احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:علیرضا تاجریان/ شنبه 6 قوس 1395 - ۰۵ قوس ۱۳۹۵
بخش نخست/
مفهوم فقر
در بسیاری از فرهنگها فقر را به معنای «عدم تکافوی ضروریات زندهگی» تعریف کردهاند. چنین تعریفی به طور کلی، دقیق و جامع نیست؛ زیرا ضروریات زندهگیِ هر جامعه در طول زمان و مکان ابعاد و اشکال گوناگونی دارد و از جامعهیی به جامعۀ دیگر دگرگون میشود. از اینرو، تعیین یک تعریف علمی برای «فقر» که برای هر زمان و مکان صادق باشد، ممکن نیست. ولی آنچه مسلم است، فقر زاییدۀ دو عامل تعیینکننده چون کمبود و مالکیت است. بدین معنی که در بسیاری از جوامع همهچیز به قدر وفور وجود ندارد و تقاضا بیش از عرضه است، در نتیجه هرچه که برای زندهگی ضروری و کمیاب است، ارزش اقتصادی پیدا میکند و به محض اینکه ارزشمند میشود، در بسیاری از کشورها عدۀ قلیلی آن را تصاحب میکنند و عدۀ کثیری از آن محروم میگردند. به دنبال این امر، کسانی که امکان دستیابی به چیزی نادر را ندارند، نسبت بدان احساس «فقر» می کنند.
تعیین خط فقر
هرچند از دیدگاه جامعهشناسی تعریف دقیق فقر و تعیین حدود آن خالی از اشکال نیست، ولی پژوهشگران ضوابط و معیارهای ویژهیی چون درآمد سرانه، میزان مصرف روزانۀ کالری، مساحت سرانۀ مسکن، مصرف سرانۀ مواد غذایی و پوشاک، میزان برخورداری از آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و حتا سرگرمی و تفریح را تعیین کرده و بر اساس آن، خط فقر را مشخص میکنند.
انواع فقر
فقر را میتوان از دیدگاه حد گسترش آن، به فقر جمعی، گروهی و فردی تقسیمبندی کرد؛ مثلاً در مناطقی که تعداد مصرفکنندهگان «ضروریات زندهگی» بیش از عرضۀ آن میباشد، فقر جمعی پدید میآید.
نوع دیگری از فقر، «فقر دورهیی» نام دارد؛ این گونه فقر معمولاً در نتیجۀ کاهش موقتی امکانات زندهگی در پیرو خشکسالی در زمینۀ اقتصاد، کشاورزی، قطع تجارت در اقتصاد بازرگانی و یا بیش تولیدی در اقتصاد صنعتی پدیدار میشود. در برابر فقر دورهیی که جنبۀ جمعی داشته و گذرا میباشد، «فقر فردی» قرار دارد که ناشی از موقعیت جامعهیی فرد میباشد. این نوع فقر از اراده و اختیار افراد بیرون است. در اکثر جوامع پیرمردان و پیرزنانی که قدرت کار ندارند، بیوهزنانی که نانآور خویش را از دست دادهاند، یتیمانی که بیسرپرست شدهاند و… دچار فقر فردی هستند.
نوع دیگری از فقر وجود دارد که مستقیماً تحت تاثیر گرایشهای دینی و بنا به خواست فرد پدید میآید که باید آن را «فقر آرمانی» نامید؛ مثلاً در ادیانی چون بودایی و مسیحیت جایگاه ارجمندی به فقر اختصاص داده میشده و آن را نوعی تقوا میپنداشتند و برای پیروان خویش فقر را از صفات «جمیله» میشمردند.
«فقر فرهنگی» نوع دیگر فقر است و در سطح خُرد، فقر فرهنگی عبارت از قرار گرفتن در معرض انواع آسیبهای اجتماعی و فرهنگی میباشد که فرد به طور مستقیم یا غیرمستقیم دچار آن است. مثل بیسوادی والدین یا بیسرپرستی و…
Comments are closed.