احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





کرزی همچنان در خط دفاع از طالبان

گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 11 میزان 1395 - ۱۰ میزان ۱۳۹۵

آن‌چه که در مراسم پنجمین سالگشت شهادتِ استاد ربانی در خیمۀ بزرگِ لویه‌جرگه اتفاق افتاد، از منظرِ جامعه‌شناسانه قابل مکث و بررسی است. شاید برخی‌ها همان‌گونه که در صفحه‌های فیسبوکِ خود واکنش نشان داده‌اند، به این مسأله فقط از منظر عاطفی نگاه کرده باشند، ولی بدون شک mandegar-3این رویداد جنبه‌های دیگری نیز دارد که در حال حاضر مغفول باقی مانده است.
حامد کرزی رییس جمهوری پیشینِ کشور، در هنگام سخنرانیِ خود با شعارهای اعتراض‌آمیز و انتقادی روبه‌رو شد و برای لحظه‌یی، کُل فضای مراسم برهم خورد. همه نگران به عقب نگاه می‌کردند تا ببینند چه گپ شده است. برخی از جوانانِ شرکت‌کننده با تحکم مواضع اخیرِ آقای کرزی را در برابر طالبان، با شعارهای خویش نقد می‌کردند. آقای کرزی که معلوم بود سراسیمه شده، تلاش کرد که خود را از مخمصه برهاند. به همین دلیل، فردی را که بیشتر از همه علیه او شعار سر می‌داد، فراخواند و در آغوش گرفت. او در سخنانِ خود گفت که این فرد برادرش هست ولی می‌داند که بیگانه‌ها سببِ چنین تفرقه‌یی میانِ او و برادرانش شده‌اند.
از نظر عاطفی، آقای کرزی کاری را انجام داد که می‌بایست در چنین برخوردهایی صورت گیرد. واکنش آقای کرزی، واکنشی آنی و دوراندیشانه بود. او حتا با این نمایشِ خود توانست به مقدار زیادی سنگینیِ جوِ انتقادآمیز علیه خود را کم کند که در چند روز گذشته پس از سخنان اخیرِ او در مورد طالبان، در میان مردم افغانستان شکل گرفته بود.
آقای کرزی در یک گفت‌وگوی ویژه با فارسی بی‌بی‌سی، حملات هواییِ نیروهای بین‌المللی علیه طالبان را نکوهش کرده و گفته بود که نباید “افغان‌ها” به‌وسیلۀ خارجی‌ها بمباران شوند. این سخنان در میان جامعه واکنش‌های زیادی را برانگیخت تا حدی که تعدادی خواهانِ محاکمۀ آقای کرزی شدند. اوجِ این واکنش‌ها، خود را در مراسم پنجمین سالگرد شهادت استاد ربانی نشان داد. آقای کرزی برای دفاع از خود، یک بارِ دیگر به همان استدلال‌های همیشه‌گی متوسل شد. او حملاتِ نیروهای بین‌المللی در افغانستان را با تجاوز شوروی سابق مقایسه کرد و گفت که میانِ این دو هیچ تفاوتی وجود ندارد. اگر دیروز در برابر شوروی‌ها قیام کردیم، امروز در برابر غربی‌ها باید قیام کنیم و مانع حملاتِ آن‌ها در افغانستان شویم. او ادامه داد که تجاوز، تجاوز است؛ چه از جانب شوروی باشد و چه از جانب غربی‌ها. آقای کرزی گفت وقتی که از صلح با حکمتیار سخن می‌گفته، با همین نوع واکنش‌ها روبه‌رو بوده است. به گفتۀ او، روزی می‌رسد که با طالبان نیز گفت‌وگوهای دولت به نتیجه می‌رسد و آن‌ها نیز وارد نظام می‌شوند.
مسلماً این‌گونه دفاع کردن‌ها که عمدتاً اذهانِ عامه را می‌کوشد شکار خود سازد، هیچ تغییری در وضعیت به وجود نمی‌آورد. آقای کرزی یک بارِ دیگر در سخنانِ خود نشان داد که نمی‌تواند تحلیلِ درست و منطقی از وضعیتِ کشور داشته باشد. اگر واقعاً طالبان برحق‌اند و باید روزی با آن‌ها صلح شود، پس چرا خودش در پانزده سال زمام‌داریِ خود با آن‌ها به‌وسیلۀ همین خارجی‌ها جنگید؟ چرا حکومتی را که خارجی‌ها از طالبان گرفته بودند، قبول کرد و در رأسِ آن قرار گرفت؟ چرا آن روز به امریکایی‌ها نگفت که ملاعمر رهبر پیشینِ طالبان برحق است و حکومت او، حکومت مشروعِ سیاسی است؟ چرا آن زمان آقای کرزی از حملات خارجی‌ها در افغانستان حمایت می‌کرد؟
مشخص است که آقای کرزی مغالطه می‌کند و چیزهای ناهمگن و ناهمخوان را می‌خواهد در کنار هم ردیف کند و از آن‌ها برای خود پایگاه استدلالی بسازد. امروز در جبهه‌های نبرد، فرزندان این کشور برای امنیت و ثباتِ آن قربانی می‌دهند. آیا این قربانی‌ها هیچ معنای منطقی ندارد؟ چرا آقای کرزی قربانی‌های نظامیان کشور را نمی‌بیند؟ برای آقای کرزی باید به‌صورتِ بسیار واضح و روشن گفت که مسأله آن‌گونه که شما می‌نمایید، نیست. اگر گروه‌هایی در افغانستان علیه نظام قرار بگیرند و بخواهند که آن را ساقط کنند، بدون شک این گروه‌ها، گروه‌های یاغی و باغی‌اند و باید با آن‌ها جنگید. از طرف دیگر، اگر کسانی علیه قانون اساسی و ارزش‌های نظام باشند و بخواهند مشکلاتِ خود را از راه تفنگ حل کنند، در برابرشان چه باید کرد؟ آیا باید به آن‌ها گفت که شما حق‌به‌جانب هستید و بیایید دولت را تسلیم شوید؟… آیا این استدلال درست و منطقی است؟!
آقای کرزی با سخنانِ خود عملاً به جنگِ طالبان مشروعیت می‌بخشد. او می‌خواهد بگوید که ما هستیم که اشتباه می‌کنیم، زیرا طالبان در برابر تجاوز خارجی‌ها قیام کرده‌اند. دشمنی‌های سال‌های پسینِ آقای کرزی، او را از نگاهِ سیاسی کاملاً کور ساخته است. آقای کرزی نمی‌داند که خارجی‌ها چگونه و چرا وارد افغانستان شده‌اند. آیا افغانستان در پانزده سال گذشته بدون حضور نیروهای خارجی می‌توانست که از استقلال و تمامیت ارضی خود پاسداری کند؟ حضور نیروهای خارجی در افغانستان به هیچ صورت قابل مقایسه با تجاوز شوروی سابق نیست. اگر کسی و یا کسانی چنین مقایسه‌یی را انجام می‌دهند، اشتباهی بزرگ و تاریخی را مرتکب می‌شوند و بدون شک اغراضِ دیگری دارند.
آقای کرزی نارضایتی‌های دیگری از غربی‌ها دارد. مشکلِ او با امریکایی‌ها و غربی‌ها ناشی از تعاملات شخصیِ او با این کشورهاست و نه منافع ملی کشور. آقای کرزی با این سخنان خود، عملاً دفاع مشروع مردم افغانستان از کشورشان را زیر سوال می‌برد و این بسیار خطرناک است. نباید فریب حرکت‌های احساسی و پوپولیستیِ او را خورد. از جانب دیگر، او چاره‌یی غیر از به آغوش کشیدنِ فردی که علیه‌اش شعار سر می‌داد را نداشت. مگر تاریخ شاهد رفتارهایی بدتر از این با رهبرانِ دولت‌ها نبوده است؟ آقای کرزی ساده‌ترین و بی‌خطرترین راه‌حلِ ممکن برای بیرون کردنِ خود از مخمصه را انتخاب کرد. هر کسِ دیگری هم اگر به جای او می‌بود، همین کار را می‌‎کرد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.