احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 4 جوزا 1395 - ۰۳ جوزا ۱۳۹۵
مثل کسی که میخواهد جراح قلب شود، باید دل و جرأت جراحی جامعه را داشته باشند! کسانی هم که میخواهند قدم در راه نویسندهگی بگذارند، باید ببینند که آیا روحیات لازم را برای نویسنده شدن دارند یا نه؟ چند ویژهگی روحی بسیار مهم وجود دارد که هر نویسندهیی به تناسب ردۀ نویسندهگیاش، باید در خودش تقویت کند.
فُضولی موقوف نیست!
اول اینکه نویسندهها باید انسانهای کنجکاوی باشند تا بتوانند «تجربه» یا همان مواد خام لازم را برای نوشتن بهدست بیاورند. علاوه بر آن، کنجکاوی قدرت خلاقیت نویسنده را نیز تقویت میکند. هرچه نویسنده در مواجهه با محیط سوالات بیشتری را طرح کند و به دنبال پاسخشان برود، محتوای غنیتری را برای نوشتههایش بهدست میآورد. کنجکاوی یا همان فضولی، نویسنده را وادار به کنکاش و جستوجو میکند و به این وسیله «زاویۀ دید» نویسنده نیز متنوع و گستردهتر میشود. بنابراین برای نویسنده شدن باید به اندازۀ کافی فضول بود.
پُررویی لازم است!
پُررو بودن هم در جهت بهدست آوردن مواد مورد نیاز نوشتن و هم در راستای انتشار نوشتهها لازم میشود(!). یک نویسنده نباید از قرار گرفتن در موقعیتهای پیشبینی نشده هراسی داشته باشد. داشتن شجاعت لازم برای شکار «تجربه» از ویژهگیهای نویسندهگان بزرگ تاریخ است. شجاعت علاوه بر تبدیل تهدید به فرصت، این قدرت را به نویسنده میدهد که نکاتی را ببیند و به سمت رویدادهایی برود که به ندرت توجه یک فرد عادی جامعه یا یک غیرنویسنده را به خود جلب میکند؛ نکاتی که با کمک هنر نویسندهگی ارزش پیدا میکند و در نهایت، سبب هوشیاری مخاطب میشود.
بسیار سفر باید کرد
نویسندهها مشتاقِ کسب تجربهاند. به همین دلیل خود را در معرض اتفاقات خاص قرار میدهند. در واقع آنها به استقبال اتفاقات میروند و آنها را در آغوش میگیرند. تا با لمسش روایت خودشان را از آن برای مخاطبشان داشته باشند. برای همین نویسندهها اهل سفر اند. نویسنده تنها با داشتن نگاه مسافرگونه به محیط خود میتواند سفرهای زیادی را در زندهگی تجربه کند. یک نویسندۀ حرفهیی ابتدا نسبت به محیط اطرافش شناخت کاملی بهدست میآورد. در سرگذشت بیشتر نویسندههای بزرگ، حضور آنها در موقعیتهای خاص تاریخی (جنگ و بلایای طبیعی) زیاد دیده میشود. بنابراین یک نویسنده سفرهایی میرود که لزوماً به خلق اثر منجر نمیشود، اما کولهبار تجربۀ نویسنده را پربار و در نتیجه، تأثیر خود را در سایر آثارش میگذارد.
هر کسی خوانندهتر باشد
هرچه نویسندهیی، خوانندهتر باشد، موفقیت بیشتری در این کار بهدست خواهد آورد. مطالعه، شرط اساسی خوب نوشتن است. خواندن علاوه بر اینکه باعث استفاده از تجربههای دیگران میشود، کمک زیادی به شکلدهی آثار و نوشتههای نویسنده میکند. در واقع همانطور که یک نویسنده هنگام نوشتن باید به ۲ بخش محتوا و شکل نوشتۀ خود دقت کند، برای مطالعه نیز باید به هر ۲ بخش توجه لازم را داشته باشد و علاوه بر خواندن با هدف فهم محتوا، خواندنهایی را هم در راستای تقویت فُرم نویسندهگی خود ترتیب دهد. تقویت فرم نویسندهگی با خواندن نوشتههای دیگران، توصیه به تقلید نیست، هرچند برای نویسندههای تازهکار به ویژه آنهایی که هنوز سبک قلم خود را پیدا نکردهاند، تقلید، به تمرین نویسندهگی کمک خواهد کرد. اما حتا آنهایی که سبک قلم خاص خودشان را دارند، در مطالعه و توجه به جنبههای هنری آثار دیگران، به نقاط ضعف و قوت نوشتههای خود پی میبرند.
نویسندهگی با ۴درصد هزینه
نکاتی دربارۀ هویت، جنس، ابزار و روحیات لازم برای نویسندهگی گفتیم. گفتیم که جنس نویسندهگی تمرین و مواد خام آن، تجربه است. یک تمرین مهم برای نویسنده شدن که کسب تجربه نیز به همراه دارد، این است که حداقل نیمساعت یعنی حدود ۲ درصد از روز خود را به نوشتن اختصاص دهید. اینکه چه بنویسید و نوشتۀتان چه محتوایی دارد، چندان مهم نیست. مهم این است که این تمرین مستمر را داشته باشید و بفهمید که تا چه اندازه حاضرید برای رسیدن به نویسندهگی هزینه کنید. استمرار این برنامه در زندهگی آنقدر مهم است که میتواند ردۀ نویسندهگی فرد در آینده را نیز تعیین کند. همانطور که گفتیم، لازمۀ نویسندۀ خوب شدن، خوانندۀ خوب بودن است. پس کار دیگری که یک نویسنده باید در برنامۀ روزانۀ خود بگنجاند، حداقل نیمساعت مطالعۀ فُرم است. مطالعۀ فرم یعنی اثری را تنها بهخاطر سبک و فرم خاص نوشتاریاش بخوانید. کار دیگری که اغلب نویسندهگان حرفهیی انجام میدهند، نوشتن یادداشت روزانه است. مسایلی مثل محتوا، مخاطب، فُرم و قالب نوشته و… در تمرین مهم «یادداشت روزانه» اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد.
منبع: www.khorasannews.com
Comments are closed.