احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:نثاراحمد فیضی غوریانی ـ عضو مجلس نمایندهگان/ شنبه 29 جوزا 1395 - ۲۸ جوزا ۱۳۹۵
مرز تورخم در شرقِ افغانستان در هفتۀ اخیر شاهد چندین برخورد نظامی میانِ مرزبانانِ دو کشورِ افغانستان و پاکستان بوده است. ظاهراً دلیل این درگیریها، ایجاد تأسیسات مرزی از سوی نظامیانِ پاکستان در مناطقی خوانده شده که به گفتۀ مقامهای امنیتی کشور، تخطی از قوانینِ پذیرفتهشده محسوب میشود. مقامهای کشور میگویند که پاکستانیها خلافِ اصول پذیرفته شده، تلاش داشتند که در داخل خاکِ افغانستان دست به ایجاد تأسیساتِ مرزی بزنند. این درگیریها سبب شد که فضای تیرۀ مناسبات میان دو کشور تیرهتر شود و در نتیجۀ این درگیریها، چندین تن به شمول افراد غیرنظامی کشته شوند.
پاکستانیها مدعیاند که ایجاد تأسیسات نظامی در مرز (حالا چه فرضی چه غیرفرضی) به هدفِ نظارتِ بیشتر بر فعالیتهای گروههای تروریستی و ایجاد موانع بر رفتوآمدِ آنها بوده است. این ادعا با وجود تلاشهای مقامهای پاکستانی برای نشان دادن حقانیتِ آن، اصلاً منطقی و واقعی به نظر نمیرسد؛ زیرا اگر پاکستانیها خواهان نظارت بر فعالیتِ گروههای تروریستی میبودند، پس به گونۀ اولی باید رد و نشانِ آنها را در داخل کشور خود و در مناطق نزدیک به تأسیسات نظامیشان جستوجو میکردند. مگر اسامه بنلادن رهبر شبکۀ تروریستی القاعده در نزدیکی اسلامآباد پایتختِ پاکستان به قتل نرسید؟ مگر ملا منصور اختر، رهبر گروه تروریستی طالبان در خاک پاکستان آماج حملۀ پهپادهای بیسرنشینِ امریکا قرار نگرفت؟ و مگر دهها گروه تروریستی در مناطق وزیرستانِ شمالی و جنوبی، آموزشگاه و تأسیسات نظامی ندارند؟
اینها همه نشانههای روشنِ حضورِ گروههای تروریستی در خاک پاکستاناند و بارها مجامع بینالمللی از موجودیتِ این گروهها در خاک پاکستان هشدار دادهاند. آفتاب را نمیشود با دو انگشت پنهان کرد و واقعیتها را به صورتِ وارونه آنگونه که منافع ما ایجاب میکند، نشان داد. واقعیت این است که پاکستان به اندازۀ کافی در ایجاد و حمایتِ گروههای تروریستی متهم است و بهسادهگی نمیشود از این مسأله چشمپوشی کرد.
پاکستان در طول پانزده سال گذشته حاضر نشد بهخاطر منافع سیاسی خود، به حمایت از گروههای تروریستییی که عملاً به جنگ و کشتار در افغانستان دست میزنند، پایان دهد. گفتوگوهای صلح همواره به دلیلِ خلقِ مشکلات از سوی پاکستانیها به نتیجه نرسید و این کشور هرگز به مداخلات در امورِ افغانستان پایان نداد. اینها سبب شدند که دولتمردانِ افغانستان با وجود همۀ تلاشهای خود برای حفظ مناسبات با پاکستان، تغییراتی را در سیاستهای کشور وارد کنند و بحث را از مجاریِ دیگر و بهویژه نهادهای جهانی و سازمان ملل دنبال نمایند.
هرچند در این رابطه هنوز توفیقِ چندانی بهدست نیامده، ولی با وجود آن نسبت به سیاستهای مداراجویانۀ گذشته، میتوان با خوشبینیهای بیشتری به موفقیتِ آن نگاه کرد.
مشکل مرزی میان دو کشور، از سالیانِ زیادی وجود دارد و نمیتوان آن را با وارد کردن فشار و یا حمایت از گروههای تروریستی حلوفصل کرد. برای حل این معضل باید به صورتِ عقلانی و از راههای قانونی و حقوقی وارد شد و اختلافات مرزی را دستاویز مداخله و کشتار مردم افغانستان قرار نداد.
پاکستان همچنین نسبت به روابط افغانستان با هند نیز نگران است و هرچند آنها به خوبی میدانند که این روابط هرگز به زیان کشورِ سوم تمام نخواهد شد، ولی از آن به عنوان اهرمِ فشار بر افکار عمومی و ابزار جنگِ روانی به سود خود استفاده میبرند. پرویز مشرف رییس جمهوری سابقِ پاکستان به صورتِ واضح پس از درگیریهای مرزی در تورخم، از رد پای هند در این درگیریها سخن گفت و آن را نشانۀ خصومتِ دو کشور با منافع پاکستان خواند. اتهامی که هرگز نمیتوان نسبت به صحتِ آن مطمین بود و چیزی بیشتر از یک جنگ روانی، آن را تلقی کرد.
اما نکتۀ مهمی که پس از درگیریهای مرزی میان نظامیانِ پاکستان و مرزبانانِ کشور ما مشاهده شد، روحیه و حس وطندوستی و وحدت میان اکثریتِ شهروندانِ افغانستان در این خصوص بود. اکثریت مردم افغانستان، با شنیدنِ خبرِ درگیریهای نظامی در مرزهای شرقی کشور خود، بهصورت یکپارچه از اقدامِ مرزبانانِ کشور حمایت کردند و اعلام داشتند که برای کمک به آنان، از هیچ کوششی دریغ نمیورزند.
شاید پاکستانیها چندان انتظارِ چنین برخوردی از سوی شهروندان افغانستان را نداشتند و با توجه به نفوذ و حمایتِ خود از برخی گروهها در داخل کشور، گمان میبردند که حوادث مرزی جوّ حمایت از آنها را افزایش خواهد داد؛ ولی در عمل نه تنها که چنین نشد، بل خلاف آن، مردم افغانستان بر سرِ منافع ملیِ خود از اقدامهای پیشگیرانه سخن گفتند.
حالا اما زمان گسترشِ ساحۀ عملکرد دیپلماسی برای حل معضلات با پاکستان فرا رسیده است. دولت افغانستان نسبت به هر زمانِ دیگری در موقعیتِ برتر قرار دارد و میتواند با ایجاد دیپلماسی فعال، هم افکارِ جهانی را به این سمت بکشاند و هم از امکانات و توانمندیهای نهادهای بینالمللی برای تحت فشار قرار دادنِ پاکستان استفاده ببرد.
به نظر نمیرسد که ادامۀ سیاستهای مداراجویانه، کارآییِ خود را برای حلِ مشکلات میان دو کشور همچنان حفظ کرده باشد. سیاستِ مداراجویانه اگر نتیجهبخش میبود، در یکونیم دهۀ گذشته باید به مشکلاتِ دو کشور پایان میداد.
Comments are closed.