احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمدعمران - ۰۱ قوس ۱۳۹۱
افغانستان کشور حوادث است. هر روز میتوان به خبرهای تکان دهندهیی روبهرو شد. از درگیریهای مسلحانه گرفته تا انتحاریها و بمبگذاریهای کنار جادهیی. از حملههای نیروهای امنیتی به همکاران شان و یا نیروهای خارجی، تا سربردن و کشتار غیرنظامیان به وسیله طالبان و دیگر گروههای شورشی. همانهای که دولت میخواهد از طریق برنامه صلح آنها را به دور میز مذاکره بیاورد و حتا در روند سیاسی شرکت دهد. به تازهگی حوادث دیگری هم وارد فضایی رسانهیی کشور شده اند. شاید در گذشته نیز از این نوع حوادث هرازگاهی گزارشهای منتشر میشد؛ ولی در ماهها و هفتههای اخیر، نشر این گونه حوادث افزایش یافته و نشان میدهد که باید مسأله جدیتر از آن باشد که فکر میشود. براساس گزارشهای رسیده از هرات در غرب کشور، از آغاز سال روان تا به حال هفتاد واقعه تجاوز جنسی در این شهر ثبت شده که شماری از این واقعات تجاوز جنسی بر کودکان بوده است. خبرنگاران و نهادهای مدنی هرات در پیوند به این مساله دست به کمپاین اعتراضی زدند و از نهادهای مسوول خواستند که با این نوع حوادث برخورد جدی صورت گیرد. این کمپاین نشان میدهد که موضوع تجاوزهای جنسی و قتلهای ناموسی در این شهر چنان مایه نگرانی شده است که این بار روزنامهنگاران که خود گزارشگران این نوع حوادث هستند، دست به یک اقدام مدنی برای رفع و کاهش آن بزنند. اما بحث تجاوزهای جنسی تنها نمیتواند در محدودهیی یک کمپاین اعتراضی و هشدار آمیز پایان یابد و یا به راه حلی بینجامد. این موضوع چنان عمیق و تأمل برانگیز است که بدون مشارکت عمومی مردم و نهادهای مسوول نمیتوان برای آن راه حلی سراغ کرد. کودک آزاری بخش دیگری از چهره پنهان خشونت در کشور است که گاهی حتا از فرط بدیهی بودن به فراموشی سپرده میشود. کودک گاهی در خانواده چنان مورد آزار و اذیت از سوی نزدیکترین افراد به خود قرار میگیرد که بسیاریها بر آن نام کودک آزاری نمینهند؛ ولی در حقیقت هر اقدامی که از سوی والدین صورت گیرد که موجب خوف و ترس کودک شود خود به نحوی کودک آزاری پنداشته میشود. اما در کشوری مثل افغانستان به دلیل وجود انواع خشونتهای عریان به پدیده کودک آزاری کمتر توجه میشود؛ ولی همین پدیده سبب میشود که ابعاد گستردهتر و بزرگتر به خود بگیرد و به سو استفادههای جنسی و یا هم تجاوزهای جنسی منجر شود. نشر فیلم مستندی در رابطه به پدیده « بچهبازی» که چند سال پیش منتشر شد، شاید نخستین تکانه برای بیداری جامعه میتوانست باشد. ولی نسبت به نشر آن نه تنها واکنش دقیقی صورت نگرفت بلکه عدهیی تلاش کردند که موضوع را به گونههای دیگر توجیه کنند تا به گفته دوستی سبب « شرم ساری» در انزار جهانی نشوند. ولی واقعیت این است که پدیدههای مثل کودک آزاری، استفادههای جنسی از کودکان و خشونت علیه آنها در کشور وجود دارند و نمیتوان با پنهان کردن آنها واقعیت را نیز تغییر داد. زمانی کانت میگفت که « روشنگری این است که انسان از صغارت فکر بیرون شود» ، یعنی این که مسوولیت اعمال خود را خود به گردن بگیرد. ما نیز باید از چنین صغارتی بیرون شویم و واقعیتها را به عنوان واقعیت بپذیریم و آنگاه برای حل آنها به گونه عقلانی فکر کنیم. حتا فرمان رییسجمهوری برای اعدام عدهیی از تجاوزگران جنسی بر کودکان نمیتواند راه حل درستی برای این گونه پدیده باشد، هرچند که میتواند زنگ خطر را برای کسانی که در این خصوص با بی پروایی عمل میکنند، به صدا در آورد. این موضوع نیاز به بررسی و آسیب شناسیهای کارشناسانه دارد و باید از دیدگاههای مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد. از سوی دیگر موضوع قتلهای ناموسی نیز این روزها در سرخط حوادث و رویدادهای کشور قرار گرفته اند. در این نوع قتلها عمدتا زنان از سوی شوهران و یا وابستهگانش مورد خشونت قرار میگیرند. قتلهای ناموسی تاریخی طولانی درمیان ملل جهان دارد و همانگونه که پدیدههای مثل سواستفاده جنسی از کودکان و یا کودک آزاری به جامعه و کشور خاصی تعلق ندارند، این پدیده نیز نباید تنها در جغرافیای خاصی تعریف شود؛ ولی در این که شکلها و نوعهای آن در جوامع مختلف میتواند مختلف باشد، هیچ جای شبههیی نیست. بسیاری از تحلیلگران باور دارند که انتشار گزارشهای مربوط به سواستفادههای جنسی از کودکان و یا قتلهای ناموسی در کشور سبب شده است که در مورد آمار آنها مبالغه صورت گیرد. درحالی که ممکن است در گذشتهها که دسترسی به اطلاعات این همه گسترده نبوده، حوادثی از نوع سواستفادههای جنسی از کودکان و قتلهای ناموسی بیشتر از چیزی بوده باشد که در حال حاضر در مورد آنها سخن میگویند؛ ولی چه این ارقام کاهش یافته باشند و چه افزایش نمیتوانند توجیهگر وضعیتی باشند که در حال حاضر کشور با آن رو به رو است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با سواستفاده جنسی از کودکان، خشونت علیه زنان و قتل های ناموسی در کشور مواجه ایم و این پدیدهها به عنوان شنیعترین و قبیحترین نوع خشونتها میتوانند برای ما مایه شرمساری باشند؛ ولی واقعیت آنها را باید پذیرفت و برای محو آنها اقدامهای سازنده و موثری انجام داد. نه عبور کردن از کنار آنها میتواند مشکل جامعه را حل کند و نه هم پنهان کردن ها. با واقعیتها باید شجاعانه رو به رو شد و تلخیها و شیرینیهای آنها را همانگونه که هستند باید دید. ولی این دیدن به معنای تسلیم شدن در برابر آنها نیست؛ بلکه چارهجویی و یافتن راههای حل موثر برای این گونه شرمساریهای بزرگ است.
Comments are closed.