اوباما و حال زارِ افغانستان

- ۱۳ عقرب ۱۳۹۱

تناقض‌گویی و عوام‌فریبی، کار جدیدِ مقامات ایالات متحده نیست. مقامات این کشور گاهی چنان دروغ‌های بزرگی را تحویل مردمِ خود می‌دهند که آدم به حکومت کشورِ خویش شُکر می‌کند. اخیراً یکی از این نمونه دروغ‌های بزرگ، طبق معمول، از زبان باراک اوباما شنیده شده است. او در تازه‌ترین سخنرانیِ خود در جمع هوادارانش گفت: جنگ عراق به پایان رسید، جنگ افغانستان هم در حال تمام شدن است. استراتژی جنگیِ ما در افغانستان موفق بود و طالبان شکست خورده‌اند. القاعده از هم متلاشی شده و اسامه بن لادن نیز کشته شده است.
این‌ها صحبت‌ها، گیرایی بسیار خاصی برای مردم ایالات متحده دارد، آن‌هم وقتی که از زبان رییس‌جمهور محبوبِ کنونی‌شان آن را می‌شنوند. تردیدی نیست که شمار زیادی از مردم عامه، فریب این سخنان چرب و نرم و به دور از واقعیت آقای اوباما را می‌خورند و صندوق‌های وی را از آرای‌ خود پر می‌کنند؛ اما این سخنان را آگاهان امور، جامعۀ ملل، نهادهای جامعه مدنی و افراد مستقل و ناظر باور نخواهند کرد.
آقای اوباما حق دارد که کارزار تبلیغاتی راه بیاندازد و در آن به سودِ خود رای جمع کند؛ اما نه به قیمت فریب مردم جهان. او هم به مردم کشور خودش دروغ می‌گوید و هم به مردم افغانستان. پرسش این‌جاست که او از کدام پیروزی و راهبرد موفق جنگی در افغانستان حرف می‌زند؟
راهبرد جنگی ایالات متحده یکی از ناکام‌ترین روش‌ها در امر مبارزه با تروریسم در افغانستان بوده که حتا نتیجۀ بالعکس هم داشته است. زیرا تا پیش از تطبیق این راهبرد جنگی، طالبان و تروریسم در افغانستان تقریباً در حال نابودی بودند؛ اما با روی کار آمدن باراک اوباما، طالبان دوباره تجدید قوا کردند و تمام روند ثبات‌آوری را با چالش مواجه ساختند.
اگر این راهبرد واقعاً کارآمد بوده، پس پروسۀ صلح و مذاکره با طالبان، اعمال دیروقت فشار بر پاکستان و خروج زودهنگام نیروهای ناتو چه است که از سوی کاخ سفید و متحدانش روی دست گرفته شده است؟
ظهور دوبارۀ طالبان در اثر سیاست‌های اشتباه و همان راهبرد غلط جنگی باراک اوباما بود که به یُمن حکومت ناکارای آقای کرزی، در افغانستان عملی شد. راهبرد جنگی ایالات متحده درست زمانی مطرح شد که بهتر بود بر پاکستان به عنوان حامی‌ و مولد تروریسم در منطقه، فشار وارد می‌شد. اما اوباما همواره به فرستادن نیروی زمینی بسنده کرد، که عملاً جنگ پارتیزانی را در افغانستان تقویت کرده است. فقط زمانی که آگاهان نظامی ‌ایالات متحده، ناکامی ‌این روش را تشخیص دادند، جسته و گریخته انگشت مقامات ایالات متحده به سوی پاکستان دراز شد که آن هم سود چندانی نداشته است.
واقعیت آن است که ایالات متحده، قضیه افغانستان را نیمه‌کاره رها کرده درحالی‌که نه طالبان شکست خورده‌اند و نه القاعده مضمحل شده است. ادعاهای اوباما فقط برای تبلیغات انتخاباتی‌اش به‌کار می‌آید. زیرا همه می‌دانند که تنها کشته شدن اسامه بن لادن، محو تروریسم در منطقه نیست و راهبرد جنگی اوباما در افغانستان، به بن‌بست رسیده و پروسۀ گفت‌وگوهای صلح نیز به عنوان گزینه گریز از بدنامی ‌و شکست برای ایالات متحده طرح شده است.
اوباما در حالی از پیروزی دم می‌زند که پاکستان کماکان در موضع قبلی‌اش (حمایت از تروریسم) حضور دارد. آمار تلفات ملکی و نظامی ‌در افغانستان به مراتب بیشتر از سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ شده است. نه تنها طالبان به یک نیروی قوی مبدل شده‌اند، که برخی از گروه‌های خُرد و ریزِ دیگر مانند حزب اسلامی ‌نیز تجدید قوا کرده‌اند. اما در مقابل، نیروهای امنیتی افغانستان از سوی ایالات متحده نه تجهیزِ کافی شده‌اند و نه هم آموزشِ صحیح دیده‌اند. بنابراین، حکومت افغانستان عملاً از عهدۀ تامین امنیت و دفاع از مردم افغانستان برنمی‌آید.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.