احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





صلح با گلبدین حکمتیار؛ بخشش یا نفرین

گزارشگر:سه شنبه 11 جوزا 1395 - ۱۰ جوزا ۱۳۹۵

نویسنده: کامبیز رفیع، منبع دیپلومات
برگردان: سیداکرم بارز/
نخستین نشانه‌های پیشرفت واقعی در مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و گروه شورشی گلبدین حکمتیار، این است که یکی از رهبران مورد حمایت دستگاه استخباراتی امریکا در دوران مقاومت علیه شوروی و تروریست جهانی، پس از مخالفت مسلحانه وی علیه عملیات نظامی امریکا به افغانستان، mandegar-3پس از مذاکره صلح با حکومت وحدت ملی، در حال بازگشت به کشور دیده می‌شود.
گروه‌های قوی شورشی در افغانستان شامل گروهای منشعب طالبان، وابسته‌های داعش، حرکت اسلامی ازبکستان، القاعده و شبکه حقانی می‌باشد.هیچ یک از این گروه‌های شورشی، چراغ سبزی برای صلح مانند حکمتیار نشان نداده‌اند.
صلح با حکمتیار، ممکن است برای افغانستانی‌هایی که امیدواری‌های زیادی دارند، ناخوشایند باشد. این حرکت به صورت گسترده نشان دهنده شکست وی در تحمیل چالش‌های امنیتی برای دولت افغانستان و عدم موثریت در جنگ مداوم افغانستان می‌باشد.
سیاست ورزی و فعالیت‌های جنگجی وی، در جریان عدم حضور طولانی در افغانستان، بعد از ۱۹۹۶ دچار مشکل گردید. حزب اسلامی، سازمان سیاسی که در سال ۱۹۷۰ تشکیل گردید و یکی از رقبای قدرت سیاسی در میان مجاهدین، برای بیش از یکبار دچار انشعاب گردید و یکی از شاخه‌های بزرگ این حزب که علیه فعالیت‌های مسلحانۀ حزب اسلامی قرار داشته، حالا در کابل به رهبری عبدالهادی ارغندیوال فعالیت می‌نماید.
عبدالهادی ارغندیوال برای چندین سال وزیر حکومت آقای کرزی بود. برخی از اعضای حزب اسلامی، مانند معاون اول رییس اجرائیه، در حکومت وحدت ملی شامل است. حزب اسلامی به صورت گسترده بعد از سال‌های ۲۰۱۳ اهمیت خویش را از دست داده و در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ به‌ گونۀ کامل از ارزیابی تهدیدهای وزارت دفاع امریکا حذف گردید.
امتیاز صلح حکمتیار، می‌تواند ارزش نمادین برای ثبات افغانستان داشته باشد. این مسأله طالبان، گروه عمده شورشی را تشویق مینماید تا با دولت افغانستان صلح نمایند. این مسأله به شدت ناخوشایند به نظر میرسد. رهبران برجستۀ طالبان که سلاح به زمین گذاشته اند، مانند عبدالسلام ضعیف، تاثیر اندک در بی‌انگیزه‌سازی طالبان در یک دهۀ اخیر داشته اند. روشن است که در قضیۀ صلح و آوردن رهبری طالبان به میز مذاکره، رهبر حزب اسلامی نیز غیر موثر می‌باشد. در مقابل، طالبان از ابتدا، حکمتیار را دوست نداشتند، مسأله‌یی که وی آنرا انکار نمی‌کند. بیعت سال گذشتۀ حکمتیار به گروهای وابسته به داعش در شرق افغانستان که در برابر طالبان قراردارند، شکاف میان وی و طالبان ایجاد کرد.
حکمتیار از میان نخستین کسانی بود که به گرمی از حرکت طالبان به طرف کابل در میانۀ ۱۹۹۰ استقبال کرد. طالبان گلیم مناطق جنوب کابل، جایی‌که وی کورکورانه به مدت چهارسال اهداف دولتی و ملکی را مورد هدف قرار میداد، برچیدند. طالبان وی را یکی ازرهبران فاسد اشرار لقب دادند (اشرار، لقب مجاهدین بود که توسط مخالفین آن‌ها داده شد). در دیدگاه‌های طالبان در برابر حکمتیار به رغم اتحاد وی با طالبان در برابر حکومت مورد حمایت غرب، تغییری چندانی رو نما نشده است.
با برگشت وی به کابل، او تاثیر بزرگ در سیاست افغانستان وارد خواهد کرد. هم اکنون وی مهرۀ غیر موثربه عنوان رهبر یکی از گروه های شورشی است. یک نسخۀ موافتنامه صلح که توسط شورای عالی صلح از طریق شبکه‌های اجتماعی و ژورنالیستان دست به دست میگردد، نشان میدهد که حکمتیار با دست خالی به صلح نمی‌پیوندد.
تقاضاهای وی شامل فراهم سازی مسکن برای بیست هزار هوادار وی که از کمپ‌های مهاجرین پاکستان به افغانستان برمی‌گردند، خارج سازی نام وی و هوادارانش از لست تحریم‌های ملی و بین‌المللی از طریق مشوره با شورای امنیت سازمان ملل متحد و توظیف وی به عنوان مشاور عالی‌ربته رییس جمهور غنی در مسایل سیاسی می‌باشد.
موافت‌نامۀ صلح به وی اجازه میدهد تا در انتخابات ریاست‌جمهوری، پارلمانی و شورای ولایتی اشتراک نماید. موافقت‌نامۀ صلح به‌ جای افراد بر نماینده‌گی تناسبی احزاب تاکید می‌نمایند.
قدرت طلبی حکمتیار و قرائت‌های بنیادگرایانۀ اسلامی وی از دلایل عمده‌یی بود که وی همکاری با سایر احزاب و جریان‌های مجاهدین مورد حمایت غرب را پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در اوایل ۱۹۹۰ رد نمود که نتیجۀ آن آعاز جنگ خونین داخلی با رقیب بر سرقدرت خویش، پروفیسور برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود بود. او در این مرحله در فکر احیای پایگاه سیاسی خویش برای تحقق اهداف بلندپروازانه اش در عمل می‌باشد.
در میان مردم خسته از جنگ، کنار کشیدن از مخالفت‌های مسلحانه جنگسالای مانند حکمتیار باورنکردنی است. محاسبه بالای وی به عنوان جهادگر هنوز در میان مردم محافظه کار روستایی طرفدارانی زیاد دارد. با خروج نیروهای خارجی از افغانستان که پیش شرط مذاکرات صلح عنوان می‌گردد و در این موافتنامه صلح نیز تاکید صورت گرفته است، سیاست افغانستان را در محور مسایل قومی قرار خواهد داد.
رقبای حکمتیار، در میان تاجک‌ها،هزاره‌ها و ازبیک‌ها از احترام خاص برخورداربوده و سمت‌های مهم را در ادارۀ پسا طالبان احراز نمودند. پشتون‌هایی که با وی همدردی دارند برای شکستاندن توازن قوم، تقاضای سمت‌های مشابه به حکمتیار دارند.
حکمتیار با اعتماد به نفس، حیات سیاسی را برای هواداران استاد ربانی، در جمعیت اسلامی افغانستان دشوار می‌سازد. حزبی که هوادارانی زیاد در میان تاجک‌ها و ازبیک‌ها دارد و رییس اجراییه عبدالله عبدالله نیز به این حزب وابسته است. حکمتیار می‌تواند همکاری اش را با امریکا نشان دهد، نقطه‌یی که وی در مصاحبه اخیرش در ماه اکتوبر مطرح کرد. مشابهت میان عملیات به رهبری امریکا و تهاجم شوروی به افغانستان که همه در برابر آن رزمیدند وجود دارد.
این مسله ممکن است سیاست افغانستان را به شدت در خطوط قومی و حزبی سوق دهد
در صورتیکه گروهای شورشی و رهبران طالبان، مذاکرات صلح را نسبت به جنگ‌های مسلحانه ترجیح دهند، مسلما حکمتیار ارزش اش را به عنوان رهبر یکی از گروه‌های شورشی که به صلح پیوسته است، از دست خواهد داد. او همچنان نمی‌تواند تهدید کند که به میدان مخالفت خواهد رفت. او هم اکنون کمترین نیروی جنگی را در اختیار دارد. از طرف دیگر،تازمانیکه شورشگری ادامه داشته و شدت یابد، او همیشه می‌تواند تهدید به خروج از حکومت وحدت ملی کند. مضاف بر آن، او ممکن است در یک وضعیت خشونت‌بار و شدت حملات مخالفین، تقاضاهای دیگری را نیز به خاطر موافتنامه صلح با حکومت نماید. در حال حاضر، او ممکن است با کشیدن آخرین نفس‌ها در مخفیگاه خویش به باد فراموشی سپرده شود. وخامت وضعیت صحی وی نیز شایعه بر سر زبان‌ها است. بازگشت و اسکان گزینی وی در منطقه‌یی که بر بنیاد موافتنامۀ صلح انتخاب نموده است، به گونۀ دراماتیک چشم‌انداز وی را تغییر خواهد داد. دشوار است باور کرد، حکمتیاری که توسط امریکا و جامعه جهانی تروریست خطاب می‌گردد، درمدت چند سال به مدافع صلح مبدل گردد. زمان ثابت خواهد کرد که حکمتیار در مناسبت‌های مختلف چه مقداری در تضعیف روحیه جنگ و شورش‌گری علیه دولت افغانستان موضع خواهد گرفت. قرار گرفتن حکمتیار در یکی از سمت‌های رهبری حکومت یا خارج از حکومت و صدور فتواهای مذهبی برای طرفداران بنیادگرا اش، چشم انداز دموکراسی با ثبات را در افغانستان با خطر مواجه خواهد کرد.
قضیه به صورت جدی متفاوت خواهد شد، در صورتیکه یک دولت قوی با ثبات مرکزی با نظارت جدی بر تطبیق قانون و جامعه مدنی شکوفا در کشور شکل گیرد. واقعیت‌های جدید سیاسی که توسط رهبران جوان، مظاهره کننده‌های مسالمت‌آمیز، آزادی مطبوعات، رسانه‌های اجتماعی به وجود آمده، دیدگاه سیاسی حکمتیار را مشخص خواهد کرد. قمار کنونی مصالحه با حکمتیار، کمک کمی به دست‌یابی به صلح با طالبان خواهد کرد، با درنظرداشت امکاناتی که به وی گذاشته خواهد شد تا از داخل حکومت را سبوتاژ و تخریب نماید. او در حال حاضر تا رسانیدن به آن، راه دراز در پیش درد اما موافقت‌نامۀ صلح ممکن است اعتماد به نفس وی را بیشتر سازد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.