احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حیـــدری وجودی شاعر و مولانا شناس/ دوشنبه 25 اسد 1395 - ۲۴ اسد ۱۳۹۵
جناب افسر رهبین، در قسمتی از مصاحبهاش در شمارۀ ۱۸۲۴ روزنامۀ ماندگار (مورخ ۳۰ سرطان ۱۳۹۵)، در مورد کارهایی که در ارتباط به مولانا و مثنوی در افغانستان صورت گرفته، چنین یاد کرده است: «مثنویخوانیها و شرح و تفسیر شفاهی مثنوی (در سالهای پسین توسط جناب استاد حیدری وجودی) با آنکه ارزشمند است، مگر برای سرزمینِ مولانا بسنده نیست…»
از اینکه در این دورانِ فرهنگستیزیها و فرهنگزدایی، خودبینی و تنگچشمیها، استاد رهبین از کارهای من یاد کرده است، اظهار سپاس میکنم. اما جناب افسر رهبین گویا از کارهایی که از سوی کانون دوستداران مولانا صورت گرفته است، کمتر معلومات داشتهاند. در این مقاله خواستم تا جهت مزید معلوماتِ ایشان و خوانندهگان گرامی، فهرستوار به برخی از کارهای کانون اشاراتی داشته باشم.
روزی در سال ۱۳۶۵ خورشیدی، من (حیدری وجودی) و مرحوم نیلاب رحیمی رییس کتابخانههای عامۀ کابل، موضوع عُرس حضرت مولانا را طرح کردیم. بعد، نخبهگانی چونان مرحوم داکتر جاوید، استاد واصف باختری، میر فخرالدین مظهر (نعتخوان نامدار کشور) را دعوت کردیم و با همنظری و همگامی مخلصانۀ این بزرگان و کمک مادی، معنوی و اخلاقیِ دیگر دوستداران مولانا، برای نخستینبار در خانۀ سید صفدر آغا، در گذر معروف به کوچۀ نقیب صاحب، عُرس گرفته شد که بیش از یکهزار و پنجصد تن از طبقۀ ذکور و اناث، به نیت تکریم از مولانا در آن محفلِ بزرگ اشتراک کردند.
برنامه عُرس در کلیت سه بخش بود:
بخش نخست: بعد از دعای ختم کلامالله، دیباچۀ مثنوی به صدای گرم و گیرایِ مرحوم میر فخرالدین مظهر یا حاجی سمیع قرائت میشد. بعد سخنرانی و اشعاری که شعرا به همین مناسبت آماده کرده بودند، به صدای خودشان خوانده میشد.
بخش دوم: صرف طعام و ادای نماز ظهر.
بخش سوم: موسیقی آغاز میشد و تا نماز عصر ادامه داشت.
سال دوم، ۱۳۶۶ خورشیدی، به نام عُرس در خانۀ داکتر جاوید بزرگداشت از مولانا به عمل آمد، در همان کوچۀ نقیب صاحبـ البته مطابق برنامۀ سال اول.
سال سوم نیز در همان کوچه، در خانۀ حاجی اکرم عُرس مولانا صورت گرفت.
سال چهارم (۱۳۶۸) و سال پنجم (۱۳۶۹) در خانۀ مرحوم کبرا حسینی دختر میر عطا محمد حسین که یکی از انسانهای معنیآشنا بود، به نام عُرس از مولانا تجلیل به عمل آمد. ناگفته نماند که در همه سالهایی که از مولانا در کابل تجلیل به عمل آمد، جناب استاد نامدار ما واصف باختری – یادش بخیر باد – گردانندۀ محفل بودند.
شاعران مطرحی که نبشتهها و سرودههای خود را در روزهای عُرس مولانا قرائت میکردند عبارتاند از ذواتی چونان: پرتو نادری، شبگیر پولادیان، قهار عاصی، شمسالحق آریانفر، خالده فروغ، ضیا رفعت، استاد ناظمی وغیره که همۀ آن نبشتهها و سرودهها در رسانههای وقت انتشار یافته است.
به تعبیر پرتو نادری، «کانون دوستداران مولانا» نقش منبری را داشت در پخش ادبیات مقاومت و رشد و تبارزِ استعدادهای جوان.
در روزهای عُرس مولانا کارمندان بلندرتبۀ دولتی (معین و ریس) و استادان دانشگاههای افغانستان ذکور و اناث، حتا صدراعظم وقت (حسن شرق) اشتراک میکردند.
موضوع دیگری که قابل یادآوری میباشد این است که در سال ۱۳۶۸ داکتر نجیبالله ریس دولت وقت یکی از کارمندان دفتر خود را وظیفه داده بود که استاد باختری و حیدری وجودی را ببیند و از سوی نجیب برایشان بگوید که عُرس مولانا را نگیرند و او به وزارت اطلاعات و فرهنگ دستور میدهد که مطابق فرمایششان از مولانا همهساله تجلیل به عمل آید. من و استاد باختری با همزبانی و همدلی به فرستادۀ داکتر نجیبالله گفتیم که صلاحیت و نقشِ ما در عُرس مولانا جز برنامهریزی و صحبت چیز دیگری نیست؛ زیرا طعام و دیگر وسایل ضروری را مردم به اساسِ اعتقاد دینی خود تهیه، تدارک و سازماندهی میکنند. اگر ما از اثر پیام رییس دولت مردم را مانع شویم، واکنش نامطلوبی به بار میآورد که نه به ریس دولت خوب است و نه به ما… .
فرستادۀ نجیب آدمی مؤدب و معقول بود و هست. نظر ما را با تأیید به داکتر رساند، او هم با توجه به اوضاع و احوالِ آنروزگار نظر ما را پذیرفت و به بشیر رویگر (وزیر وقت اطلاعات و فرهنگ)، رییس دولت، کتبی دستور داد که هر سال از مولانا از سوی وزارت فرهنگ تجلیل به عمل آید. و همان سال از سوی مردم و دولت، از مولانا بزرگداشتِ باشکوهی صورت گرفت که در محفل دولتی استاد رهنورد زریاب گرداننده بود.
همچنان در سال ۱۳۶۸ آییننامۀ کانون راجستر شد و به اساس آییننامه استاد باختری رییس، حیدری وجودی معاون فرهنگی، مرحوم میر فخرالدین مظهر معاون مالی و مرحوم نیلاب رحیمی منشی تعیین گردیدند. و بیش از صد تن از اقوام ساکن در افغانستان عضویت کانون را داشتند. و کانون در محفل بزرگی بهصورت قانونی افتتاح شد. مطابق تقسیم وظایف کانون: وظیفۀ باختری ادبیاتشناسی و ظیفۀ حیدری وجودی شرح مثنوی شریف و درس متن غزلیات و چهار عنصر بیدل بود.
بهطور فشرده عرض باید کرد که ما درس و شرح مثنوی را در هفتۀ اول عقرب ۱۳۶۸ در هفته دو روز (دوشنبه و پنجشنبه بعد از ظهر و هر نوبت دوساعت یا یکونیم ساعت آغاز کردیم و در اخیر ماه عقرب ۱۳۷۵ به اخیر دفتر سوم رسیده بودیم که به پاکستان مهاجر شدم. در پشاور بنا به خواست افغانهای مقیم در آنجا مثنوی شریف را از اول قوس ۱۳۷۵ از سر آغاز کردم. اتفاقاً باز به اخیر دفتر سوم رسیده بودیم که در اخیر ماه ثور سال ۱۳۸۱ به کابل آمدم و در اول جوزای ۱۳۸۱ درس مثنوی را از اخیر دفتر سوم که در پشاور به آن رسیده بودیم، ادامه دادیم که به توفیق خداوند و مدد روح بزرگ مولانا ـ به حساب نخستین آغاز ـ درسِ شش دفتر مثنوی شریف بعد از بیستوچهار سال و چهار ماه در دهۀ دوم ماه دلو ۱۳۹۳ خورشیدی به پایان رسید. و از بیستم ماه دلو سال ۱۳۹۳ بدینسو کتاب لُب لباب مثنوی را آغاز کردیم. ناگفته نماند که از آغاز درس مثنوی ـ از دفتر اول تا پایان دفتر ششم ـ همه در چندینهزار کست یا نوار ثبت شدهاند.
پس نویسندۀ باقوتی میتواند که از چندهزار کست یا نوار صوتی درسهای شش دفتر مثنوی را با حذف و حشو و زواید در کاغذ نبشته کند. نویسندهیی که صلاحیت و اهلیتِ این کار را به معنی دقیقِ آن داشته باشدـ البته که بیحقالزحمه نمیشود این کارِ مشکل را انجام دهد.
کانون دوستداران مولانا فصلنامهیی داشت به نام «نای» که دو شمارۀ آن در کابل و دو شماره هم در دوران مهاجرت در پشاور نشر شد.
همچنان دو رساله به نامهای «نور» و «نورالانوار» در مثنوی شریف؛ «مولانایِ روشننگر و روشنگر، و کوردلان بیباور» متکی به ابیات از مثنوی شریف تألیفات حیدری وجودی که از سوی کانون دوستداران مولانا چاپ شد و نسخههایش پیدا نمیشود.
در اخیر نبشته باید گفت که غیر از رسالۀ «عشق در آثار مولانا» تألیف دکتور روان فرهادی، دو کتاب خوبِ دیگر در افغانستان چاپ شده؛ یکی از خلیلالله خلیلی زیر نام «نینامه از بلخ تا قونیه» که استاد بر نینامۀ مولانا جامی و شرح چند داستان مثنوی از شیخ محمد پارسا، با نثر شیوا و گیرایِ خویش تحشیه و تعلیق نبشته است، که چند بار در کابل چاپ شده است. و دیگر «نردبان آسمان» نبشتۀ استاد واصف باختری که اندیشههای فلسفی مولانا را با بعضی از فلاسفۀ غربی مقایسه نموده، که دو بار چاپ شده است.
Comments are closed.