بد نقد کنی، بد نقد می‌کنم!

گزارشگر:شنبه 4 ثور 1395 - ۰۳ ثور ۱۳۹۵

mandegar-3نقد و به‎ویژه نقد ادبی از دیرباز در حوزۀ زبان و ادب پارسی، اوضاع چندان به‌سامانی نداشته و متأسفانه هرچه به لحاظ زمانی پیش آمده، همپای رشد کمی آن‌چه در تصور عمومی نقد نامیده می‌شود، رشد کیفی خاصی مشاهده نمی‌شود و آن‌چه زیر عنوان نقد ادبی جدی، در گذشته در برخی از نشریه‌های وزین ادبی شاهد بودیم؛ کماکان در نشریاتِ امروزی به گونۀ انگشت‎شمار قابل مشاهده است اما از دیگر سو، با وجود رشد روزافزونِ روزنامه‎ها و گاه هفته‎نامه‎هایی که اغلب بخش قابل توجهی از فضای خود را به ادبیات و نقد ادبی اختصاص داده‎اند و هم‌چنین فضای مجازی انترنت که حجمی نامحدود از امکان انتشار نقد ادبی را فراهم آورده است، در میان خیل آن‌چه در این سال‎ها به عنوان نقد ادبی شاهد هستیم، نمونه‎های در خور اعتنا و قابل تأمل بسیار محدود اند، چنان که به جرأت می‎توان گفت بخش اعظم چنین مطالبی از سر سوءتفاهم، نقد نامیده می‎شوند و اگر بخواهیم واقع‎بینانه نامی برای آن‌ها پیدا کنیم، یک مرور یا معرفی اثر مناسب‎ترین عنوان برای چنین نوشته‎هایی‎ است. هرچند که این‎ سنخ یادداشت‎ها (مرور و معرفی کتاب به شکلی کوتاه) نیز خود دارای ساختار و الگویی هستند که در بیشتر این یادداشت‎ها رعایت نمی‌شود.
گاه شاهد هستیم که نویسنده‌گانی که در عرصۀ داستان‎ کار می‌کنند و در نقد‎نویسی تبحری ندارند، چند پاراگراف دربارۀ کتاب نویسنده‎یی دیگر می‎نویسند؛ یادداشتی که به نوبه خود در زمانی که خود اثری تازه منتشر می‎کنند با یادداشتی تاییدآمیز توسط آن دوست نویسنده پاسخ داده می‎شود. هرچند در این میان، برخی از نویسنده‌گان برای حمایت از ادبیات مهجور داستانی معاصر پا به میدان گذاشته‎ باشند؛ اما باید توجه داشت که حمایت از ادبیات و یا نویسنده‌گان جوان، نقدهای آگاهانه و منصفانه را می‎طلبد و رعایت انصاف همیشه تعریف و تمجید از سوژه‎ها نیست.
این گونه مشکل از زمانی آغاز شد که وب‎سایت‎های شخصی در فضای مجازی این امکان را به وجود آوردند تا هر نوشته بدون بررسی کیفی، به راحتی امکان انتشار داشته باشد. سایت‎های ادبی جدی‎تر نیز در پاره‌یی موارد، به دلیل عدم بنیۀ مالی یا نداشتن تیمی حرفه‎یی برای تهیه مطالب، به ناچار رویکرد سهل‎گیرانه‎یی را در انتخاب مطالب در پیش گرفتند و برایند این شرایط در فضای مجازی، باعث شد برخی یادداشت‎های احساسی یا چند اشارۀ کلی‎گویانه آن‌هم محدود به

مضمون اثر، نقد به شمار آید. این مساله صرفاً ویژۀ فضای مجازی نبود، در پاره‎یی از نشریات به‌خصوص آن‌ها که اسم و رسمی ندارند (تا نوشتن در آن‌ها اعتباری باشد و نه حق تالیفی پرداخت می‎کنند که انتظار مطالب باکیفیت را داشته باشند)، به وضوح قابل مشاهده است؛ چرا که این نشریات وابسته‎اند به مطالب رسیده یا دوستانه و نه حاصل سفارش به منتقدی حرفه‎یی.
فارغ از سطح کیفی نقدها، در موارد بسیاری شاهدیم که برخی از نویسنده‌گان بر اساس روابط دوستانه یا (گاهی هم) خصمانه، به میدان آمده و اگر در گذشته از کسی تعریفی شنیده‎اند یا انتقادی تند، می‎کوشند به همان شکل پاسخ ‎گویند یا مهر و محبت نویسنده‌گان را که چشم به عنایت دوستان دوخته‎اند، تلافی کنند.
صرف‌نظر از کیفیت فنی و در واقع درون‎متنی این نقدها، باید به مسایل برون‌متنی آن‌ها نیز اشاره داشت. متاسفانه در فضای ادبی امروز یک نوع بده ‎بستان دوستانه حاکم است که به انحای مختلف می‎توان بازتاب آن را در نوشته‎ها و نقدهای ادبی دید. در واقع در غیاب منتقدان حرفه‎یی، بسیاری از نویسنده‌گان به شکلی ذوقی وظیفۀ نوشتن دربارۀ آثار منتشر شده را برعهده گرفته‎اند. بنابرین ـ فارغ از سطح کیفی این نقدها ـ در موارد بسیاری شاهدیم که این نویسنده‌گان بر اساس روابط دوستانه یا گاهی هم خصمانه، به میدان آمده و اگر در گذشته از کسی تعریفی شنیده‎اند یا انتقادی تندی، می‎کوشند به همان شکل پاسخ ‎گویند. البته در این میان، بازار تکه و پاره کردن تعریف و تعارف داغ‎تر است. عمدۀ این نقدها نیز یا در فضای مجازی یا در همان نشریاتی که چون حق تالیفی پرداخت نمی‌کنند ناچار اند به تنها به مطالب رسیده اکتفا کنند، منتشر می‌شود. بنابرین، فراوان اند مواردی که شاهد انتشار مطالب متعددی دربارۀ یک اثر متوسط یا زیر متوسط هستیم که نویسنده‎اش از مناسبات و روابط عمومی خوبی در فضای ادبی برخوردار است و اما در همان حال، نویسندۀ‎ دیگری که اثر بهتری ارایه کرده، چون در خلوت خود و به‎دور از این روابط کار می‎کند، اثرش مهجور مانده یا بازتابی متناسب با ارزش واقعی خود پیدا نمی‎کند. البته ماجرا مفصل‎تر از این است و از جنبه‌های دیگر نیز برخوردار است، اما ما مجبوریم که بحث را با ذکر این نکته که «نقد ادبی در این روزگار به‌شدت نیازمند یک آسیب‎شناسی جدی‎ است»؛ تمام کنیم.

منبع: تبیان

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.