احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 8 جوزا 1395 - ۰۷ جوزا ۱۳۹۵
بخش هجدهم و پایانی/
کمپاین ”افغانستان به روایت دیگر“ از سوی بنیاد آرمانشهر در آستانۀ سومین دور از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان راهاندازی شد و از همکاری فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر بهره برد. در چارچوب این کمپاین، بیش از ۱۰۰ مصاحبه با شماری از نویسندهگان، فعالین حقوق بشر، فعالین جامعۀ مدنی، و سیاستمداران کشور در مورد وضعیت حقوق بشر در افغانستان و نگرانیها و امیدها انجام شد که قسمتِ زیادی از این مصاحبهها قبلاً در همین روزنامه منتشر شده است. اینک جمعبندیِ مفصلی از مباحث مطرح شده در گفتوگوها تهیه شده که در ۱۸ بخش از طریق این روزنامه در خدمت علاقهمندان قرار میگیرد؛ ما میخواهیم از این طریق، صدای نخبهگان کشور را به گوش مردم، دولت و جامعۀ بینالمللی برسانیم. برای خواندن مجموعۀ این مصاحبهها و گزارش کامل به این لینک مراجعه کنید: http://openasia.org/item/16511
نگرانیها همسو هستند
در نگاهی به دغدغههای موجود در جامعۀ افغانستان از سوی نیروهای مترقی، میتوان دریافت که برجستهترینِ آنها ترس از بازگشتِ ارتجاع یا به بیانی دیگر بازگشت تفکرِ واپسگرایانه است که میتواند اشکالِ مختلفی به خود بگیرد. نگرانی از بابتِ غلبۀ دوبارۀ این نوع تفکر به دلیل نهادینه نشدنِ دستاوردهاییست که طی سالیان اخیر در مدتی نهچندان طولانی و با تلاش و فراهم کردن شرایطی حداقلی در کشور حاصل شده و اکنون شرایط متزلزل سیاسی میتواند بزرگترین دشمن ثباتِ این دستاوردها باشد.
گرچه بسیاری باور دارند که حتا بازگشت ارتجاع به علت خاصیت پیشروندهگی و پویایی جامعه به مانند گذشته نخواهد بود، اما در هر حال تبعات این تفکر میتواند بسیار تهدیدکننده و گسترده باشد: تشدید خشونت علیه مردم، از دست رفتن امنیت در حوزههای مختلف حتا امنیت جانی، استبداد و نقض حقوق بشر، حاکم شدن تعصبات قومی و قبیلهیی و کمرنگ شدن وحدت ملی، صدمه دیدن دموکراسی نوپا، تقابل نسل جدید با قشر سنتی جامعه، زیرپا گذاشتن قانون اساسی، تشدید آسیب به زنان، انزوا و قطع ارتباط با جامعۀ جهانی، گسترش فساد اداری و اقتصادی و مهاجرت نیروهای کارآمد جامعه به دیگر کشورها، همهگی بخشی از نگرانیهایی هستند که ریشه در شرایط بحرانی افغانستان دارند.
اما کسانی که اکنون خود در حال فعالیت در حوزههای مختلفِ جامعۀ افغانستان هستند، برای پیشگیری از به وقوع پیوستنِ نگرانیها تلاش میکنند و معتقدند راههایی وجود دارد که با پیگیری آن میتوان از خطر بالفعل شدنِ این تهدیدات کاست. آنها خواستار وجود برنامه منسجم و درستِ سیاسی هستند که برای حل بحران این برهۀ زمانی در افغانستان مناسب باشد. این برنامه از نظر فعالان، مستلزم داشتنِ سیاستهای روشن و مدیریت توانمند برای مقابله با فساد و ارتجاع است و عدم وجود آن، موجب از دست رفتن اعتماد شهروندان به حکومتداری مسوولان و در نهایت یأس و ناامیدی آنها از هرگونه تغییر خواهد شد.
از تلخیها هم میتوان قدرت ساخت
پیامهای چهرههای فعالِ جامعه از نقاط تیره و روشنی حکایت میکنند که بسیار گویا هستند. با وجود سختیها، رنجها، نابرابریها و خشونتهایی که در افغانستان حضور سرسختانه دارند اما هیچکدام از پیامها نهتنها حاکی از انفعال و پذیرش این آسیبها نیستند، بلکه حاوی نگاههای مثبت و امیدبخش، راهکارهای مترقی و اثربخش، ترغیب به تحرک و تشویق به انجام فعالیتهای سازنده هستند.
کسب دانش و آگاهی، حفظ وحدت ملی، ترویج فرهنگِ گفتوگو، مثبتنگری، پرورش درستِ کودکان که شاکلۀ آیندۀ جامعه هستند، تشویق بازگشت مهاجرین به وطن برای ساختن افغانستانی آزاد، ترغیب حضور نسل جدید در عرصههای مختلف با انسجامی بالا، کنار گذاشتن معیارهای قومی، مذهبی، زبانی و قرار دادن معیار انسانیت برای سازماندهی اعمال و رفتار فردی و جمعی، ترویج فرهنگ نقد و پرسشگری و در حوزه زنان؛ تشویق آنها به دفاع از حقوق انسانی خویش، تقویت ظرفیتهای فردی برای حضور پُرثمرتر در اجتماع، تنها بخشی از پیامها و آروزهایی است که صدای مترقی افغانستان برای آیندۀ کشورش دارد.
افغانستانِ امروز شاهد حضور شبکهیی از افراد، جنبشها، نهادها و شخصیتهاییست که رفتار، ارزشها و سبکهای متفاوتی از فرهنگِ شناخته و معرفیشدۀ این کشور دارند. نسل آینده نیز با باورمندی به ارزشهای متفاوت از جامعۀ سنتی گام برمیدارد. شناخت و پذیرش این بخش از جامعه برای تحلیلگران، سیاستگذاران و صاحبان قدرت، نه تنها لازم و مهم تلقی میشود، بلکه اجتنابناپذیر نیز به نظر میرسد؛ چرا که حالا فضا و بافت اجتماعی کشور با گامهایی که زمانی تند و پُرسرعت و زمانی صبورانه پیش میرود، در حالِ دگرگونی و تغییر است.
Comments are closed.