گزارشگر:هارون مجیدی / سه شنبه 12 اسد 1395 - ۱۱ اسد ۱۳۹۵
حکومت وحدتِ ملی از شروع کار تا ایندم برای تکمیلِ کابینه و رؤسای اداراتِ خود خوش ندرخشید و دلایلِ زیادی سبب شد که مسوولانِ این حکومت نتوانند بدنۀ حکومت را تکمیل کنند. اما از برکتِ نشستِ وارسا و پس از گذشتِ نزدیک به دو سال از عمر حکومت، کابینه آراسته شد.
در کنار این، کابینۀ حکومت وحدت ملی داستانها و روایتهای فراوانی در خود دارد. یکی از این روایتها، غیرحاضریِ مداومِ وزرا است که شماری از آنان به دلایلِ گوناگون ماههاست در صحنۀ عمل حضور ندارند.
گذشته از غیابتهای برخی از وزرا برای دید و وادیدِ خانوادهگی و تکمیل کردنِ دورۀ دکترایشان، ما در این یادداشتِ کوتاه بیشتر بر غیبتِ چندماهۀ عبدالباری جهانی وزیر اطلاعات و فرهنگِ حکومت وحدت ملی تمرکز کردهایم که گویا بهخاطر دنداندردی، ماههای درازیست به امریکا تشریف برده و مسوولیتِ وزارت فرهنگ را به دوشِ یکی از معاونانِ غیرفرهنگیِ خود انداخته است.
بر بنیاد قانون کار افغانستان، هر مسوول برای مرخصی، کارِ ضروری و یا بیماری، فرصتی برای رخصتی و غیابت دارد. تنها مسوولان پایینرتبۀ دولت برای درمانِ بیماری اجازه دارند که بالاتر از ده روز غیابت داشته باشند و این درحالیست که آقای جهانی از ماهها بدینسو کرسی وزارت فرهنگ را به داکتر کمال سادات، معین جوانانِ این وزارت سپرده است.
اگر وزیر اطلاعات و فرهنگ در سطوحِ گوناگون مصروفیتهای فرهنگی داشته باشد هم، به ارزش و جایگاه فرهنگ در کشور وقوف میباید؛ و اگر سرپرست این وزارت تنها پزشک باشد و وزیر آن ماهها برای تداوی دندان به وزارت تشریف نبرد، اهداف این وزارت چگونه تطبیق خواهد شد تا انتظارات شهروندان برآورده شود؟
آقای سادات پزشک است و پیش از این، به عنوان فعالِ مدنی و آگاهِ مسایلِ سیاسی هر روز در رسانهها رُخ مینمود، اما جامعۀ فرهنگی افغانستان تا هنوز هیچگونه کارِ فرهنگی و هنری از ایشان ندیده است. این در حالی است که بر بنیاد سلسله مراتب اداری این وزارت باید در غیاب وزیر اطلاعات و فرهنگ معین نشراتی آن وزارت به عنوان سرپرست گماشته میشد اما میبینیم که فقط ملاحظات قومی سبب این گزینش شده است و بس.
گفته میشود که این روزها وزارت اطلاعات و فرهنگِ افغانستان بهنسبت غیابتِ طولانیِ آقای جهانی و ناآشنا بودنِ آقای سادات به کارهای فرهنگی، از کار افتاده است. در ضمن، گفتههایی نیز وجود دارند که سرپرست وزارت با استفاده از این فرصت در تلاش کمپاین به خود است و میکوشد که تصدیِ این وزارت را به دوش بگیرد. حالا معلوم نیست که او تا آندم چقدر میتواند با کارهای فرهنگی و نگاههای فرهنگی جامعۀ افغانستان آشنا شود.
آگاهان فرهنگی به این باور اند که هرقدر وزارت فرهنگِ یک کشور از صلابت و صلاحیتِ فرهنگیِ بیشتر برخوردار باشد، به همان میزان تولیدات فرهنگی، پُربارتر و پُررونقتر خواهد بود و این پُرباری، رنگ و تأثیرِ خود را در جامعه خواهد گذاشت و تحولِ مثبتی بهبار خواهد آورد. اما معلوم نیست که در نبود وزیر اطلاعات و فرهنگ، این تحول چگونه رقم خواهد خورد تا سبب تداومِ کارهای فرهنگی در کشور گردد.
البته آقای جهانی از چهرههای ماجراییِ کابینۀ حکومت وحدت ملیست. زمانی که او به وزارت اطلاعات و فرهنگ معرفی شد، شماری از نمایندهگانِ مجلس ادعا کردند که عبدالباری جهانی صلاحیتِ انجام وظیفۀ یک وزیر را ندارد؛ چون در زمان شمارش آرا در مجلس، در رأیهای او تقلب صورت گرفته است.
شاید آقای جهانی هنوز راهروهای وزارت را بلد نشده بود که زنگِ خطرِ سانسور را به صدا درآورد و مانع فرستاده شدنِ برخی کتابهای چاپشده توسط ناشرانِ افغانستانی به نمایشگاهی در ایران شد و سپس هم حکم جلب پنج روزنامۀ کشور را صادر کرده بود.
به هر صورت غیابت وزیر فرهنگ کشور نمونهیی است از برخورد بسیاری از ماموران بلندپایه دولتی با اداره و کارشان و سرنوشت کشور!
Comments are closed.