احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 2 اسد 1395 - ۰۱ اسد ۱۳۹۵
حوادث ترکیه حالا پس از گذشتِ یک هفته ابعاد تازهتری را نشان میدهد. کودتای نافرجامی که به سود رجب طیب اردوغان رییسجمهوری منتخبِ این کشور پایان یافت، با موجی از بازداشتها و دستگیریها همراه شده است. بر اساس گزارشها، دولت ترکیه صدها تن اعم از ارتشی و غیرارتشی را به اتهامِ انجامِ کودتا بازداشت کرده است. آقای اردوغان مصمم است که با سرانِ کودتا به گونۀ جدی برخورد کند. او هنوز هم فتحالله گولن از اسلامگرایانِ معروف و یکی از مخالفانِ سیاسیِ خود را که در امریکا زندهگی میکند، عامل اصلیِ کودتا میداند.
آقای گولن دست داشتن در کودتا را رد کرده است، ولی ظاهراً دولت ترکیه به این رد کردن قانع نیست و میخواهد با طرفدارانِ آقای گولن نیز تصفیهحساب کند. حوادث ترکیه هرچند زیاد با مسایلِ افغانستان مرتبط نمینماید، ولی از آنجایی که ترکیه عضو ناتو است و سربازانِ این کشور در کنار دیگر اعضای ناتو در افغانستان مأموریتِ مبارزه با تروریسم را انجام میدهند، میتواند برای مردم افغانستان نیز جالب توجه و عبرتانگیز باشد. به همین دلیل، شاید روز پنجشنبۀ هفتۀ گذشته، شماری از طرفدارانِ دولتِ این کشور در یکی از مناطق کابل، پیروزیِ آقای اردوغان را جشن گرفتند.
در این نوشته توجه بر حقانیت یا عدمِ حقانیتِ آقای اردوغان نیست و نه میخواهیم که در چنین بحثهایی شرکت جوییم، ولی از آنجایی که نظام ترکیه یک نظام مردمسالار است، کودتای این کشور و حوادثِ پس از آن میتوانند برای ما جالب توجه باشند. چه چیزی باعث شد که عدهیی در ترکیه به فکر براندازیِ آقای اردوغان بیفتند و بخواهند آن را از یک راه میانبر یعنی کودتا انجام دهند؟ آیا کودتاهای نظامی میتوانند راهحلِ اساسی برای مشکلات جامعه باشند؟
این سوالها به نظر میرسد اصلیترین سوالهایِ پس از کودتای ترکیهاند که ذهنِ هر انسانی که به اینگونه مسایل تمایل دارد را میآزارد. حوادث ترکیه مشکلِ دموکراسیها در کشورهای جهانِ سوم را برملا میکند. رهبرانِ این کشورها فکر میکنند با بهدست آوردن آرای انتخاباتی، همه چیز حل شده است و مشروعیت کامل را از آنِ خود کردهاند. فهم بسیاری از این رهبران از دموکراسی به عنوان روشی برای حکومتداری، اکثراً فهمی ناقص و گاه مخدوش است. این رهبران تفاوتِ میان دموکراسی به عنوان نوعِ حکومت با ایدیولوژی را کرده نمیتوانند. در حالی که دموکراسی به هیچ صورت ایدیولوژی نیست و فروکاستنِ آن به ایدیولوژی، میتواند پیامدهای خطرناکی داشته باشد.
دموکراسیها را ایدیولوژیها گاه رهبری میکنند، ولی ضروری نیست که همواره در عقب دموکراسی، ایدیولوژی نیز پنهان باشد. برای کشورهای جهان سوم، نوع دموکراسی مورد قبولی که میتواند کارایی خود را نشان دهد، دموکراسی مشارکتی است که تلاش میکند به خواستهای عمومی جامعه پاسخ دهد.
بحثِ دیگر البته رابطۀ آزادی با برابری است. در دموکراسیهای جهان این مسالۀ بنیادی تاهنوز راهحل نیافته است. امریکاییها علاقه دارند که برابری را تا حدی به نفعِ آزادی مصادره کنند، درحالیکه اروپاییها بیشتر دموکراسیهای برابریمحور اند.
مسالۀ اساسی دیگر، پوپولیسم و دموکراسی است. این پدیده به عنوانِ موریانه برای دموکراسیها عمل میکند. عوامگرایی یا همان پوپولیسم گاه سبب میشود که رهبران در دامِ آن بیفتند و خود را بهتمامی یک حاکمِ تمامعیار فرض کنند. این مسأله در کشور ما نیز وجود دارد و دموکراسی نوپای ما را به مخاطره انداخته است. پوپولیسم به یک معنا، مرگِ دموکراسی شناخته میشود. رهبرانِ ترکیه نیز از این عارضه به دور نماندهاند و همین حالا آقای اردوغان با حرکتهای پوپولیستی میکوشد که برای خود مشروعیت خلق کند.
دستگیریهای اخیرِ ترکیه میتواند زنگِ خطری برای دموکراسیِ این کشور باشد و این چیزیست که از چشمِ کشورهای غربی با وجود مخالفت شدیدشان با کودتاگران، به دور نمانده است.
Comments are closed.