احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 4 ثور 1395 - ۰۳ ثور ۱۳۹۵
نقد و بهویژه نقد ادبی از دیرباز در حوزۀ زبان و ادب پارسی، اوضاع چندان بهسامانی نداشته و متأسفانه هرچه به لحاظ زمانی پیش آمده، همپای رشد کمی آنچه در تصور عمومی نقد نامیده میشود، رشد کیفی خاصی مشاهده نمیشود و آنچه زیر عنوان نقد ادبی جدی، در گذشته در برخی از نشریههای وزین ادبی شاهد بودیم؛ کماکان در نشریاتِ امروزی به گونۀ انگشتشمار قابل مشاهده است اما از دیگر سو، با وجود رشد روزافزونِ روزنامهها و گاه هفتهنامههایی که اغلب بخش قابل توجهی از فضای خود را به ادبیات و نقد ادبی اختصاص دادهاند و همچنین فضای مجازی انترنت که حجمی نامحدود از امکان انتشار نقد ادبی را فراهم آورده است، در میان خیل آنچه در این سالها به عنوان نقد ادبی شاهد هستیم، نمونههای در خور اعتنا و قابل تأمل بسیار محدود اند، چنان که به جرأت میتوان گفت بخش اعظم چنین مطالبی از سر سوءتفاهم، نقد نامیده میشوند و اگر بخواهیم واقعبینانه نامی برای آنها پیدا کنیم، یک مرور یا معرفی اثر مناسبترین عنوان برای چنین نوشتههایی است. هرچند که این سنخ یادداشتها (مرور و معرفی کتاب به شکلی کوتاه) نیز خود دارای ساختار و الگویی هستند که در بیشتر این یادداشتها رعایت نمیشود.
گاه شاهد هستیم که نویسندهگانی که در عرصۀ داستان کار میکنند و در نقدنویسی تبحری ندارند، چند پاراگراف دربارۀ کتاب نویسندهیی دیگر مینویسند؛ یادداشتی که به نوبه خود در زمانی که خود اثری تازه منتشر میکنند با یادداشتی تاییدآمیز توسط آن دوست نویسنده پاسخ داده میشود. هرچند در این میان، برخی از نویسندهگان برای حمایت از ادبیات مهجور داستانی معاصر پا به میدان گذاشته باشند؛ اما باید توجه داشت که حمایت از ادبیات و یا نویسندهگان جوان، نقدهای آگاهانه و منصفانه را میطلبد و رعایت انصاف همیشه تعریف و تمجید از سوژهها نیست.
این گونه مشکل از زمانی آغاز شد که وبسایتهای شخصی در فضای مجازی این امکان را به وجود آوردند تا هر نوشته بدون بررسی کیفی، به راحتی امکان انتشار داشته باشد. سایتهای ادبی جدیتر نیز در پارهیی موارد، به دلیل عدم بنیۀ مالی یا نداشتن تیمی حرفهیی برای تهیه مطالب، به ناچار رویکرد سهلگیرانهیی را در انتخاب مطالب در پیش گرفتند و برایند این شرایط در فضای مجازی، باعث شد برخی یادداشتهای احساسی یا چند اشارۀ کلیگویانه آنهم محدود به
مضمون اثر، نقد به شمار آید. این مساله صرفاً ویژۀ فضای مجازی نبود، در پارهیی از نشریات بهخصوص آنها که اسم و رسمی ندارند (تا نوشتن در آنها اعتباری باشد و نه حق تالیفی پرداخت میکنند که انتظار مطالب باکیفیت را داشته باشند)، به وضوح قابل مشاهده است؛ چرا که این نشریات وابستهاند به مطالب رسیده یا دوستانه و نه حاصل سفارش به منتقدی حرفهیی.
فارغ از سطح کیفی نقدها، در موارد بسیاری شاهدیم که برخی از نویسندهگان بر اساس روابط دوستانه یا (گاهی هم) خصمانه، به میدان آمده و اگر در گذشته از کسی تعریفی شنیدهاند یا انتقادی تند، میکوشند به همان شکل پاسخ گویند یا مهر و محبت نویسندهگان را که چشم به عنایت دوستان دوختهاند، تلافی کنند.
صرفنظر از کیفیت فنی و در واقع درونمتنی این نقدها، باید به مسایل برونمتنی آنها نیز اشاره داشت. متاسفانه در فضای ادبی امروز یک نوع بده بستان دوستانه حاکم است که به انحای مختلف میتوان بازتاب آن را در نوشتهها و نقدهای ادبی دید. در واقع در غیاب منتقدان حرفهیی، بسیاری از نویسندهگان به شکلی ذوقی وظیفۀ نوشتن دربارۀ آثار منتشر شده را برعهده گرفتهاند. بنابرین ـ فارغ از سطح کیفی این نقدها ـ در موارد بسیاری شاهدیم که این نویسندهگان بر اساس روابط دوستانه یا گاهی هم خصمانه، به میدان آمده و اگر در گذشته از کسی تعریفی شنیدهاند یا انتقادی تندی، میکوشند به همان شکل پاسخ گویند. البته در این میان، بازار تکه و پاره کردن تعریف و تعارف داغتر است. عمدۀ این نقدها نیز یا در فضای مجازی یا در همان نشریاتی که چون حق تالیفی پرداخت نمیکنند ناچار اند به تنها به مطالب رسیده اکتفا کنند، منتشر میشود. بنابرین، فراوان اند مواردی که شاهد انتشار مطالب متعددی دربارۀ یک اثر متوسط یا زیر متوسط هستیم که نویسندهاش از مناسبات و روابط عمومی خوبی در فضای ادبی برخوردار است و اما در همان حال، نویسندۀ دیگری که اثر بهتری ارایه کرده، چون در خلوت خود و بهدور از این روابط کار میکند، اثرش مهجور مانده یا بازتابی متناسب با ارزش واقعی خود پیدا نمیکند. البته ماجرا مفصلتر از این است و از جنبههای دیگر نیز برخوردار است، اما ما مجبوریم که بحث را با ذکر این نکته که «نقد ادبی در این روزگار بهشدت نیازمند یک آسیبشناسی جدی است»؛ تمام کنیم.
منبع: تبیان
Comments are closed.