بلـــــخ را با هزار خونِ دل «بلخ» ساخته‌ایم!

گزارشگر:شهید ثاقب/ سه شنبه 25 جوزا 1395 - ۲۴ جوزا ۱۳۹۵

به دنبال تحرکاتِ برخی گروه‌های معلوم‌الحال در بلخ؛ تا هنوز برای چندمین بار نخبه‌گانِ آن ولایت ـ اعم از فعالان سیاسی، نماینده‌گان شورای ملی و شورای ولایتی، علما و روحانیان، استادان دانشگاه و فعالان مدنی ـ در اماکن مختلف گردهم آمده و بر لزوم پاسداری از امنیت، ثبات و دستاوردهای چهارده سال پسینِ این ولایت در گسترۀ عمران، آبادانی، نوسازی و بازسازی تأکید کرده و خواهان مهارِ فعالیت‌های تفرقه‌افکنانۀ آن گروه‌ها شده‌اند. در mandegar-3تازه‌ترین مورد، آن‌ها دیروز در هوتل الماس – شهر مزارشریف گردهم آمده و طی صدور قطعنامه‌یی، بارِ دیگر خواهان جلوگیری از تحرکاتِ تفرقه‌افکنانه شدند.
تجمع و همایش‌های پی‌همِ نخبه‌گانِ بلخ دایر بر ضرورت پاسداری از ثبات و امنیت شهر در برابر آن‌چه که توطئه‌های سازمان‌یافته خوانده می‌شود، درست پس از آن برگزار می‌شوند که در چند روزِ پسین، برخی گروه‌ها زیر نام «عدالت‌خواهی»، مردم را به مظاهره و راهپیمایی و تحصن تشویق کرده و به شورش علیه حکومتِ محلیِ آن ولایت فرا می‌خوانند. نخبه‌گان بلخ، در همایش‌های متعددی که تا هنوز برگزار کرده‌اند، این تحرکات را آشوب‌طلبی و تفرقه‌افکنی خوانده و از این بابت اظهار نگرانی نموده‌اند.

تقدس بنیان‌گذاری
«بسیار عظیم بود تلاش و رنج بنیاد نهادن روم!» این سخنی است که ویرژیل، قهرمان رومی، در پیوند به بنیان‌گذاری شهر روم گفته است. چیزی را که ویرژیل می‌خواست با این وجیزه بیان کند، تقدس بنیان‌گذاری و لزوم پاسداری از دستاوردهایی بود که با رنج عظیم به دست آمده اند. پیامی که توسط رومی‌ها جدی گرفته شد و – به قول هانا آرنت – به کانون سیاست رومی تبدیل شد. می‌گویند برای یک رومی درگیرشدن در سیاست، قبل از هر چیز، به مفهوم حفظ بنیاد شهر روم بود.
دیشب گفت‌وگویی با یکی از دوستان داشتم. او با ریزبینی و ظرافت‌اندیشی تمام، چه خوش گفت و در سُفت که «من پس از قرن‌ها و سده‌ها، طنینِ ‌آوازِ ویرژیل را در همایش‌های پی‌همِ نخبه‌گانِ بلخ در چند روز پسین می‌شنوم». بلخ امروزی، در مقایسه با سایر ولایات افغانستان؛ ولایتی امن، باثبات، و توسعه‌یافته بوده و هر ناظری که از آن‌جا دیدن کند، آثار تحول و دگرگونی، بازسازی و نوسازی و شهرآفرینی را در سیمای آن به‌وضوح می‌بیند؛ تحول و پیشرفتی که در اثر مشارکت مردم و تدبیر حکومت محلی به وجود آمده است. قطعنامه‌هایی که در چند روزِ پسین در همایش‌های متعدد توسط نخبه‌گان بلخ صادر شده‌اند، در حقیقت نشان‌دهندۀ آماده‌گی مردم به محافظت از دستاوردهای چهارده سال پسینِ آن ولایت می‌باشد. لب لباب و فشردۀ هشدار نخبه‌گان بلخ به آشوب‌گران این است که: ما امنیت و ثبات و آبادانی این شهر را به‌آسانی به دست نیاورده ایم که به‌آسانی از دست بدهیم. ما اجازۀ آشوب‌گری و اخلال امنیت و ثباتِ بلخ را به هیچ کسی نخواهیم داد. ما از حریم شهرمان محافظت خواهیم کرد.
مردم بلخ روزهایی را نیز به یاد می‌آورند که شهرشان تحت سیطرۀ پهلوان‌ها، چهرۀ پادگان نظامی را به خود گرفته بود و جان و مال و ناموس‌شان هر لحظه در مخاطره قرار داشت. حافظۀ تاریخی مردم بلخ، به آن‌ها اجازه نمی‌دهد که باری دیگر شاهد بازگشت به گذشته باشند.»این گونه خامی، دیگر هرگز!»

شهردوستی
‌همچنان همایش‌های نخبه‌گان بلخ نشان داد که بلخیانِ امروزی تنها مردمانِ شهرنشین و شهرآفرین نیستند، بل فرهنگ‌آفرین نیز هستند؛ فرهنگِ «شهردوستی»، حساسیت‌ها، نگرانی‌ها و آماده‌گی‌هایی که آن‌ها از خود در راستای محافظت از شهر در برابر توطیه‌های پسین نشان دادند، نشانۀ شکل‌گیری و ظهور فرهنگِ شهردوستی در میان‌شان می‌باشد. بلخی‌ها نشان دادند که به آن‌قدر رشد و بلوغ سیاسی و فرهنگی رسیده‌اند که شهرشان را خانۀشان پنداشته و از دل و جان دوستش بدارند.
«شهر ما خانۀ ما است!»، مطمین هستم هر کدام‌تان در هر گوشه و کنارِ شهرهای افغانستان تابلوهایی را دیده‌اید که در آن‌ها این شعار نگاشته شده است. این تابلوهای تبلیغاتی را شهرداری‌ها نصب می‌کنند تا فرهنگِ شهردوستی را در میان مردم ترویج دهند. انگار که با فریاد بار بار و مکررِ این شعار می‌توان شهردوستی را ترویج کرد!
اما کسانی که کتاب «تحلیل دموکراسی در امریکا» اثر الکسی دو توکویل را خوانده باشند، می‌دانند که شهردوستی پدیده‌یی نیست که با شعارسرایی و تابلوهای تبلیغاتی پدید آید، بل یک وضعیتِ وجودی است که با ارایۀ خدمات رفاهی، تأمین نظم و ثبات، توسعه و بازسازی، و دخیل‌سازی مردم در تصمیم‌گیری‌هایِ مربوط به سرنوشتِ یک شهر و کشور از سوی حکومت در میانِ مردم تکوین می‌یابد. مردم هنگامی می‌گویند «شهرما، خانۀ ما است» که در آن احساس امنیت کنند و از اقتدار و آزادی برخوردار باشند. در چنین وضعیتی است که مردم، نه تنها با حرف، بل در عمل نشان خواهند داد که شهرشان را همانند خانۀشان دوست داشته و از حریمِ آن با دل و جان پاسداری خواهند کرد.
از همایش‌های چند روزِ پسینِ نخبه‌گان بلخ دانسته می‌شود که آن‌ها به چنین وضعیتِ وجودی نایل شده و این نشانۀ حکومت‌داری خوبِ حکومت محلیِ آن ولایت و احساس رفاه و آرامش و اقتدار و آزادی شهروندان در سایۀ آن است. این نشان می‌دهد که مردم بلخ حکومت محلی‌شان را از خودشان می‌دانند و با آن احساس بیگانه‌گی نمی‌کنند. بنابراین، پیام صریحی که این همایش‌ها و نشست‌ها به توطیه‌گران و دسیسه‌گران ابلاغ می‌کنند این است:
یک: بلخ را با هزار خونِ دل «بلخ» ساخته‌ایم؛ بنابرین، اجازۀ آشوب‌گری را به هیچ کسی نخواهیم داد.
دو: تصمیم‌گیرندۀ اصلی این شهر ما هستیم، نه آن‌هایی که قصد راه‌اندازی آشوب دارند.
سه: توطیه‌گران آگاه باشند تقابل با حکومت محلیِ بلخ که در سایۀ آن این‌همه پیشرفت و عمران و آبادانی میسر گردیده، تقابل با یک شهر است، ستیز با یک ولایت است و محکوم به ناکامی.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.