احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۲۲ عقرب ۱۳۹۱
بخش پنجاهوسوم
«…عدهیی اطلاع یافته بودند که دستگیر شدهام. زمانی که به پوهنتون رسیدم، بدون توقف به صنف دوم رفته، به تدریس آغاز کردم و بعد از پنجاه دقیقه تدریس، چند پولیس و صاحبمنصب با لباسهای رسمی و شخصی داخل صنف شده به من گفتند که با شما کار دارم. من از آنها اجازه خواسته به اداره فاکولته رفته، چند مونوگراف را که از محصلین صنف چهارم نزدم بود، به اداره تسلیم کردم. از فاکولته شرعیات به فاکولته ادبیات رفته، با شاگردان صنف سوم فلسفه و استادان خداحافظی نمودم. از فاکولته ادبیات به اساس امر پولیس به دهلیز فاکولته تعلیم و تربیه داخل شدم و در ختم دهلیز، پولیسها با یک موتر جیپ و یک موتر فلکسواگن مجهز با مخابره، منتظر بودند. من به عقب نگاه نمیکردم، اما نظر به گفته شاهدان، دهها شاگرد در عقب من روان بودند. هنوز در پنج متری قسمت آخر نرسیده بودم که از عقب شاگردی صدا زده گفت: استاد خود را تسلیم نکنید. زمانی که به او نگاه کردم، اشک از چشمانش جاری بود. حالت عجیبی به من دست داد. نمیدانم به شاگرد چه گفتم، ولی به پولیسها گفتم که به آن اشخاصی که شما را دستور داده، بگویید که یکبار اینجا بیایند و به دهها شاگردی که از عقب من روان هستند، پاسخ گویند. از دروازه دیگر فاکولته حقوق، خارج و با شش شاگرد دیگر سوار بر یک تاکسی شده از پوهنتون به کارته سخی روانه شدم. در کارته سخی از تکسی پایین شده، به کوه عقب زیارت سخی بالا شدم. از جوانانی که با من آمده بودند، خواستم تا به لیلیه پوهنتون رفته، یک جوره لباس محلی بیاورند.» (۲۲)
بلی؛ آن جوانی که اشک از چشمانش جاری بود و نگذاشت که استاد ربانی به چنگال مقامات حکومت بیافتد و با پروفیسور ربانی در یک تکسی به کارته سخی رفت و از آنجا به لیلیه پوهنتون کابل آمد و لباسهایش را به تن رهبرش نمود، اسلامالدین خان حامد بود.
سید حسین:
سید حسین فرزند سید حفیظ، در سال ۱۹۵۲ در یکی از قریهجات نزدیک شهر تالقان به دنیا آمد و هنوز متعلم لیسه تالقان بود که به عضویت نهضت اسلامی جوانان افغانستان درآمد و به حیث عضو فعال این نهضت به مبارزه علیه مفکورهها و جریانات الحادی پرداخت.
سیدحسین بعد از فراغت از لیسه تالقان و گذشتاندنِ امتحان کانکور، شامل فاکولته طب پوهنتون کابل گردید و این زمانی بود که فعالیتهای نهضت اسلامی و مخالفان آنها در داخل پوهنتون به اوجش رسیده بود و سیدحسین آغا در جلو مبارزین این نهضت قرار گرفت و چون چهرهیی شناخته شده بود، به مجرد به قدرت رسیدنِ نورمحمد ترهکی روانه زندان گردید و بعد از دوسال رهایی یافته، به زادگاهش پناه برد و فعالیتهای مسلحانه علیه نیروهای شوروی و حکومت دستنشانده را آغاز کرد. وی علاوه بر سهم گرفتن در جهاد مسلحانه، به تداویِ مجروحین و زخمیان جنگ نیز میپرداخت.
داکتر سیدحسین یکی از بانیان شورای نظار به شمار میرود و بعد از آنکه این شورا تشکیل شد، نامبرده در تنظیم دهها گروه و قوماندان شمال کشور سهم فعال گرفت و در راه از بین بردنِ مخالفتها میان گروهها و احزاب مختلف جهادی، فعالانه تلاش مینمود.
جریده افغاننیوز منتشره دفتر سیاسی جمعیت اسلامی افغانستان، به این باور است که نامبرده در راه حل مسایل و مشکلات داخلیِ گروههای مجاهدین، قابلیت و کاردانیِ فوقالعاده داشت و زمانی که برای بیان اهداف شورای نظار در سال ۱۹۸۸ به پاکستان آمد و با رهبران گروههای مختلف دیدار کرد، همه به لیاقت و کاردانی و فصاحت و دانش او خیره شده بودند و او توانست نظر مقامات و کمیتههای خیریه و بازسازی را در راه آبادی ولایات شمال کشور به زودی جلب کند. (۲۳)
Comments are closed.