احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 25 میزان 1395 - ۲۴ میزان ۱۳۹۵
قرار است تا یک روزِ دیگر، داکتر عبدالله رییس اجرایی کشور، در رأسِ یک تیمِ حکومتی به عربستان سعودی سفر کند. این سفر اگرچه ماهها قبل در نظر گرفته شده بود، اما در این شب و روزها با توجه به بحثِ صلح با حکمتیار، بحثهایی تازهتری را میتواند برانگیزد.
اینکه اهدافِ عربستان از دعوتِ عبدالله چیست، یک سوالِ اساسی شمرده میشود؛ اما بر اساسِ تجاربِ گذشته، باید دانست که به هیچ عنوان اهدافِ عربستان جدا از اهدافِ استیلاگرایانۀ پاکستان از مسیرِ افراطیگری نیست. همه میدانیم که عربستان سعودی همچنان همپیمانِ بزرگِ پاکستان است و طی بیش از بیست سالِ گذشته، پشتیبانِ اصلیِ طالبان و القاعده در افغانستان بوده و پیش از آن نیز از حامیان اصلیِ بخشهایی از جنگهای کابل در برابر دولت اسلامیِ استاد برهانالدین ربانی بوده است. بنابراین، عربستان و پاکستان، چه در گذشته و چه هم در امروز، در یک خط و برنامه در افغانستان قرار دارند.
با چنین برداشتی، سفر عبدالله به عربستان و پاکستان اهمیت و ارزشِ بسیار زیادی دارد اما به شرطِ آنکه او با یک برنامۀ منظم واردِ این کشور شود و با مقاماتِ عربستانی صحبت کند.
مسلماً عربستان هماکنون نیز نفوذِ زیادی در بین رهبرانِ طالبان و جریانِ افراطیِ داعش دارد و حتا برخی از رهبرانِ طالبان در این کشور بهسر میبرند. برخیها حتا از حضور حکمتیار در چند سالِ پسین در عربستان سخن میگفتند؛ ادعایی که به گونۀ رسمی مطرح نشده است.
البته افزایش تمایلِ ریاض به نقشآفرینی در گفتوگوهای صلحِ طالبان با کابل، با توجه به درخواستِ گستردۀ حکومتِ افغانستان از این کشور و حمایتِ امریکا از این پروسه، میتواند به مثابۀ دریافتِ امتیازهایی از غرب و افغانستان نیز تلقی گردد. در این هم شکی نیست که عربستان همواره خود را کشوری تأثیرگذار و تعیینکننده در تحولاتِ افغانستان دانسته و بدون شک تأثیرگذار نیز بوده است.
اما حالا آقای عبدالله در این سفر باید واقعیتهای افغانستان را آنگونه که هست، به مقامهای عربستانی انتقال دهد؛ زیرا در طولِ تاریخ معاصرِ ما، عربستان با برداشتی کاملاً اشتباه در افغانستان عرضِ اندام کرده و شناختِ آن کشور از افغانستان، هنوز مبتنی بر کژفهمی و سوءتفاهم است. حال آنکه پاکستان شناختِ درستی بر بنیاد منافعِ خویش از افغانستان دارد و یک راهبرد مشخص را نیز دنبال میکند و توانسته است سیاستگرانِ بیمطالعۀ عربستان را به میلِ خویش سمتوسو دهد و آن کشور را در استراتژی تروریسمپروریِ خود در افغانستان شامل سازد.
آجندای سفرِ آقای عبدالله به عربستان اگر تنها به بحثِ آمدنِ حکمتیار و صلحِ او با حکومت خلاصه نشود، میتواند برای افغانستان یک فرصتِ مغتنم تلقی شود. زیرا عبدالله از آدرسِ جریانی که در جهاد و مقاومتِ کشور، حرفِ اول را داشته و نیز در دفاع از کشور نقشِ فوقالعاده را بازی کرده و نیز همواره موردِ فشارِ کجفهمیهای عربستان قرار گرفته، شناخته میشود و این سفر میتواند بابِ تازهیی را در روابطِ دو کشور باز کند.
این نخستینبار در سی سالِ گذشته است که ریاض از چهرهیی مربوط به جریانِ سیاسیِ غیروابسته به پاکستان دعوت میکند و از لحاظ قومی نیز در افغانستان، هیچگاه تاجیکها در مرکزِ توجه اعراب قرار نداشتهاند. اینبار اما داکتر عبدالله که به عنوان نمایندۀ اقوامِ غیرپشتون شناخته میشود و امریکاییها نیز از همین منظر او را میشناسند، باید نهایتِ بهره را از این سفر ببرد و سعی کنـد که نگاهِ عربستان به افغانستان و تحولاتِ آن را تغییر بدهد.
مسلماً این تغییر یکشبه به میان نمیآید، اما در صورتیکه دانش و درایتِ لازم وجود داشته باشد، این سفر میتواند فصلِ نیکو و جـدیدی از روابط را میانِ دو طرف کلیـد بزند.
Comments are closed.