آیندۀ افغانستان و سازمان‌های منطــقه‌یی

گزارشگر:داکتر محیی‌الدین مهـدی / چهارشنبه 26 جوزا 1395 - ۲۵ جوزا ۱۳۹۵

بخش دوم/

mandegar-3دولت تاجکستان از نحوۀ تقسیم قدرت در افغانستان پس از طالبان ناراحت بود؛ با این‌حال رهبری آن کشور مناسباتِ نیکی با حامد کرزی برقرار نمود. تاجکستان از بازگشت طالبان بر اریکۀ قدرت و احیای نفوذ پاکستان در افغانستان، بی‌نهایت نگران است.
۶٫ عربستان و ترکیه: برخی از کشورهای دیگرِ منطقه مثل عربستان سعودی و ترکیه ـ علی‌رغم دوری مسافت، از دیری بدین‌سو ـ در اوضاع افغانستان اثرگذار بوده‌اند. عربستان سعودی متحد تاریخی پاکستان است که از بدو ظهور، این کشور را به هرگونه یاری رسانیده. عربستان در مخالفت با ادعای پشتونستان‌خواهیِ دولت‌های افغانستان، از کمک به افغانستان امتناع نموده، تا آن‌جا که در دورۀ حاکمیت حزب دموکراتیک، بار منفی کمونیسم بر ادعای مذکور افزوده شده، و این امر سبب می‌شود که عربستان در کنار پاکستان بایستد. عربستان هرگونه کمک به مجاهدین را از طریق دولت پاکستان مخصوصاً از طریق سازمان استخبارات نظامی آن کشور به‌عمل آورد و از به رسمیت شناختن دولت مجاهدین خودداری کرد و در ایجاد و تقویتِ طالبان از هیچ اقدامی دریغ ننمود. موضوع عربستان در این مورد از دو سرچشمه آب می‌خورد:
یکی، روابط عمیقِ آن کشور با پاکستان؛ و دیگری نگاه تاریخی عربستان دربارۀ عجم و فارسی‌زبانان. به این ترتیب، عربستان استیلای پاکستان بر افغانستان را حمایت خواهد کرد.
ترکیه ضلع سومِ مثلثی است که اضلاع دیگرِ آن عربستان و پاکستان‌اند. ترکیه پس از تحولات یازدهم سپتمبر سال ۲۰۰۱ م به‌طور فعالانه وارد سیاستِ افغانستان شد. حضور نیروهای مسلحِ ترکیه در کنار سربازان سایر کشورهای عضو ناتو در افغانستان، زمینه را برای اعمال نفوذ آن کشور مساعدتر ساخت، چندان‌که آن کشور برای احراز مقام‌های مهمِ دولتی نامزدهایی معرفی می‌کند. گفته می‌شود که ترکیه یک‌جا با عربستان، در کار ایجاد و سازمان‌دهی “داعش” نقش اساسی دارد. از روی سخنان صدراعظم ترکیه می‌توان نتیجه گرفت که آن کشور در پی گسترش نفوذ خویش بر پایۀ سنتِ دورۀ “خلافت عثمانی” است. با آن‌که مداخلات ترکیه در کشورهای عربی مخصوصاً در لیبیا و سوریه پیامدهای تلخی در قبال داشته است، آن کشور در پی گسترش حضورِ خود در آسیای میانه و افغانستان بر معیارهای تباری است. ترکیه سیاستِ پاکستان در منطقه را حمایت می‌کند.

I. قدرت‌ها و سازمان‌های منطقوی
۱٫ چین از جمله قدرت‌های بزرگِ منطقوی و جهانی، به روابط تاریخیِ خویش با پاکستان پیش از هر چیزی بها قایل بوده است. بخش اصلیِ سلاح و مهماتی که مجاهدین در برابر اتحاد شوروی سابق به‌کار می‌بستند، محصول کشور چین بود. در دوران جنگ سرد، روابط چین با شوروی نیز سرد بود؛ تجاوز شوروی به چکسلواکیا و افغانستان، از جانب چینیان محکوم گردید و آن کشور در عمل به‌طور غیرمستقیم به حمایت نظامیِ مجاهدین پرداخت. سفارت دولت استاد ربانی، در پکن دایر بود. با آن‌که اسلام‌گرایان جدایی‌طلبِ اویغوری و سینکیانگی در صفوف طالبان فراوان بودند، چین هیچ‌گاه از این بابت بر پاکستان اعتراض نکرده است. با این حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که چین توسعه‌طلبی‌های جنرالان و برخی از سیاست‌مداران پاکستانی را حمایت نماید. از این‌رو، این کشور به درخواست رییس‌جمهور محمد اشرف‌غنی به‌سرعت پاسخ گفت و عجالتاً پاکستان را واداشت که آمادۀ کارهای بزرگ گردد. اگر از اغماض چین در کار پاکستان و سرمایه‌گذاری عظیم اقتصادی در آن کشور، چشم بپوشیم، می‌توانیم بگوییم که چین در عین حال که از تحولات افغانستان نگرانی ندارد، محتملاً از پیش‌دستی پاکستان در منطقه هم ناراحت نمی‌شود.
۲٫ هند: در میان قدرت‌های منطقوی، نقشِ این کشور چندپهلو و پیچیده است. هند همواره سیاستِ ضد پاکستانیِ دولت‌های افغانستان را تقویت می‌کند. دولت هند از تهاجم شوروی به افغانستان حمایت کرد و از معدود کشورهای غیرکمونیستی بود که با دولت دست‌نشاندۀ شوروی در کابل مناسبات دیپلوماتیک داشت. با این حال، به محض سقوط دولت داکتر نجیب‌الله، سفیر هند مقیم کابل، به‌طور بی‌سابقه به فعالیت درآمد و اکثر سران دولت جدید را ملاقات کرد. هند می‌دانست که جناح مجاهدین به رهبری استاد ربانی و احمدشاه مسعود که اینک محور قدرت دولت مجاهدین را تشکیل می‌دادند – خلاف میل پاکستان قدرت را تصاحب نموده‌اند؛ از این‌رو اصطکاک میان دو طرف را پیش‌بینی می‌کرد. به این ترتیب، به زودی هند در کنار دولت مجاهدین قرار گرفت و وارد جرگۀ کشورهای حامی مقاومت گردید.
در مرحلۀ جدید، با توجه به دو نکته: نخست این‌که حامد کرزی تحصیل‌کردۀ هند بود و روابط عمیقی با دستگاه‌های دولتی آن کشور داشت، رییس دولت جدید شده بود؛ دوم این‌که این‌بار اقتدار به روشنفکران ناسیونالیستِ پشتون تعلق گرفته بود که هم‌وغم‌شان مسالۀ پشتونستان بود. هند که واضع نظریۀ پشتونستان و تمویل‌گر آن بود، به‌طور جدی در کنار دولت حامد کرزی قرار گرفت. به نظر می‌رسد که سازمان‌های استخباراتی هند و افغانستان در کنار هم جنبش جدایی‌طلبِ بلوچ را تجهیز و تقویت کرده باشند. واکنش‌های شدید پاکستان در مورد حضور قنسول‌گری‌های هند در قندهار و جلال‌آباد، به اموری از این دست برمی‌گردد. چنان می‌نماید که هند جهت مصروف نگه‌داشتن پاکستان در مرزهای غربی‌اش و دور نگه‌داشتن از مرزهای کشمیر، به سیاست تحریکِ پشتونستان‌خواهیِ “افغان‌ها” ادامه می‌دهد. درحالی‌که ظاهراً با روی کار آمدن دولت وحدت ملی، این سیاست کنار گذاشته شده و حتا در مورد “جایگاه هند” در سیاست خارجی افغانستان تجدید نظر صورت می‌گیرد.
بنابرین، درحالی‌که هند مخالف استیلای پاکستان بر افغانستان است، تمایلی به برقراری صلح میان آن کشور با افغانستان ندارد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.