گزارشگر:احمدولی مسعود/ چهارشنبه 12 جوزا 1395 the_time('j F Y');?>
… سرانجام، نقشۀ آقای خلیلزاد در تحمیل آقای کرزی به گونۀ غیر انتخابی کارگرافتاد.
پس از توافق نخستین در کنفرانس بُن، برای شخص شاه سابق، مقام اول مملکت پیشنهاد گردید و برای جبهۀ متحد ملی افغانستان، بهخصوص شخص رییس جمهور وقت، صلاحیت معرفی صدر اعظم روی دست بود.
شاه متوفی، گرفتن این مسوولیت را بنابر کهولت سن و بیعلاقهگی به بازگشت به قدرت نپذیرفت و به هیأت اعزامی خود محول ساخت که به گونۀ انتخابی یکی را از میان ۱۳ عضو، به حیث نفر اول برگزینند. استاد شهید تا هنوز آمادۀ گفتگو در این باب نشده بود و تآکید به راه حل داخلی داشت.
هیأت ۱۳ عضوی روم، پس از جلسۀ خصوصی میان خودی، سرانجام آقای داکتر عبدالستار سیرت را با اکثریت قاطع ۱۱ رای در مقابل ۲ و یک رای برای آقای کرزی انتخاب کرد.
خبر فیصلۀ هیأت هرچند به انتظار اشتراک کنندهگان پایان داد، اما برای جمعی (خارجی و داخلی) انتخاب آقای سیرت به حیث یک ازبک تبار و غیر پشتون در مقام اول مملکت قطعاً یک امر غیر مترقبه و غیر قابل قبول مینمود.
با انصراف پاد شاه سابق و انتخاب آقای سیرت، جمع ناراض و مخالف در محور آقای خلیلزاد، به سرعت دست به کار شدند و برنامۀ تعویض سیرت را با آقای کرزی روی دست گرفتند. سفیر انگلستان اولین نمایندۀ خارجی بود که موضوع پشتون بودن نفر اول را در دهلیزهای محل کنفراس به گونۀ آشکارا لابی میکرد.
آقای خلیلزاد که در یک عمل غیر مترقبه قرار گرفته بود، به منظور تغییر فیصلۀ هیات روم فوراَ نقشۀ تازه کشید و میکانیزم انتخاب نفر اول را مشروط به اجماع و توافق همۀ اشتراک کنندهگان به خصوص هیأت چهار گانه بُن گذاشت نه فقط هیأت روم. (حالا اگر تعیین نفر اول بنابر گفتۀ خلیلزاد مشروط به اجماع عمومی میبود، نه شاه اسبق هیأت روم را فقط به انتخابات میان خودی و انتخاب یکی از میان خود شان محدود میکرد، نه هم جلسۀ خصوصی هیأت برگزار میشد و پیروزی آقای سیرت منتشر میشد و نه هم آقای خلیلزاد منتظر نتیجۀ جلسه میبود؛ بلکه از ابتدا موضوع اجماع و میکانیزم جدید را میتوانست اعلام نماید( آقای خلیلزاد برای دستیابی به این هدف، چند عملیه را همزمان و به سرعت انجام داد؛ طرح نقشۀ تازه، لابی گری شدید با هیأتهای کنفرانس بُن (داخلی و خارجی)، آماده ساختن بیانیه و وصل نمودن آقای کرزی از طریق ستلایت تلیفون از کویتۀ پاکستان به کنفرانس بُن. سرانجام موجی از فشار ها، داکتر سیرت را مجبور به عقب نیشینی از موقف انتخاب شده نمود. ( آقای سیرت، آقای وندرل نمایدۀ اورپا در کنفرانس بُن میتوانند در مورد وضاحت دهند.)
آقای قانونی در مقام رییس هیأت جبهۀ متحد ملی، نمیدانست چگونه با این تغییر و نقشۀ تعویض آقای سیرت کنار بیاید. وی، نگرانی خود را از اعلام تصمیم جدید در مقابل داکتر سیرت که از بستهگان ایشان نیز میباشد برایم تذکر داد و ترجیح میداد که بنابر معذرتی در جلسۀ اعلام این تغییر ۱۸۰ درجه، حاضر نباشد.
سرانجام، نقشۀ آقای خلیلزاد، در تحمیل آقای کرزی به گونۀ غیر انتخابی کارگرافتاد و بخشی از تاریخ و سرنوشت مردم ما از همان ابتدا به شکل غیر دموکراتیک رقم خورد. اینکه مشورۀ آقای داکتر عبدالله برای جمیز دابنز نمایدۀ آمریکا در تعیین آقای کرزی در چه مقیاس موثر بوده است در جایش باقیست؛ اما مسأله تحمیل آقای کرزی، بسیار عمیق تر از آن بود که فقط با یک معرفی داخل هواپیما، سرنوشت یک ملت رقم بخورد!
در بسیاری از موارد، در جریان کنفرانس بُن، آقای خلیلزاد همواره آقای دابنز را در پهلو و در حمایت از سیاستهای افغانی خود نگه میداشت. آقای خلیلزاد نه تنها در خصوص تحمیل آقای کرزی بلکه در تحمیل نظام ریاستی که بسیاری از نمایندهگان لویه جرگۀ قانون اساسی نیز شاهد اند و بسیاری از مسایل ملی افغانستان نقش کلیدی داشته است که خود داستان مفصل دارد.
چنانچه قبلاً نیز نگاشته بودم که چگونه آقای خلیلزاد از مقام سفیر آمریکا در مغایرت آشکارا با پالیسیهای یک کشور کلان و منافع همهگانی افغانستان، به منظور تحقق آجنداهای شخصی خود در تبانی با رفقایش، (کرزی، اشرف غنی، جلالی) سرنوشت مردم افغانستان و سیاست امریکا را در گرو خود گرفته بود.