احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 23 جوزا 1395 - ۲۲ جوزا ۱۳۹۵
در یکماه اخیر، هرازگاهی رسانهها خبرهایی را مبنی بر اختلافات و درگیریهای مرزی میانِ افغانستان و پاکستان به نشر میرسانند. باری میخوانیم که مرزبانانِ پاکستانی صدها متر به داخلِ خاکِ افغانستان پیشروی کرده و پاسگاههای تازهیی در داخلِ خاکِ ما برای خود احداث کردهاند و باری دیگر میشنویم که تعدادی افسر و سربازِ افغانستانی بر اثر شلیکِ نظامیانِ پاکستانی در خطوط مرزیِ ما زخمی شده و یا به شهادت رسیدهاند، و حتا در این روزها نیز از تصرفِ پاسگاههای مرزیمان توسط مرزبانانِ پاکستانی و تحرکاتِ تجاوزکارانۀ آنها در نقاط مرزیِ ولایتهای کنر و ننگرهار و خوست و پکتیا خبردار میگردیم.
اینها همه قصههای پُرقصۀ مرزیِ یکماه اخیرِ ما با پاکستان است که تا اکنون نیز ادامه دارند. اما مسلم است که این خبرها و رویدادهای ناگوار، تاریخی دراز و پیچیده دارند و هرگز نمیتوان مشکلات با پاکستان را به همین حوادث خلاصه و محدود کرد.
پاکستان یگانه همسایۀ ماست که در تمام عرصههای نظامی، سیاسی، اقتصادی و… افغانستان، حضورِ منفی و ملموس دارد و ما دهههاست که محکوم به تحملِ جفاکاریهای این کشور در حقِ خود هستیم. در عرصۀ سیاست و کشورداری، پاکستان چنان در تار و پودِ همۀ ادارات و ارگانهای ما نفوذ کرده که هیچ کاری پنهان از چشمِ این کشور صورت نمیپذیرد و حتا بسیاری از پروسههای ملی و اداریِ ما توسط تصمیمگیرندهگانِ پاکستانی مهندسی و در صورت لزوم، سبوتاژ میگردد.
در عرصۀ نظامی، چنان مقامات و نظامیانِ پاکستانی پولیس و ارتشِ ما را در قفس ساختهاند که حکایتِ آن را میتوان در اخبارِ منتشره از جبهاتِ جنگ و یا در تحلیلِ کارشناسانِ امور نظامیمان شنید. سربازان و افسرانی که در برابرِ دشمنِ متجاوز و خرابکار دست به سینه ایستاده و اجازۀ شلیک ندارند، همه قربانیِ نفوذ نظامی و استخباراتیِ پاکستان در نهادهای دفاعیِ ما میباشند.
در عرصۀ اقتصادی اما چنان آتشِ جنگ و ندانمکاریِ دولتمردان افغانستان، مردمِ بیپناهِ ما را کَتبسته تسلیمِ پاکستانیها نموده که فقط یکروز بسته بودن مرز تورخم، به بازارهای کابل شوکِ عظیم وارد میکند و نرخها را تصاعدی بالا میبرد.
اینها همه گفته شد نه برای آنکه بر آتشِ نفرت از پاکستان بیفزاییم و مایۀ تباهیِ مردمانمان را بیش از پیش فراهم کنیم؛ بلکه اینهمه باید چراغِ معرفتی باشد برای بازشناسیِ خود و دشمن و تشخیص و واکاویِ دلایلِ این دشمنی. زیرا به غیر این، همۀ بالا و پایین تپیدنهای ما در برابر این کشور، گردش در همان دورِ باطلِ نفرت و خسارت است؛ نفرتی که در آن هیچ معرفتی وجود ندارد و یگانه میوهاش، زیان و سرخوردهگی میباشد.
تاریخ معاصرِ هر دو کشور بهروشنی بیان میدارد که به رسمیت نشناختنِ مرز دیورند از جانبِ افغانستان و ادعای ارضی بر خاک پاکستانِ تازهتأسیس، این دشمنی را هسته گذاشته و مرورِ زمان و اتفاقات تاریخیِ بعدی، این هسته را با لایههای مختلفِ اختلاف و بیاعتمادی پوشانده و چنین تا امروز فربه ساخته است؛ بهنحوی که پاکستانِ امروز همیشه افغانستانِ مدعی را در نهایتِ ذلت و زبونی، و خود را فرسنگها پیش در میدانِ این خصومت میخواهد، چنانکه تمام مداخلات و زیادیخواهیهای این کشور در افغانستان در محورِ این واقعیتِ تاریخی شکل گرفته و میگیرد. بنابراین، هرگز قطع و هرسِ شاخوبرگهای این خصومت و اختلاف، نمیتواند به این حالت پایان دهد و برای همیشه گره از مشکلِ ما با پاکستان بگشاید. مشکلی به این قدمت و پهنریشهگی، راهحلی ریشهیی و معطوف به واقعیتهای تاریخی میطلبد و دست کشیدنِ حقیقی و حقوقیِ افغانستان از دیورندخواهی و به رسمیت شناختنِ مجدد و چندبارۀ آن و نیز اذعان و اعترافِ صادقانه به صحتِ این مرز در محافلِ ملی و بینالمللی، نخستین اما بزرگترین قدم برای حلِ مشکلاتِ چندیندههییِ ما با پاکستان است.
اگر حکومتدارانِ افغانستان همت به خرج داده و این قدمِ بزرگ را بردارند و صادقانه بر سرِ این موضع بایستند، آنگاه خواهند دید که شاخوبرگهای مشکلات با پاکستان بهتدریج خشک خواهد شد و دیگر، نه نیازی به خلقِ طالب است و نه نیازی به استغاثۀ صلح.
Comments are closed.