رازهای پشتِ پردۀ جنگِ هلمند

گزارشگر:احمد عمران/ دو شنبه 5 میزان 1395 - ۰۴ میزان ۱۳۹۵

والی هلمند در دیدار با برخی بزرگانِ این ولایت فاش کرده است که در دو ماه گذشته بیش از ۱۵۰ پاسگاه امنیتی به دستور مقام‌های کشور در اختیارِ طالبان قرار گرفته است. او گفته است که نیروهای امنیتی و به‌ویژه پولیس، توسط افرادِ بانفوذ اداره می‌شوند. حیات‌الله حیات والی هلمند فاش کرده که mandegar-3بسیاری از پاسگاه‌های امنیتی، فقط با یک تماسِ تلیفونی به‌دستِ نیروهای مخالف افتاده است. او گفته که مشکلاتِ موجود در ساختار نیروهای امنیتی باعث شده که مخالفانِ مسلح تا دروازه‌های این شهر پیشروی کنند.
سخنانِ آقای حیات هرچند در نوعِ خود کم‌سابقه است، ولی می‌تواند از واقعیتی پرده بردارد که نظام و دولتِ افغانستان از سال‌های دور به آن گرفتار است. آقای حیات به عنوان مسوولِ درجه‌یکِ ولایت هلمند و در یک معنای دیگر، به عنوان نمایندۀ رییس‌جمهوری، وقتی چنین دست به افشاگری می‌زند، به این معنا هم بوده می‌تواند که او فقط بخشِ بسیار کوچکی از فاجعۀ درهم‌گسیخته‌گی نظام را افشا کرده است. شاید حرف‌های بسیار زیادِ دیگری هنوز باقی است که آقای حیات جرأت گفتنِ آن‌ها را نداشته باشد. او همین‌قدر هم که افشاگری کرده، خانه‌اش آباد؛ حالا می‌توان در پرتوِ همین افشاگری ناچیز، به موارد بزرگ‌تر و فاجعه‌بارترِ دیگر هم رسید.
وضعیت هلمند در جنوب افغانستان از ماه‌هاست که به سمتِ بحران رفته است. گزارش‌های رسانه‌ها حاکی از آن‌اند که نیروهای مخالف بخش‌های وسیعی از این ولایت را در کنترولِ خود دارند و می‌خواهند مرکزِ آن را نیز تصرف کنند؛ تکرار همان فاجعه‌یی که در ولایت شمالی قنـدوز اتفاق افتاد. این سخنان نشان می‎دهند که نیروهای مخالف تنها با سلاح و امکانات نظامیِ خود وارد شهرها نمی‌شوند، بل در عقبِ آن‌ها دست‌هایی پنهان است که از پشت به نظام خنجر می‌زنند.
از سال‌ها به این‌سـو بحث ستون پنجم در افغانستان بر سرِ زبان‌هاست، همان موردی که به نظر ارگ‌نشینان توطیه خوانده می‌شود و واقعیت ندارد. اما وقتی به متن حوادث و رویدادها دقیق می‌شویم، می‌فهمیم که ستون پنجم تنها برساختۀ ذهنِ منتقدان نیست. وقتی والی یک ولایت چنین افشاگری می‌کنـد، یعنی این‌که کارد به استخوان رسیده و دیگر نمی‌توان از چشم مردم واقعیت‌ها را پنهان کرد. آقای حیات شاید برای تبرئۀ خود و یا هم اغفال ذهنِ مخاطبانش برای عدم دسترسی به واقعیت‌های خطرناک‌تر و عمیق‌تر، چنین سخنانی را به زبان آورده باشد. واقعیت‌هایی که اگر برملا شوند، شاید تشت رسواییِ خیلی‌ها از بام بیفتد.
واقعیت جنگ افغانستان یک چهرۀ آشکار و ده‌ها چهرۀ پنهـان دارد. چهرۀ آشکار این جنگ در فاجعۀ کشتار غیرنظامیان و قربانی‌های نیروهای امنیتی که با تمام صداقت و اخلاصِ خود از کشورشان پاسداری می‌کنند، تمرکز یافته؛ ولی چهرۀ پنهانِ این جنگ بسیار جان‌گداز و غمگین‌کننده است. از ماه‌ها به این‌سو نیروهای امنیتی کشور که در جنگِ رویاروی با مخالفان مسلح در هلمند قرار دارند، با تضرع فریاد می‌زنند که در سنگرهای‌شان بدون کمترین امکانات افتاده اند و برای‌شان دستور مبارزه با کسانی که می‌خواهند هموطنان‌شان را بکشند، داده نمی شود. آن‌ها در چنین وضعیتِ آشفته و نابسامانی هم حاضر اند که در برابرِ نیروهای مخالف قرار بگیرند و مناطقِ اشغالی را از تصرف‌شان بیرون کنند، اما با این وجود از آن‌ها در جنگ استفاده نمی‌شود. آن‌ها روزها و شب‌ها منتظر می‌مانند تا سرانجام در یک توطیۀ از قبل برنامه‌ریزی شده، یا به اسارتِ دشمن درآیند و یا هم در یورش‌های غیرمنتظرۀ آن‌ها کشته شوند.
کسانی که با تلیفون دستور عقب‌نشینی صادر می‌کنند تا مناطقی به تصرفِ طالبان درآید، کی‌ها اند؟ این افراد بدون شک در درونِ ساختارهای نظامی کشور قرار دارند که به دستور بیگانه‌گان عمل می‌کنند. همان جنگ نیابتی استخباراتِ پاکستان که به وسیلۀ ستون پنجم عملی می‌شود.
فراموش نکنیم که طالبان در همکاری با استخبارات پاکستان طرح‌های بزرگی برای تصرف هلمند در سر داشتند و هنوز هم دارند. آن‌ها، آن‌گونه که نمایندۀ افغانستان در سازمان ملل تصریح کرد، می‌خواهند هلمند را پایگاه شورای کویته و شبکۀ حقانی بسازند. حالا از سخنان والی هلمند فهمیده می‌شود که این یک طرحِ خیالی نبوده است و واقعاً پاکستانی‌ها در هماهنگی با افراد نفوذیِ خود می‌خواهند چنین موفقیتی را در کارنامۀ طالبان به ثبت برسانند.
با توجه به این افشاگری‌ها، می‌توان به روایتِ کلان‌تری از جنگِ افغانستان دست یافت. وضعیتِ هلمند برای هر نقطۀ دیگری از کشور قابل تعمیم است. جنگی که هم‌اکنون در اطرافِ قندوز و لغمان هم جریان دارد، بی‌شباهت به واقعیت‌های جنگِ هلمند نیست. در این مناطق نیز افراد نفوذی به اندازۀ کافی فعال اند. سال گذشته وقتی قندوز سقوط کرد، بسیاری‌ها به این نکته اشاره داشتند که دست‌هایی از درون به رقم خوردنِ چنین فاجعه‌یی کمک رسانده اند. تا زمانی که به این جبهۀ پنهانِ جنگ توجه نشود، در جبهه‌های رویاروی هیچ موفقیتی حاصل نخواهد شد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.