احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 28 حوت 1396 - ۲۷ حوت ۱۳۹۶
در عصر و زمانهیی که در آن، حقیقتِ «طلا بودنِ وقت» با شتابِ برقآسایِ علم و تکنالوژی به اثبات رسیده، بسیار دردانگیز است که روز و هفتهیی سپری شود بدون آنکه پیشرفتی در کارها و مشکلاتمان ایجاد شده باشد. اما دردانگیزتر از همه این است که حکومتی در آغازِ هر سال، پیامها و وعدههایِ پُرطمطراق صادر کرده باشد ولی در پایان آن، اوضاع مردم و دولتداری بدتر و ویرانتر از سالِ پار مشاهده گردد.
بلی سال ۱۳۹۶ گذشت و ما اکنون در انتهایِانتهایِ آن قرار گرفتهایم اما نه به این سادهگی، بلکه با هزاران غم و درد و افسوس. در آغاز این سال، مقامات حکومت ـ از ریاستجمهوری گرفته تا تکتکِ وزارتخانهها و ریاستها ـ همه پیامها و وعدههایی مبنی بر بِهشدنِ سامانِ سیاسی و اقتصادی و اجتماعیِ افغانستان صادر کردند ولی همۀ آنها بسیار زود، مانند حُبابِ روی آب شکستند و باد هوا شدند.
در سالی که گذشت، شوربختانه مردم افغانستان ـ همانند سالهای قبل ـ فقط شاهد نزاعها و بهمریختهگیهای سیاسی، رخدادهای فاجعهبارِ امنیتی و بیسروسامانیهایِ اقتصادی و اجتماعی بودند. انحصارگری ارگ، توطیه برای حذفِ چهرههای شاخص و تقلایِ سایرین برای بهرهمندی عادلانه از سفرۀ قدرت، درونمایۀ اصلیِ صحنۀ سیاست و حکومتداری در افغانستان بود. از اینکه بگذریم، انفجار و انتحار و قربانیشدنهایِ دستهجمعی مردم، محتوای اساسیِ صحنۀ امنیت و ثبات در کشور بود. و از اینهم که بگذریم، فقر و بیکاری و گرسنهگی نیز همان آهنگِ تکراری و همیشهگی برای مردمِ ما بود.
در سالی که گذشت، غمِ تصاحبِ کاملِ قدرت و حذفِ تمامِ رقبایِ بالفعل و بالقوه در روان و اندیشۀ آقای غنی، نهتنها فرصتِ وفاق و همدلی و سازندهگی را از تمامِ دستاندرکارانِ عرصۀ سیاست در کشور گرفت، بلکه نفـاق و فساد و عقبماندهگی را جانشینِ آن ساخت. رییس حکومتِ موجود، در معرکۀ سیطرهجویی کامل بر ساختار سیاسی و اداریِ افغانستان چنان گرم آمد که تمام طرحها و ایدههای بلندبالایش برای رساندنِ افغانستان به شاهراه توسعه و ترقی را فراموش کرد. این معرکه توسط حلقۀ ارگ به انواع دسیسهها و مفسدههای سیاسی و اقتصادی چرب شد و بر طول و عمقِ مشکلاتِ کشور افزود. در آتشِ داغِ منازعۀ ارگ و بلخ به گونۀ مثال، رشوههای سیاسی و اقتصادیِ فراوانی از جانبِ تیم آقای غنی به سمتهای مختلف حواله شد. در این معادله و واکنشهای روانشناختی و جامعهشناختی به آن، بسیاری از روندهای سیاسی و اداری مسخ و بسیاری از فرصتهایِ زایش و بالندهگی نسخ شد.
انتحارها و انفجارهایِ فاجعهبارِ پیهمی که در کابل رخ داد نیز بخشِ بزرگی از چهرۀ سالِ ۱۳۹۶ و بیکفایتیِ حکومت و بیچارهگی مردم را احتوا میکند. در رخدادهای امنیتی پایتخت، بیشمار فرد ملکی ـ شامل زنان و کودکان ـ از بین رفتند و حکومت ابداً نتوانست از وقوعِ یک حادثه چنان پند و تجربه بگیرد که بتواند از حوادثِ مشابهِ بعدی جلوگیری کند. انفجار چهارراهی زنبق و خیابان وزارت داخلۀ سابق و حملۀ وحشتناک به هوتل انترکانتیننتال، نشانههای بارزِ بیلیاقتی حکومت در امور امنیتی و حفاظت از جان و مالِ شهروندان در این سال به شمار میآیند.
در سالی که گذشت، گرافِ فقر و بیکاری رو به بالا بود و حکومتِ اشرفغنی نتوانست به وعدههایش مبنی بر ایجاد کار برای لشکرِ بیکارانِ کشور عمل کند. در سال ۹۶، هزارها هزار جوانِ تحصیلکرده و بعضاً متخصص، برای دریافت شغل، ملتمسانه به نهادها و ادارات مختلف مراجعه کردند اما نومیدانه به خانه برگشتند. در چرخۀ منطقی این وضع، گرافِ جُرم و جنایت از جمله قتل و سرقت و راهزنی نیز سیر صعودی پیمود و هراس و وحشت به عنصرِ غالبِ زندهگیِ ما بدل شد.
فقط یک روز به حلولِ سال نوِ خورشیدی مانده و مطمیناً مقاماتِ کاخنشین در تدارکِ تهیۀ یک پیامِ نوروزیِ پُررنگولعابتر از سالهایِ قبلاند و حتماً زحمتِ نوشتنِ آن را نیز جوانهایِ تحصیلکرده و گمنامی میکشند که نهایتِ شانس و خوشبختیشان، منشیگری و کتابت برای صاحبانِ قدرت و ثروت بوده است. قبل از صدور این پیامها، بهرغم همۀ ناامیدیها، میخواهیم یک توصیۀ جاندار به این مقامات کنیم: حرفهای مفت و شعارهای توخالی، سفرههای تُهی و دلهای پُرخونِ مردم را پُر و درمان نمیکند. اگر علم و هنری دارید، آن را در سال نوِ خورشیدی، در صحنۀ عمل و در هیأت «وفـاق ملی» و همدلی سیاسی به نمایش بگذارید.
Comments are closed.