احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





آیـا بهـتر نبـود؟

گزارشگر:دکتر حنانی/ یک شنبه 2 جوزا 1395 - ۰۱ جوزا ۱۳۹۵

موافقت‌نامۀ صلح میان حزب اسلامی و شورای عالی صلح، به امضاء رسید؛ خوشحالیم که آقای حکمتیار بعد از سال‌ها معارضه با صلح و تواری به کشورهای بیگانه، بالاخر به این نتیجه رسید که صلح از جنگ بهتر است؛ شعاری که چهارده و نیم قرن قبل از امروز قرآن اعلام داشت که « والصلح خیر» و ۲۴ سال پیش هم دانشمندان بزرگ جهان اسلام و رهبران جهادی و مردم افغانستان با الحاح و اصرار به ایشان گفتند، اما او که اصولا به صلح باور mandegar-3نداشت، به هیچ ندایی گوش نداد و با راه اندازی جنگ نامقدسی، شهر کابل و کابلیان را به توپ و آتش بست، پایتخت ویران شد و ده‌ها هزار نفر به شهادت رسید، دستاورها و افتخارات جهاد برباد رفت و دوره‌یی از نکبت و نقمت در افغانستان آغاز گردید که متأسفانه تا همین لحظه ادامه دارد و دشمنان جهاد و مجاهدین آن دوره را به حیث طومار ننگ و فرجام بد جهاد همواره به رخ مجاهدین می‌کشند.
حالا آقای حکمتیار را با وجدانش تنها می‌گذاریم واحترامانه این سوال‌ها را با ایشان طرح می‌کنم تا خود قضاوت کند:
جناب حکمتیار! در سال ۱۳۷۱ در همچو ماهی علماء و رهبران نهضت جهانی اسلامی، به شمول محمد قطب، شیخ محمود صوّاف، دکتور عبدالفتاح ابوغده، شیخ عبدالمجید زندانی، شیخ یوسف قرضاوی و شمار دیگری از دانشمندان و رهبران صاحب نام جهان اسلام و دلسوز به جهاد و مجاهدین افغانستان، (متأسفانه اکثریت آنها به رحمت حق پیوسته اند) به پشاور آمدند و از شما خواهش کردند که پست صدارت حکومت موقت مجاهدین را بپذیرید و از راه‌اندازی عملیات برعلیه شهر کابل که عملا به احمدشاه مسعود تسلیم داده شده بود، دست بردارید تا زمینۀ جنگ داخلی و خونریزی فراهم نگردد. اما شما نپذیرفتید. حالا که ۲۴ سال از آن تاریخ می گذرد، چه فکر می‌کنید؟ آیا بهتر نبود به خواهش دانشمندان اسلام حرمت می‌گذاشتید و با پذیرش پست صدارت، آبرومندانه و پیروزمندانه وارد کابل می‌شدید و در پایه‌گذاری و ایجاد حکومت اسلامی که بدون شک آرمان شهدای جهاد و آرزوی اکثریت قاطع ملت افغانستان بود، سهم قابل قدری می‌گرفتید، به این ترتیب از یک‌سو دستاوردها و افتخارات جهاد را حفظ می‌کردید و از سوی دیگر از خود نام نیکی در تاریخ به‌جا می‌گذاشتید؟
شما که در صحبت مخابره‌یی با احمدشاه مسعود، به وی التیماتوم دادید تا نیروهایش را هرچه عاجل از کابل خارج کند، در غیر آن به کابل حمله خواهید کرد؛ چه فکر می‌کنید، آیا بهتر نبود خواهش و پیشنهاد او را می‌پذیرفتید و به حیث صدراعظم/ نخست‌وزیر نخستین حکومت مجاهدین وارد کابل می‌شدید و آتش جنگ برادرکشی را نمی‌افروختید و به شعله‌های جنگ و فتنه دامن نمی‌زدید؟ من متیقن هستم که به جز شما هیچ رهبر و هیچ فرماندهی جرأت راه اندازی جنگ بعد از پیروزی جهاد و تأسیس حکومت مجاهدین را نداشت.
روزی که نظام طالبان در افغانستان ساقط شد و حکومت انتقالی ایجاد گردید و اکثریت احزاب جهادی و مردم افغانستان به امید فردای بهتر از آن استقبال کردند، اما شما آنرا حکومت دست نشانده قوای خارجی خواندید و با وضع شروط تعجیزی در این مدت از پیوستن به پروسۀ صلح خود داری کردید، چه فکر می‌کنید آیا بهتر نبود که ۱۵ سال قبل مانند سایر اعضای حزب اسلامی که امروز به حیث وزیر، وکیل، سناتور، جنرال و صاحب منصب در پست‌های مهم دولتی قرار دارند، شما هم به کشور خود بر می‌گشتید و با شرایط بهتر و آبرومندانه در کنار مردم خود زندگی می‌کردید و برای کشور زخم دیده و مردم رنج کشیده خویش مصدر خدمت می شدید؟ چه بسا احتمال داشت در یک روند دموکراتیک به قدرت دست می‌یافتید. چیزی که هدف اولی و نهایی مبارزه شما را تشکیل می‌دهد.
در موافقت‌نامۀ فعلی، شرایط تعجیزی شما کجاست؟ شما به حکومتی می‌پیوندید که با امریکا و ناتو پیمان امنیتی امضا کرده و قوای خارجی به گونۀ قانونمند حضور دارد. جناب حکمتیار حالا چه بهبودی – از نظر شما- در وضعیت سیاسی وامنیتی پیش آمده که شرایط قبلی خود را کنار گذاشته و با امتیازات بسیار اندک و در واقع تحقیر آمیز، ذلیلانه به کابل می آیید؟ شما که صدارت افغانستان را نپذیرفتید تا همه افغانستان خانه تان شود، حالا به خاطر به دست آوردن سه تا خانه شش ماه چانه زنی کردید تا سرپناهی بیابید! شما که کشته‌های حزب خود را شهدای اسلام می‌خواندید و دیگران را کشته‌گان راه باطل، اکنون چقدر بی‌چاره شده‌اید که از همین دولت!! تقاضا می‌کنید که کشته‌گان حزب تانرا در لست شهدای دولت قرار دهد تا اقارب شان از امتیازات شهید برخوردار شوند؟ شهدایی که شما خواهان افزودن لست شهدای خود به آنها هستید، اکثریت شان مربوط به جمیعت، جنبش ملی، رژیم‌های خلقی و پرچمی و دولت فعلی وحتی شامل کسانی هست که به مرگ غیر طبیعی مرده‌اند؟؟ آخ چقدر بی‌چاره شده‌اید؟
شما که با قبولی این موافقتنامه، سعی دارید تا اسم تان از لست سیاه تروریزم بین‌المللی حذف شود و از پیگرد عدلی و قضائی در کشور مصونیت بیابید، شاید این مأمول به دست آید، اما آیا فکر کرده‌اید که از محاسبه و محاکمه روز جزا چگونه می‌توانید رهایی یابید؟ روزی‌که خداوند (ج) یگانه داور و دو میلیون شهید افغانستان و همه ملت آن خصم و مدعی تان خواهد بود و سنگ و چوب این کشور بر کارنامۀ های …. تان شهادت خواهد داد. کی اسم تان را از لست سیاه مجرمان آنروز پاک خواهد کرد و پاسخ تظلم مظلومان را خواهد داد؟ ما به عدالت آن روز ایمان کامل و خلل ناپذیر داریم.
حقیقتاً نمی‌دانم، آیا واقعیت آمدن شما به کابل، پیوستن به پروسۀ صلح است و یا زمینه‌سازی خدا برای تحقق زمینۀ انتقام از کسی که به خاطر قدرت طلبی بدترین ظلم و سیاه ترین جفا را در حق مردم، مجاهدین و جهاد افغانستان انجام داد و امروز دارد ذلیلانه روح خسته و پیکر علیل خود را به خاک وطن می‌رساند تا در قطعه‌زمینی در پهنای این مرز و بوم دفن گردد؟ سرزمینی که چهل سال شما در راستای تحقق اهداف خصمانۀ بیگانگان در تبانی با دشمنان افغانستان، با مردم و موجودیت آن دشمنی کردید؟ می‌دانم کسانی که شما چهل سال در راستای تحقق اهداف شوم شان مخلصانه جانفشانی کردید، آنقدر نامرد هستند که اشخاصی از این قبیل را «اشیای یکبار مصرف « می‌پندارند که بعد از دسکریدت شدن شان حتی برای به خاک سپردن جا نمی‌دهند، دقیقاً همانند بن لادن که طعمه ماهیان دریا شد.
همه می‌دانند، جناب شما تحت فشار و دیکتۀ کدام کشور خارجی اینجا می‌آیید و برای انجام چه وظیفه‌یی، اما خواهش مردم افغانستان این است که: بگذار ولو در اخیر عمر برای یکبار هم که شده، مردم از تو به حیث یک فرد وطن دوست یاد کنند تا شایسته‌گی به خاک سپردن در گوشه آن را بیابی، فرقی نمی‌کند که آن قطعه زمین کابل باشد یا کنر یا قندز و یا هر جای دیگر افغانستان …
جهت اطمینان خاطر تان باید گفت: خانم رولا هم اجازه داده تا آخر عمرت را در افغانستان سپری کنی و بعد از مرگ در اینجا به گور سپرده شوی! ولی آنچه دلم گواهی می‌دهد برای تان خوش آیند نیست، دلم گواهی می‌دهد که خِفّت و ذلت بیشتر و بزرگتری در انتظار شماست، زیرا جفای شما به حق اسلام و مردم افغانستان بزرگ است و خداوند (ج) هم به حجم جرم جزا می‌دهد، بدون شک او تعالی دیرگیر و سخت‌گیر و شدید الانتقام است. سرنوشت و فرجام کار شما عبرتی خواهد بود برای همه کسانی که سال‌ها در خدمت بیگانه‌گان بوده و به مردم و کشور خود جفا کرده اند، ولی در اخیر جای پایی برای ایستادن و زندگی کردن و حتی مردن نمی‌یابند.
با آنهم خوش آمدید، خدای دی راوله، اهلا و سهلا و Well com!!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.