احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله بهزاد/ شنبه 4 ثور 1395 - ۰۳ ثور ۱۳۹۵
افراطگرایی یکی از بحثهایی است که در سالهای پسین همواره از نشانی نهادهای دانشگاهی و آگاهان این عرصه مطرح شده و از نبود برنامههای مدون برای مبارزه با این پدیده ابراز نگرانی شده است که به تازهگی نیز کنفرانس «نقش جوانان در مبارزه با افراطگرایی خشونتآمیز» در کابل برگزار گردید.
در این نشست که به کوشش نهاد اجتماع مدنی و فرهنگی جوانان افغانستان به روز پنجشنبه (۲/اردیبهشت) در دانشگاه خصوصی افغانستان براگزار شده بود، شمار زیادی از پژوهشگران دینی، نمایندهگان مجلس، اعضای جامعۀ مدنی و دانشجویان اشتراک کرده بودند.
اشتراک کنندهگان این نشست تأکید کردند که امروزه افراد زیادی با تفکر افراطی زندهگی میکنند که حتا بعضی از آنها در مقامات بلند دولتی قرار دارند، اما ذهنیت افراطی دارند و با خشونت عمل میکنند.
آنان همچنان گفتند،زمانی که اختلافات سیاسی در یک جامعه به وجود میآید و منازعات سیاسی به شکل درست حل نمیگردد، گروهها و شهروندان آن به افراطیت رو میآورند.
آنان باور دارند که محرومیت، اقلیتهای قومی، بیکاری، بیسوادی و همچنان پالیسیهای خام دولت و جامعۀ بینالمللی، زمینۀ جذب شدن جوانان افغانستان را به گروههای افراطی آسان میسازد.
عبدالصمد حکیمی، رییس نهاد شهروندان افغانستان در این نشست گفت: یکی از عوامل نابسامانی در افغانستان موجودیت افراطگرایی و نبودِ برنامههای روشنگرانه و ثَمر بخش فرهنگی بوده است.
آقای حکیمی با ابراز نگرانی از نبود برنامههای روشنگرانه از سوی حکومت بیان کرد، عدم آگاهی سبب شده است تا خرافات و کهنهاندیشی بهجای ارزشهای بلندِ اجتماعی قرار گیرد، در این کشور از سالها به اینسو بهجای آموزش و پرورش، جنگ و خشونت حرف اول و آخر را زده است.
به باور او: امروزه افراد زیادی با تفکر افراطی زندهگی میکنند که حتا بعضی از آنها در مقامات بلند دولتی قرار دارند، اما ذهنیت افراطی دارند و با خشونت عمل میکنند.
محمد محق پژوهشگر مسایل دینی و مشاور رییسجمهورو از سخنرانان اصلی این نشست، گفت: داشتن نیروی جوان در یک جامعه هم میتواند یک فرصت باشد و هم یک چالش، سن و سال جوانی فرصتی است که مستعد گرایش به جریانهای پُرهیچان است، جوانی موقعی است که فرد به دنبال پیدا کردن شخصیت خود است.
آقای محق اضافه کرد: فرد در این موقع تجربۀ سنی و عمر اندک، اما انرژی فراوان،آرزوها و چشماندازهای بسیار بلندی را در ذهن میداشته باشد. آمادهگی ذهنی و روانی در جوانان آنها را مستعد میسازد تا جذب ایدیولوژیها و جریانهای پُرسروصدا و گرایشهای فکریی شود که به او الهام بخش باشد.
آقای محق افزود: اینکه بخشی از جوانان ما در محیطهای دانشگاهی و بیرون از آن، بهویژه روستاهای دوردست تحت تأثیر گروههای افراطی و خشونتگرا قرار میگیرند،یک دلیلاش بر میگردد به وضعیت روحی، روانی وذهنی نسل جوان که تا حدودی طبیعی است.
به باور این استاد دانشگاه، توهماتی که در قالب افکار و ایدهها به ذهن جوانان ما راه پیدا میکند با بخشی از روحیات هیجانیشان همخوانی دارد و این مشکلی است که اگر جدی گرفته نشود و به شعارهای اینکه خشونت محکوم است اکتفا شود، حل نخواهد شد.
این پژوهشگر مسایل دینی نقش خانواده در اینکه جوان خود را به سمت اعتدال سوق بدهد و یا تشنجگرایی بسیار مهم و انکار ناپذیر دانسته بیان داشت: «اگر خانواده آغوش گرم و با عاطفه داشته باشد و جوان از لحاظ عاطفی در آغوش خانواده اشباه شود، کمتر زمینه مساعد خواهد شد تا برای یافتن یک پناهگاه عاطفی بهسوی یک جماعت و گروه بیرون از خانواده رو بیاورد، زیر یک تعداد از این جوانان با کمبود عاطفه مواجهاند و در خانوادهها به شخصیتشان اهمیت داده نمیشود».
این پژوهشگر دینی آموزش و پرورش را عامل دیگر جذب جوانان به گروههای افراطی و خشونتگرا عنوان کردهاظهار داشت: مشکلات ناشی از سیستم ضعیف و ناکام آموزشی در کشور ابعاد گوناگونی دارد که یکی از آن رشد آزاررسان افراطگرایی است.
آقای محق افزود: سیستم آموزشی ما توان باسواد ساختن جوانان را ندارد، جوان از مکتب فارغ شده و راهی دانشگاه شده است، اما هنوز در مرحلۀ املا و انشا یک هزار عیب و مشکل دارد،در اینکار مقصر شاگرد نیست،بلکه سیستم نادرست و ضعیفی است که در مدت دوازده سال نتوانست شاگرد را تنها نوشتن درست را یاد بدهد، بناً اساساً نهاد آموزش در افغانستان باید مورد پرسش قرار بگیرد.
او تصریح کرد: مشکل دیگر اما این است که در کشور ما پرسشگری به معنای بیادبی تلقی میشود و اصل به این است که فرد باید سر بهراه و مطیع باشد و هرچه برایش گفته شود، گوش کند و دوباره در پایان سال تمام گفتههای ما را روی ورق بریزد وبرای ما تحویل دهد، در حالی که در کشورهای دیگر از نکاتی که بسیار به آن تأکیدصورت میگیرد، تفکر انتقادی است و این تفکر از سنین پایین آغاز میشود.
در این حال، زکریا زکریا عضو مجلس نمایندهگان از سخنرانان دیگر این نشستاظهار کرد:زمانی که اختلافات سیاسی در یک جامعه به وجود میآید و منازعات سیاسی در آن به شکل درست آن حل نمیگردد، گروهها به افراطیت رو میآورند.
به بیان این عضو مجلس، جوانان باید در مقابل اشخاص دُگماندیش و حشونتطلب از سلاح خرد و قضاوت معقولکار بگیرند و این راهکار خوبی برای نجات بشریت و مردم افغانستان باشد.
به باور آقای زکریا، اصولگرایان و گروههای به ظاهر اسلامی از خود نیت نیکی نشان میدهند، از عملکردهای خوب گذشتهگانمثال میدهند و خودشان را به آنها میچسپانند،اما در نیت و عمل به چیزهای دیگری چشم دوختهاند که تنها همان نیتهای درونی و شومی که دارند برایشان مهم است، مانند طالبان.
او افزود: یک بخشی بزرگِ دین مبین اسلام صداقت، راستگویی،به دیگران مهربان و به جامعه مفید بودن است که این خصوصیات را در گروههای که به اصطلاح خلافتخواه دیده نمیشود مردم را میکشند به دیگران حق گفتن را نمی دهند.
این عضو مجلس اضافه کرد:»اهداف سیاسی بخش مهمی از افراطیت است،زمانی که فرقه یا گروهی از حاکمیت محروم میشود و به قدرت سیاسی نمیرسد، دست به ساختن گروههای خشونتگرا و افراطی را میزند، ولی هدف غاییشان رسیدن به قدرت سیاسی است و بس؛ اگر هزاران تن انسان هم از بین برود، برایشان تفاوتی نمیکند.
آقای زکریا بیان داشت: باور این گروههای به این است که کشتن، قضاوتکردن و تعیین تکلیفکردن به دیگران برایشان جایز و از اصالتهایشان است، اما درسخواندن تحصیل کردن و به کشور خود خدمت کردنبرای مردم جایز نیست.
در سویی دیگر، علی امیری دینپژوه و استاد دانشگاه و چهرهیی که چندین کتاب در پیوند به فراموشی و خواب شدن خرد در جهان اسلام نوشته است، در این برنامه بیان کرد:افراط گرایی به حیث یک واقعیت فرهنگی-سیاسی و تاریخی در جامعۀ ما است، ما مکرراً از افراطگرایی صحبت میکنیم، گویا ما افراطگرا نیستیم و کسان دیگری افراطگرا هستند، که اینکار به باور من یک نوع بد فهمی است.
آقای امیری اظهار داشت: افراطگرایی یک وضعیت عمومی و همهگانی استکه دو ویژهگی دارد و بسته به اینکه این دو ویژهگیها در کدام بخش جامعه و در کدام شخص بیشتر باشد که ما با این بیماری مبتلا هستیم.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: «برای مبارزه با افراطگرایی در قدم نخست باید تعریف خود را از افراطیت به حیث یک وضعیت روشن کنیم،دو ویژهگی افراطیت به حیث یک وضعیت، نه به حیث یک صفت فردی دارد، یکی خشونتگرایی است و دیگری خردگریزی، در جامعۀ که همۀ مسایل با سرانگشت زور و نیروی اجبارحل میشود، خواه نا خواه عقلانیت به حاشیه رانده شده و خشونت به محور و کانون بازگشته است».
آقای امیری اضافه کرد: بناً به هر میزانی که ما با مسایل انسانی و اجتماعی و سیاسی خود با خشونت و زور و خلاف منطق برخورد میکنیم، خود غرق در افراطیت هستیم.
او تصریح کرد: افراطگرایی دو ویژهگی دارد، هم میتوان صفت، عارضۀ و بیماری فردی باشد، هم بیماری اجتماعی که به باور من، اگردو شاخصۀ خردگریزی و خشونتگراییدر نظر داشته باشیم، جامعۀدر مجموع به میزان زیادی غرق در افراطگرایی شده است، خردگریزی تفاهم را نابود میکند و خشونتگرایی کینهتوزی را در جامعه توسعه میدهد.
آقای امیریدلیل ظهور افراطگرایی را در شکاف میان تجربۀ زیسته شده در گذشته و اکنون دانسته اظهار داشت:هیچ جامعۀ در زمان حال زندهگی نمیکند، هر جامعه گذشته، اکنون و آینده دارد، وقتی میان گذشته و اکنون شکاف بهوجود آید، آینده خودبهخود نابود میشود، تصور ما به این نباشد که اکنون را در دست نداریم، ولی میتوانیم آینده را نیز داشته باشیم، ریشههای آینده در اکنون ساخته میشود.
این پژوهشگر دینی اظهار داشت: از لحاظ تاریخی پدیدۀ افراطگرایی بر میگردد به اینکه ما نسبتمان را به گذشته و مسلمانی را که در گذشته درک میکردیم درک نمیکنیم، امام ابوحنیفه فتوا میداد که هرکه رو به قبله نماز بخواند، مسلمان است، اما امروزه مثل آب خوردن فتوای قتل یک مسلمان صادر میشود و این به آن معنی است که واقعیت اکنون با واقعیت گذشته پیوند ندارد و شکاف میان گذشته و اکنون ایجاد شده است.
به بیان او: از قرن هشت به بعد انحطاط بر جهان اسلام مستولیشده است در این زمانتولید علم و دانش در جهان اسلام متوقفو مراکز علمی بسته میشود، تا بلاخره در قرن نوزدهم جهان اسلام در یک انحطاط وحشتناکی به سر میبرد.
آقای امیری افزود: در این انحطاط است که چارچوب فرهنگی مسلمانان از میان میرود و فعلاً هم یک چارچوب فرهنگی مشخص نداریم، در این صورت به دلیل اینکه چیزی از گذشته به ما منتقل نشده استجوانان و ذهنشان زمینۀ میشود برای رقابتِ ایدیولوژیهای مختلف.
آقای امیری با انتقاد از نبود سیستم آموزشی درست در کشور تصریح کرد: وظیفۀ آموزش و پرورش در قدم نخست انتقال است، غایت هرنوع نطام آموزش و پرورش این است که تواناییهای آدمی به فعلیت برسد، اما در کشور ما این فعلیتها سرکوب میشود.
همچنان، حمیرا ثاقب عضو جامعۀ مدنی افغانستان در این نشست در مورد شرایط ظهور افراطگرایی گفت: برای از میان برداشتن افراطگرایی در کشور، نخست نیاز است تا شرایط کشور را آسیبشناسی شود که چرا اجتماع افغانستان بستر مناسب برای پرورش افراطیت است و بعداٌ اقدامات لازم انجام شود.
محرومیت، اقلیتهای قومی،بیکاری، بیسوادی و همچنان پالیسیهای خام دولت و جامعۀ بینالمللی از مواردی است که به باور بانو ثاقب سبب جذب شدن جوانان افغانستان را به گروههای افراطی را آسان میسازد.
او گفت: در افغانسان مباحث دینی تیکهدارن خاص خود را دارد و میان کسانی که در مدارس دینی و کسانی که در دانشگاهها درس میخوانند، بسیار تفاوت عمیق و ژرفی وجود دارد، نهادهای مدنی بارها این مسأله را با وزارت معارف و حج و اوقاف مطرح کردند تا نصاب درسی مدارس دینی بازبینی گردد، اما به آن وقیعی گذاشته نشد.
چه باید کرد
عبدالصمد حکیمی، رییس نهاد جامعۀ شهروندان افغانستان در این زمینه بیان داشت: تا زمانی که به معارف و اصلاح نظام آموزشی آن تلاش نکنیم، ممکن نیست افراطیت را در کشور ریشهکن کنیم.
ایجاد مراکزی آموزشی با توجه به ارزشهای دینی، فرهنگی و با منافع اجتماعی مردم در روستاها و مناطق دور از پایتخت از راههای موثر دیگری است که رییس این نهاد به آن انگشت میگذارد.
آقای حکیمی همچنان اضافه کرد، تا زمانی که تغییر در تفکر به وجود نیاید، نابسامانیها و نا برابریها در کشور وجود خواهد داشت و برای از میان برداشتنِ ریشههای مستحکم کهنهاندیشی باید جامعه باسواد شود و مردم به آگاهی برسند.
در عین حال، محمد محق پژوهشگر مسایل دینیبه این باور است، یکی از کارهای که لازم است انجام شود این است که خانواده، جامعه و حکومت باید نیازهای روحی و روانی نسل جوان را در نظر بگیرند و متناسب به آن رویکردهای خود را تنظیم کنند.
علی امیری دینپژوه و استاد دانشگاهمیگوید: اگر میخواهیم مبارزۀ واقعی و کارزار جدیدر برابر افرطگرایی را در جامعه راه اندازی کنیم، در قدم نخست تحلیل خود را از وضعیت افراطیت روشن بسازیم.
آقای امیری گفت،دولت نمیتواند شکافی که میان گذشته و حال به میان آمده است را پُر کند،چرا که این دولت بر اثر الزامات خارجی به میان آمده و از دل مشکلات، تعاملات و پیچیدهگیها اجتماعی سر بر نیاورده است، اما باید از شکافهای که میان حال و گذشته وجود دارد آگاه شویم و درک کنیم که چطور این شکاف به وجود آمده، حال ما با گذشته چه نسبتی دارد و واقعاٌ ما ادامۀ گذشته هستیم یا نه.
او اضافه کرد: اگر ما با مسألۀ نسبتِ ما با گذشته آگاهی نسبی پیدا کنیم و این آگاهی عام شود، آهسته آهسته از الگوی افراطی که داریم فاصله میگیریم چون مسألۀ افراطیت و ظهور جریاهای افراطی در جهان اسلام کاملاً پدیدۀ فرهنگی-تاریخی است نه سیاسی، دولتها نمیتوانند در این مورد کاری از پیش ببرد.
بانو حمیرا ثاقب فعال جامعه مدنی بیان داشت: ما نیاز به آگاهی و بسیج همهگانی در برابر افراطگرایی و خشونتپروری با مکانیسم درست نیاز داریم،در کنار آن، یک جنبش دانشجویی در همآهنگی با جامعۀ مدنی و رسانهها بابرنامه و هدف مشخص در برابر تروریسم باید ایجاد شود و از این طریق دولت را وادار به شناسایی و از میان برداشتن این گروههاکنیم.
به باور بانو ثاقب: دانشمندان و قلم به دستان کشور نیز باید با پژوهشهایشان جامعه و رشد افراطگرایی را آسیبشناسی کنند، در این زمینه دست به چاپ و نشر کتابهای مفید و ارزشمند بزنند تا از این طریق، هم برای شهروندان آگاهیدهی صورت گیرد و هم اصالت نویسندهگیشان بهجا گردد.
او تصریح کرد: باید از رسانههای تصویری، صوتی، چاپی و اجتماعی استفادۀ زیادی ببریم،چون تأثیر آن بالای افکار جامعه بسیار زیاد است و میتواند ثمربخشتر از هرچیز دیگری باشد.
او گفت: برنامههای درسی که در درون زندانهای افغانستان به زندانیان داده میشود نیز نیاز بسیار جدی به بازبینی دارد، چون ما در گذشته شاهد بودیم که وقتی زندانی از زندان بیرون شده اند بهجای اینکه از گذشتۀ خود پشیمان باشد، برعکس دوباره خشنتر و افراطیتر عمل کرده است.
این نشستبا طرح پرسش و پاسخ میان اشتراککنندهگان و مهمانان و پخش اعلامیهیی به پایان رسید.
در بخشی از این اعلامیه آمده است که افراطگرایان اکثراً از شرایط اجتماعی، اقتصادی و آسیبپذیریهای انفرادی بهرهبرداری میکنند، تا جوانان را استخدام کنند و با ایجاد انگیزههای خطرناک،آنها را علیه اعمال تخریبکارانه در جامعه تحریک کنند.بباً برای نیازمندیهای اساسی جوانان نیاز است تا حکومت افغانستان استراتیژیهای کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت شعلی، تحصیلی و آموزشیرا تدوین و عملی کند تا جوانان بتوانند در امورات سیاسی، مدنی و اقتصادی کشور سهم بیشتر داشته باشند.
Comments are closed.