پیروزی اوباما و آزمون ناتمام افغانستان

گزارشگر:حشمت رادفر - ۱۹ عقرب ۱۳۹۱

پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا حامل پیام‌های گوناگونی برای طیف سیاسی و مردم افغانستان است.
استوار ترین پیامی که می‌توان از انتخاب دوباره باراک اوباما گرفت این است که در ستون های اصلی استراتژی ایالات متحده امریکا در قبال افغانستان و منطقه تغییر خاصی رونما نخواهد شد و موضوعاتی بسان خروج از جغرافیای بحران، تمرکز روی برنامه های کوتاه مدت و اغماض از شعار های کلان جورج دبلیو بوش در پیوند با تامین و نهادینه سازی دموکراسی و احترام به حقوق بشر در افغانستان، اعمال فشار های بیشتر و قابل مدیریت بالای پاکستان به منظور مبارزه با خاستگاه‌ها و تربیت‌گاه‌های منطقه‌یی – ایدیولوژیک طالبان، پیشبرد فعالیت‌ها برای تشویق یا هم وادار کردن گروه های شورشی به نوعی سازش با حکومت افغانستان، همچنان در صدر برنامه های کاخ سفید در پیوند با افغانستان قرار خواهد داشت و روند انتقال مسوولیت‌های امنیتی به نیرو های افغان حتا اگر این نیرو های توانایی مقابله با چالش‌های امنیتی و جنگ نیابتی همسایه‌گان و مدیریت روند روبه رشد شورشگری و افراط‌گرایی در افغانستان را نداشته باشند، عملی خواهد شد.
در مورد این که جنگ نامحبوب افغانستان جایگاه چندانی در رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲ امریکا نداشت، دلایل زیادی زیادی را می‌توان برشمرد؛ اما شاید یکی از بزرگترین دلایل این باشد که از یک‌طرف دستاورد های امریکا در افغانستان با مصرف بیشتر از ۵۰۰ ملیارد دالر و کشته شدن بیشتر از ۲۰۰۰ تن از سربازان این کشور متناسب نبوده، هنوز سیاسیون امریکایی قادر به قانع کردن شهروندان این کشور نسبت به حضور نظامی سنگین و خرج بردار یازده ساله شان در افغانستان نیستند و از جانب دیگر مجبور اند به این بازی پر از آزمون و خطا در افغانستان و منطقه ادامه دهند و هزینه‌های بیشتر و شاید سنگین‌تری را بر اقتصاد تازه رهایی یافته از بحران امریکا تحمیل کند.
میراث جمهوری خواهان
جمهوری خواهان که هنگام انفجار برج های تجارت جهانی نیویارک در سال ۲۰۰۱ سکان قدرت ایالات متحده امریکا را در اختیار داشتند، به صورت طبیعی مسوول بخش بزرگی از اشتباهاتی که ممکن است نظامیان و دستگاه سیاست خارجی امریکا تا سال ۲۰۰۸ میلادی در قبال افغانستان و عراق انجام داده باشند را بدوش می‌کشند و این موضوع برگ‌های برنده زیادی را در انتخابات همان سال در اختیار دموکرات ها قرارداد و بخش بزرگی از شعار ها و برنامه‌های انتخاباتی اوباما در زمینه سیاست خارجی را انگشت‌گذاری ضمنی یا مستقیم روی چالش هایی تکشیل میداد که امریکا در عراق و افغانستان به آن روبرو بود.
خروج نظامیان امریکا از عراق، کشته شدن بن لادن پاکستان، شکست یا دستکم تضعیف شبکه القاعده و زمینه سازی برای «خروج مسوولانه» از افغانستان از مهم ترین موضوعاتی بود که باراک اوباما از آنها به عنوان دستاورد های خود در چهار سال گذشته یاد کرده میت رامنی هم به در سراسر مبارزات انتخاباتی به نقد دیدگاه ها و عملکرد های اوباما در پیوند با مسایل افغانستان پرداخت و این رویکرد شاید عقلانی ترین برخورد جمهوری خواهان در قبال یکی از پروژه‌های کلان و خرج برداری که آنان در سال ۲۰۰۱ آغاز کردند بوده است.
اغماض از شعار های بوش
اوباما هنگام اعلام استراتژی اداره اش در مورد افغانستان و منطقه اعلام کرد که امریکا پس از این در افغانستان روی برنامه های کوتاه‌مدت دارای بازدهی زودهنگام سرمایه گزاری خواهد کرد و این رویکرد در واقع اغماض از تداوم استراتژی بوش و شعار های او مانند حمایت از تامین دموکراسی، نهادینه سازی احترام به حقوق بشر در افغانستان بود که به راه اندازی فرایند های بزرگ، خرج بردار و زمانگیر نیازمند است و به باور بسیاری از نظریه پردازان غربی، ویژه‌گی‌های اجتماعی و تاریخی افغانستان در طول سه سده گذشته از پدیدار شدن روزنه‌های عینی که پذیرایی جامعه افغانی از این‌گونه ارزش‌ها را نشان دهد یا جلوگیری کرده یا حتا با آن به مقابله برخاسته است. سپس و به موازات پایین آمدن محبوبیت جنگ افغانستان نزد اذهان عامه امریکایی‌ها، باراک اوباما با صراحت بیشتر اعلام داشت که امریکا در صدد پیاده کردن دموکراسی مودل توماس جفرسون در افغانستان نیست. این تنها یک ژست سیاسی نبود بلکه تصمیم های کلانی مانند کاهش بودجه برنامه های توسعه‌یی، حمایت از رسانه‌های آزاد، نهاد‌های جامعه مدنی و غیر حکومتی در افغانستان را به دنبال داشت. حتا در حال حاضر برنامه‌های ظرفیت سازی نهاد های دولتی، مبارزه با فساد اداری و مواد مخدر حتا تقویت و تجهیز نیرو های دفاعی و امنیتی افغانستان نیز از این روند متاثر شده اند که این رویکرد ها نوعی گریز سیستماتیک از واقعیت‌های موجود در افغانستان و مسوولیت هایی که پیش از این ایالات متحده امریکا در جنب مبارزه با تروریزم و مقابله با شورشگری در افغانستان به خود ترسیم کرده بود، تلقی شده می توانند.
باراک اوباما هنگام مبارزات انتخاباتی اش در انتخابات سال ۲۰۰۸ امریکا به افغانستان آمد و شیوه برخورد و انتقادات تند او از روند شکل گیری اوضاع در افغانستان به رییس جمهورکرزی پیام های دلسرد کننده یی داد و از همان آغاز مشخص شده بود که در اداره ی دموکرات به رهبری اوباما در امریکا نه تنها حمایت های سخاوتمندانه و بی قید و شرط به اداره رییس جمهور کرزی کاهش چشمگیر خواهد یافت بلکه تنش های روبه افزایش میان دولت های دوکشور بخشی از فرصت های باقی مانده برای راه اندازی و پیشبرد فرایند های ثبات محور در این کشور را از کف مردم افغانستان خواهد ربود.
کشتی نرم کرزی
حامدکرزی رییس جمهوری افغانستان، مشاهده نخستین نمایه‌های بی‌مهری کاخ سفید نسبت به خود پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ در افغانستان پیشاپیش نامزدی خود را به این انتخابات اعلام کرد و همزمان از آغاز کشتی نرم با ایالات متحده امریکا نیز سخن گفت و با استفاده از تمامی امکانات دست داشته به مانور دهی پرداخت و کرنش های غرب ستیزانه و منطقه محور او تا بدان حد پیشرفت که در سال ۲۰۱۰ و پس از انتخابات رسوا و پرتقلب ریاست جمهوری در افغانستان، جوزف بایدن معاون رییس جمهوری امریکا حکومت کابل را مسوولیت گریز و شخص حامد کرزی را شریکی غیر قابل اعتماد عنوان کرد و بلاخره پس از امضای موافقت نامه استراتژیک میان اوباما و کرزی در ماه می امسال و اصرار دولت افغانستان به این نکته که تروریزم در روستا های افغانستان نیست، کاخ سفید فاز دیگری از استراتژی اوباما را مورد تاکید قرار داد که وظیفه امریکا مقابله با طالبان و دیگر گروه های شورشی در افغانستان نه بلکه مبارزه با تروریزم در سطح منطقه به شمول افغانستان است.
ادامه ستراتژی خروج
اکنون که شکست میت رامنی جمهوری خواه در برابر باراک اوباما به گمانه های مبنی بر آمدن تغییر در استراتیژی امریکا در پیوند با افغانستان و دستکم برگشت به رویکرد تهاجمی تر دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش در برابر طالبان و دیگر دسته‌های تندرو در منطقه و حتا احتمال به تعویق افتادن خروج بخش بزرگی از سربازان امریکایی از افغانستان تا میانه‌های سال ۲۰۱۴ نقطه پایان گذاشته و ادامه سردی روابط میان افغانستان و امریکا تا پایان دوره ریاست جمهوری آقای کرزی نیز متصور است، برگزاری سالم، شفاف و سراسری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و کلیت روند دموکراتیک کنونی پس از سال ۲۰۱۴ با پرسش‌های بزرگتر و جدی‌تری روبرو می‌باشد.
در سال‌های اخیر که طیف…    ادامه صفحه ۷
پیروزی اوباما و…
سیاسی حاکم بر افغانستان سرگرم چانه‌زنی های سیاسی و پیشبرد جنگ نرم با امریکا بوده و نیرو های دفاعی و امنیتی افغانستان ظاهرا مسیر تجهیز و تقویت ساختار های خویش را می‌پیمود و انتقال مسوولیت‌های امنیتی نیز به گفته مسوولان مطابق برنامه تا حدود ۷۵ درصد خاک افغانستان را شامل شده است. در همین حال گراف ناامنی و بی ثباتی در افغانستان به طرز نگران کننده‌یی در حال بلند رفتن بوده، کوچکترین نشانه از موفقیت تلاش‌های دولت در کار مبارزه با فساد اداری و مواد مخدر مشاهده نشده، نظام عدلی و قضایی افغانستان به مثابه زیرساخت‌های اصلی تامین عدالت و دموکراسی، همچنان ناکارآ و فساد اندود باقی مانده تا آنجا که مراجعه مردم به ویژه در مناطق ناآرام مراجعه به دادگاه‌های صحرایی طالبان و ساختارهای عدالت ستیز قبیله‌یی و سنتی نسبت به مراجعه به این نهاد ها ترجیح میدهند، شگاف‌های قومی و ایدیولوژیک بیش از هر زمان دیگر بر مناسبات قدرت و سیاست سایه افگنده است.
شگفت آور این که اگر نهاد هایی بسان گروه بین المللی بحران به گوشه هایی از این نگرانی ها اشاره می کنند که با واکنش های تند بلند پایه گان نظام روبرو شده و به راه اندازی جنگ روانی در برابر دولت افغانستان متهم می شوند. این گمانه در حال نیرو گرفتن است که دولت مردان افغانستان و ایالات متحده امریکا در یک تبانی نه چندان آشکار در تلاش اند تا استراتژی خروج باراک اوباما به هر صورت و به هر قیمت ممکن تا سال ۲۰۱۴ در افغانستان عملی شود و این که پس از آن در این کشور چه اتفاقاتی خواهد افتاد به هیچیک از طرفین «اهمیت استراتژیک» ندارد.
روزنه های امید
با این حال، عقلانیت سیاسی که در چهار سال گذشته باراک اوباما از خود تبارز داده این خوشبینی را نیز پدید آورده که اگر رهبری دولت و طیف سیاسی افغانستان، مولفه های عینی و روانی ثبات و توسعه در افغانستان را درک کرده و با راهکار ها و رویکرد های نو و متناسب با نیاز های امروز و فردای کشور شان، اراده رفع چالش های موجود فراراه تداوم ثبات نیم بند موجود در افغانستان را از خود تبارز دهند، امریکا به این ساده گی ها برگشت افغانستان به دهه نود قرن بیستم را تحمل نخواهد کرد.
اگر نسل نو افغانستان و آنانی که در ده سال گذشته فرصت های خوبی برای فراگیری دانش، شناخت واقعیت های جامعه، انتقال تجارب و فناوری های نوین و تجربه روند های پر از فراز وفرود دموکراتیک در کشور شان را داشته اند، با یک درک دقیق از وضعیت، پیچیده گی ها، چالش ها و همین سان فرصت هایی که از تحولات مثبت و منفی یک دهه گذشته به میراث میبرند، آگاهانه و با صلابت و با استفاده از فضای نسبتا مساعد کنونی با پرهیز از چسپیدن به روش ها و منش های خشونت آمیز و عصبیت انگیز و ایدیولوژیک گذشته در صدد ارایه تعریف نوینی از نیاز ها، ظرفیت ها و توانایی های خویش در جامعه برآیند دستکم و در گام نخست از هدر رفتن فرصت های باقی مانده ناشی از حضور پررنگ جامعه بین المللی در کشور جلوگیری خواهد شد. در فرجام ارایه تصویر دقیق از واقعیت های موجود در افغانستان به جهانیان و جلوگیری از رشد افراط گرایی در تمامی نماد ها و نمود ها و ظرف ها و بستر های آن، تنش زدایی از روابط افغانستان با همپیمانان بزرگ آن مانند ایالات متحده امریکا، توسعه زیربنا ها، ارایه خدمات و زمینه سازی برای بهره مندی شهروندان افغان از حقوق بشری شان در کانون های مختلف و پشتیبانی از پیش زمینه های تداوم دموکراسی در کشور مانند، آزادی بیان، رسانه های آزاد، نهاد های جامعه مدنی و حقوق بشری در کنار تداوم حمایت از روند  تقویت ساختار های ملکی، نظامی و امنیتی افغانستان، چشم انداز پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری امریکا برای دومین بار را به مردم افغانستان روشنتر و امیدوار کننده تر خواهد ساخت.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.