شرق و غرب جهان اسلام، برخی شکوک و شبهات پیرامون این روز از طرف علمای اهل سنت و تشیع وارد شده، اما این روز توانسته با گذشتِ زمانهای زیاد و مخالفتِ برخی حکومتهای اسلامی، راهِ خود را ادامه دهد و تا امروز باقی بماند.
پیش از اینکه به بیان آرای فقها در زمینۀ تجلیل از نوروز بپردازم، لازم میبینم که اصول و ضوابط فقهییی را که در زمینۀ تجلیل از جشنها و عیدها وضع شده است، برای خوانندهگانِ گرامی بیان بدارم تا در روشنایی این اصول، در این زمینه با مسایل عالمانه برخورد کنند.
ضوابط و قواعد فقهی در زمینۀ تجلیل از جشنها و عیدها
۱ـ اصل و قاعده در زمینۀ عیدها و مناسبتها، بر توسعه و تسامح و گشایش است؛ چنانکه در حدیثی از عائشه روایت است که پیامبر خدا فرمود: “بازی کنید تا قوم یهود بدانند که در دینِ ما تسامح و گشایش است.”
۲ـ تجلیل از آن عیدهایی برای مسلمانان نارواست که از شعایر دینی غیرمسلمانان باشد. در چنین صورتی اگر کسی از عیدهای آنان تجلیل کند، حدیث “کسی که خود را به قوم دیگری شبیه سازد، او از همان قوم است” شامل حالِ وی خواهد شد.
۳ـ در جهانِ ما مظاهری است که مسلمانان و مشرکین همهگی دارای آناند، مانند چیزهای مباح و پاکیزه. و نمادهاییست که ویژۀ مسلمانان میباشد و همچنان سمبولهایی وجود دارد که مخصوصِ مشرکین است و یا اینکه از مظاهر و شعارهای آنها به حساب میآید. در چنین حالتی قاعدهیی که در روشنایی آن میتوان به شباهت یا عدم شباهت با مشرکین پی برد، همانا موافقت مشرکین در شعارها و عادتها و جشنها و باورهای آنهاست. مثلاً هرگاه دریابیم که عیدی از عیدها از جمله ویژهگیها و باورهای باطلِ آنهاست، در چنین صورتی موافقت با آنها ناروا خواهد بود، و اگر چنین نبود، در آن صورت موافقت اشکالی نخواهد داشت، مانند: جشن گرفتن و یا روزه گرفتن در ایام عاشورا.
با در نظرداشت این اصول، اینک میپردازیم به بیان اقوال و دلایل فقها.
اقوال و دلایل فقهای مخالف تجلیل از نوروز
کسانی که مخالف تجلیل از نوروزند، به دو دسته تقسیم میشوند:
دستۀ اول، فقهای قدیماند که تجلیل از نوروز را حرام پنداشتهاند، اما از لابهلای اقوال آنها چنین برداشت میشود که حرمت تجلیل از نوروز از منظر آنها مقید است نه مطلق. به این معنا که آنها به این باور بودهاند که نوروز، عید مذهبیِ زردشتیان بوده و مشارکت در چنین عیدهایی جایز نمیباشد.
دستۀ دوم، علمای سلفی معاصرند. آنها بنا بر فهمِ خاصی که از بدعت دارند، هر عیدی ـ به جز عید فطر و عید قربان ـ را بدعت دانسته و تجلیل از آن را انحراف از مسیر اسلام میپندارند.
که دلایل فقهای دسته اول و دوم را ذیلاً ذکر میکنم:
اقوال دستۀ اول: اکثریت پیروان مذاهبِ فقهی چهارگانه به مکروه بودنِ جشن نوروز قایلاند؛ برای اینکه جشن گرفتن این روز، یکی از ویژهگیهای مشرکین به حساب میآید و حتا برخی از آنها به تکفیر کسانی که چنین کاری را میکنند، قول نمودهاند.
فقهای احناف، روزه گرفتن در روز نوروز و مهرگان را مکروه دانسته و گفتهاند که این کار، تشبه به آتشپرستان است. و برخی از آنها مبالغه کرده و به کافر بودن کسانی که برای تعظیم این روز به همدیگر هدیه میدهند، فتوا دادهاند.
مالکی مذهبان نیز برخی بر کراهت و برخی بر تحریم هدیه دادن در این روز قول کردهاند. ابن عات میگوید: “اگر شخصی به تجلیل نوروز و مهرگان بپردازد، فردی غیرعادل شناخته خواهد شد.”
پیروان احمدبن حنبل، جشن گرفتن نوروز و مهرگان را مکروه دانسته و تعظیمِ آن را حرام میپندارند. همچنان روزه گرفتنِ آن روزها را نیز مکروه میدانند، اما پختن شیرینی و غذاها را حرام نمیدانند ولی میگویند اگر بیشتر از مصرفِ روزمره باشد، نیکو نخواهد بود. همچنان حنبلیها دادن هدیه در روز نوروز را برای معلمان جایز میدانند.
امام ذهبی میگوید: جشن گرفتن به میلاد ـ سال عیسوی ـ و نوروز و یک جشن دیگر به نام خمیس، بدعتی است بد. اگر مسلمانی این کار را از روی باورمندی به اینگونه جشنها انجام دهد، جاهل خوانده میشود و مورد تنبیه و سرزنش قرار میگیرد، و اگر این کار را برای اظهار محبت و دوستی به کافران انجام دهد نیز کار بدی را انجام داده است. اما اگر آن را از روی عادت و خوشگذرانی و تفریح و خوشسازی خانوادهاش انجام دهد، مسأله فرق میکند و ارتباط به نیتِ شخص میگیرد؛ زیرا پیامبر خدا میفرماید: “انما الاعمال بالنیات” یعنی خوبی و بدی اعمال بستهگی به نیت دارد و کسی که از این مسأله آگاهی ندارد، باید با روش مناسب و ملایم آگاه کرده شود.
اقوال و دلایل دستۀ دوم: عدۀ دیگر که قایل به تحریم جشن نوروز اند، سلفیها میباشند. این گروه چنانکه در بالا اشاره شد، جز تجلیل از عید فطر و قربان را بدعت و انحراف از دین میدانند و مستندِ آنها حدیثیست که پیامبر خدا از مشابه ساختن خود به کفار منع میکند.
از منظر اینها، جشن گرفتن نوروز، شباهت حاصل کردن با مشرکین آتشپرست است؛ برای اینکه نوروز عید مذهبی زردشتیان میباشد. و گفتهاند در کتاب مصنف ابن ابیشیبه که حاوی آثار میباشد، دربارۀ نوروز آمده است که: “حدثنا عباد عن سعید عن الحسن انه سئل عن صوم النیروز فکرهه و قال تعظمونه؟” ترجمه: “از حسن در مورد روزه گرفتن در روز نوروز پرسیده شد پس این را ـ روزه گرفتن در روز نوروز را ـ بَد پنداشت و گفت: آیا شما آن روز را تعظیم میکنید؟” و در همین کتاب نیز از حسن نقل شده است که گفته است: “ما لکم و للنیروز،لا تلتفتوا الیه، انما هو للعجم” ترجمه: “شما را به نوروز چی؟ توجهی به آن نکنید، نوروز مخصوص اعجمیان است.”
به هر حال، میتوان گفت که خلاصۀ اقوال مذاهب چهارگانه و سلفیان معاصر همین است، گرچه میان عبارتهایشان تفاوتهایی وجود دارد.
اقوال و دلایل علمای موافق تجلیلِ نوروز
در مقابل، علمایی نیز بر جواز تجلیل و قبول تحفههای نوروزی تا زمانی که بزرگداشتی از نوروز صورت نگیرد فتوا دادهاند، و اگر تجلیل از این روز حرام میبود، هرگز این دسته از علما قول به قبول هدیۀ آنها نمیکردند.
از منظر این دسته از علما، نوروز از ویژهگیها و از باورهای باطلِ آتشپرستان به حساب نمیآید و هیچ دلیلی مبنی بر اینکه آن دو روزی را که رسول خدا منع کرد، نوروز و مهرگان باشند، وجود ندارد. و تفسیر آن دو روز به نوروز و مهرگان به چند دلیل اشتباه است:
اولاً: از ظاهر حدیث دانسته میشود که آن دو روز پی در پی بودهاند، درحالیکه نوروز و مهرگان در ماههای مختلفاند.
ثانیاً: مردم مدینه زمانی نوروز و مهرگان را شناختند که سرزمین فارس را در زمان حضرت عمر فتح کردند و پیش از آن، از این روزها آگاهی نداشتند.
ثالثاً: در حدیث میگوید: “کان لاهل الجاهلیه یومان…” یعنی: “بود اهل جاهلیت را دو روز”. اگر هدف از آن دو روز، نوروز و مهرگان میبود، از آنها یاد میکرد و نامشان را میگرفت و یا اینکه میگفت این دو عید برگرفته از پارسیان است.
رابعاً: برخی از صحابه تجلیل از نوروز را مباح دانستهاند، اگر مراد حدیث فوق، از این دو روز نوروز و مهرگان میبود، هرگز صحابۀ کرام اجازۀ تجلیل را نمیدادند، درحالیکه ایشان عالمتر از دیگران به این امر اند.
دلایل علمایی که قایل به جواز تجلیل از نوروز اند:
ابن جریر طبری در تاریخ خود آورده است: “… پس جمشید علما را گرد آورد که چیست؟ این پادشاهی بر من باقی و پاینده دارد؟ گفتند: دادگستری میان خلق خدای. پس داد بگسترد. سپس علما را گفت که: روز دادخواهی که من مینشینم شما همه نزد من آیید تا هرچه روا باشد مرا بنمایید تا آن کنم. نخستین روز به دادخواهی رفت، هرمزد روز بود، نخستین روز ماه فروردین. پس آن روز را نوروز نام کردند.”
راغب اصفهانی در محاضراتالأدباء نیز قریب به این مضمون حکایتی ذکر کرده است. اما این حکایت دال بر این است که این روز، به عنوان روز ملی ایرانیان بوده است، نه روز مذهبی و دینی.
نقل قولهای زیادی را دینوری در الاخبارالطوال ذکر کرده که همه مبین این واقعیت است که تجلیل پارسیان از این روز نه بر اساس آموزههای دینی، بلکه بر اساس عید ملی بوده است. اما در اصل و منشای این روز اقوالی نقل شده است که مبیّن خوبیِ آن میباشد. از جمله اینکه ابن عساکر (۲۲/۲۶۱) روایتی از ابوهریره دارد که میگوید: روزی که خداوند خاتم سلیمان به وی برگرداند، روز نوروز بود، در آن روز شیاطین هدیهها آوردند و هدیۀ پرستوها، آبی بود که با نوکهای خود آورده و محضر سلیمان را آبپاشی کردند، از آن به بعد مردم در نوروز به آبپاشی پرداختند.
و در ارتباط به جواز هدیه دادن و پذیرفتن در این روز دلایلی ذکر کردهاند از جمله:
بیهقی (۹/۳۹۲) با سند خود ذکر کرده که: به علی رضیالله عنه هدیۀ نوروزی آوردند. ایشان پرسیدند این چیست؟ گفتند: یا امیرالمومنین امروز روز نوروز است. علی گفت: هر روز فیروز بسازید!
و در سخن علی “که هر روز فیروز بسازید”، بزرگترین دلیل بر مباح بودن تجلیل و قبول کردنِ هدایا در این روز میباشد.
امام بخاری در شرح حال (سعر) با سند آورده است که برای علی فالوده آوردند. پرسید این چیست؟ گفتند: امروز نوروز است. حضرت فرمود: هر روز برای ما نوروزی بیاورید. زبیدی در تاجالعروس و فیروزآبادی در القاموسالمحیط نیز این حکایت را بیان کردهاند.
آثار زیاد دیگری در این زمینه وجود دارد که از ذکر آنها صرفنظر و به این بسنده میکنم که امام لغویان ابن عباد کتابی زیر نام “فضائل النیروز” نوشته است.
تحلیل و ارزیابی دلایل فقهای مذاهب چهارگانه
پُرواضح است که در زمینۀ تحریم تجلیل از نوروز، نصی از قرآن و سنت وجود ندارد و اگر میداشت، دیگر جایی برای بحث و جدال نبود. و مستند فقها بر تحریم تجلیل از نوروز، استنباط از این حدیث است که زمانی که رسول خدا دید انصار دو روز را تجلیل میکنند، فرمود: “پروردگار دو روز بهتر را برایتان قرار داده است و آنهم عید فطر و قربان است”. اما این موضوع، مسألهیی اجتهادی است که میشود دربارۀ آن با استناد به دلایل، تجدید نظر کرد و بر حرف فقهای کرام دربارۀ حرمت تجلیل از نوروز حرفی زد و چیزی گفت. بنابرین، از لابهلای سخنان فقهای دستۀ اول در زمینۀ تحریمِ تجلیل از نوروز، برمیآید که هدفِ آنها از “نوروز حرام” دو چیز بوده است:
اول اینکه آنان نوروز را جشن کافران و آتش پرستان میدانستند، و در آن زمان آتشپرستان آن را به حیث مراسم دینی جشن میگرفتند، و جالب اینکه مسلمانان در آن مراسم به گونهیی از راه قبول هدایا شرکت میکردهاند.
دوم اینکه خطر کفر و واقع شدن در حرام، زمانی متصور است که مسلمانی نوروز را به عنوان عید دینی تجلیل کند و به قدسیتش باور داشته باشد. و هرگاه به قدسیتِ دینی آن معتقد نباشد، چگونه میتوان آن را حرام پنداشت؟
اما آنچه امروز در کشور ما و در برخی از کشورهای اسلامی دیگر که به عنوان نوروز تجلیل میگردد، هیچ ارتباطی به پیروی از جشن غیراسلامی ندارد. و هیچ کس این روز را مقدس نمیپندارد و به آن عظمتی هم قایل نیست، و این روز بنا بر راحج هیچ ارتباطی به دیانت زردشتی ندارد و پیشینۀ تاریخی آن نیز چندان معلوم نیست. برخی بر این باورند که نوروز مروج در برخی از کشورهای اسلامی با نوروزی که زردشتیان تجلیل میکردند متفاوت است، به گونهیی که سال نو آنها مانند عید اضحی و عید فطر در هر سال، بر اساسِ وضع طبیعی تغییر مییافت و در ماههای مختلف آغاز و تجلیل میشد.
و اهمیت این روز برای مردم ما، در زیبایی و تحولِ شگفت در طبیعت است؛ طبیعتی که چند ماه پی در پی، مردم و بهویژه دهقانان را از کار و کشت و زراعت و سیاحت و گشتوگذار بازداشته بود.
زمانی میتوانیم فتوا به تحریم نوروز بدهیم که هدف مسلمانان از برگزاری این جشن، تعظیم و بزرگداشت از آیین غیراسلامی باشد. در غیر این، با اینگونه فتواهای تحریمی، حکم شرعی را برخلاف معیارهای آن به کار بردهایم.
عقل و منطق نیز تجلیلِ سال نو و نوروز را میپسندد، برای اینکه با آمدنِ بهار همه چیز در طبیعت تغییر میکند؛ زردیها به سبزیها و خشکیها به طراوتها مبدل میگردد. از پرندهگانِ وحشی گرفته تا حیوانات اهلی، همهگی با همنوایی با آهنگِ طبیعت آواز میخوانند و میرقصند و درختان نیز گلهای خود را بر آنان میافشانند. آیا در چنین روزی، برای انسان لازم نیست که با طبیعت همصدا شده و به تجلیل از روزی بپردازد که همهگان را مجذوب ساخته و برگِ جدیدی را برای زندهگی باز کرده است؟
Comments are closed.