احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





معارف افغانستان بر لبۀ پرتگاه

گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 30 قوس 1395 - ۲۹ قوس ۱۳۹۵

از بحث کیفیتِ درسی و کاستی‌های آن‌چنانیِ نصاب تعلیمیِ مکاتب افغانستان که بگذریم، هنوز کمیتِ دانش‌آموزانِ کشور محلِ تردید است و تا هنوز وزارت معارفِ افغانستان به گونۀ شفاف و روشن در این مورد رقمِ رسمی را اعلام نکرده است.
از دو سال به این‌سو که در رأس وزارت معارفِ افغانستان داکتر اسدالله حنیف بلخی قرار گرفته، جنجال‌ها در مورد کمیت دانش‌آموزان و به تعبیری، مکاتبِ mandegar-3خیالی بالا گرفته است. آقای بلخی به محض این‌که مدیریت معارفِ کشور را به دست گرفت، دست به یک سلسله افشاگری‌ها در مورد وضعیتِ معارفِ کشور و به ویژه موضوع جنجالیِ مکاتبِ خیالی زد. این موضوع با واکنش تندِ وزیر قبلی معارف، داکتر فاروق وردک روبه‌رو شد و او ادعا کرد که هیچ مکتب خیالی‌ و به تبع آن، هیچ شاگرد و معلمِ خیالی‌یی آن‌گونه که رهبری جدیدِ معارف افغانستان از آن‌ها سخن می‌گوید، وجود ندارد. اما دیری نپایید که سازمان‌های جهانی و برخی منابع معتبرِ دیگر نیز تأیید کردند که مکاتب خیالی، واقعیتی‌ست که در افغانستان وجود دارد.
اکنـون اما وزارت معارف افغانستان می‌گوید که رقم دقیقِ شاگردان مکاتب، چیزی نیست که تا به امروز به عنوان رقمِ رسمی گفته می‌شده است. به گفتۀ مقام‌های وزارت معارف کشور، در افغانستان ۱۱ میلیون شاگرد مکتب وجود ندارد، بل این تعداد چیزی بین پنج‌ونیم تا شش میلیون نفر است.
وقتی این رقم را به عنوان رقمِ رسمیِ ثبت شده از سوی مقام‌های وزارت معارف می‌شنوی، به یاد آن روزهایی می‌افتی که مقام‌های کشور به شمول رییس جمهوری، در کنفرانس‌ها و نشست‌های جهانی با قاطعیت از حضور بیش از ده میلیون کودک و نوجوان در مکاتب کشور سخن می‌گفتند. نمی‌دانم حالا که رقم‌های تازه را می‌شنوند، چه احساسی به آن‌ها دست می‌دهد. آیا خواهند گفت که ما می‌دانستیم ولی می‌خواستیم که بر سرِ متحدان جهانی افغانستان کلاه بگذاریم؟
از جانب دیگر، رقم ارایه‌شده چنان تفاوتِ فاحشی را نشان می‌دهد که به هیچ صورت قابل توجیه نیست. ما بارها در گذشته از زبان مقام‌های معارف به مناسبت‌های مختلف شنیده‌ایم و با مباهات نیز شنیده‌ایم که افغانستان حالا یازده میلیون شاگرد در مکاتبِ خود دارد. آن‌ها بسیاری از کاستی‌ها و مشکلات را به دوشِ همین وضعیت انداخته و مدعی می‌شدند که افزایش چشم‌گیر و کم‌سابقۀ شاگردان سبب شده است که آن‌ها نتوانند به‌درستی وضعیت را مدیریت کنند و به نارسایی‌های معارفِ کشور پایان دهند.
این مسأله البته در همین‌جا پایان نمی‌یابد و خیلی مسایلِ دیگر نیز به آن پیوند دارند و از جمله این‌که مسوولان وزارت معارف کشور در سال‌های گذشته به اندازۀ ۱۱ میلیون نفر کمک‌های مالی از سوی جامعۀ جهانی دریافت کرده اند. آن‌ها همچنین متناسب با همین رقم، خواهان داشتن مکتب، معلم و امکاناتِ درسی می‌شده اند و این موضوعی نیست که بتوان به‌ساده‌گی از کنار آن عبور کرد.
شاید گفتنِ این‌که حالا معلوم شده که افغانستان ۱۱ میلیون شاگرد در مکاتب خود ندارد بل رقم دقیق آن، ۵ و نیم میلیون است، در وهلۀ اول آشکار شدنِ یک دروغ بنماید که خیلی هم مهم نیست؛ چون بسیاری‌ها می‌گویند که دولت افغانستان در کدام عرصه دروغ نگفته و تقلب نکرده که در عرصۀ معارف نکرده باشد. اما بحث وقتی عمیق و حساس می‌شود که ببینیم نتایج این دروغِ بزرگ به کجا انجامیده و چه فاجعه‌یی را رقم زده است.
وقتی مقام‌های وزارت معارف در گذشته از موجودیتِ یازده میلیون شاگرد در مکاتب به صورتِ رسمی سخن می‌گفته‌اند، به معنای آن بوده که امکاناتی را هم که به‌دست می‌آورده اند، برای یازده میلیون شاگرد بوده است. حالا سوال این‌جاست که این امکانات چه شده است؟ در چه راه‌هایی به مصرف رسیده و کی‌ها مصرف کرده‌اند؟
مسوولان پیشینِ وزارت معارف بدون شک امکاناتِ بزرگی را برای این رقم جعلیِ خود به دست می‌آوردند و حالا باید پاسخ بدهند که با این پول‌ها و امکانات چه کرده اند؛ آیا از آن‌ها برای ادامۀ جنگ و یا برنامه‎های سیاسی‌شان سود برده اند؟ آیا از این پول‌ها و از این رقم تقلبیِ شاگردان معارف، در انتخابات‌های گذشته نیز استفاده شده است؟
اگر کسانی به درستی این قضیه را پیگیری کنند، بدون شک نتایج آن گرهِ کورِ خیلی از مسایلِ ظاهراً لاینحل را باز خواهد کرد. از طرف دیگر، مشکل معارف کشور، تنها کمیت دروغینِ آن نیست، بل محتوا و کیفیت خطرناکِ آن نیز می‌تواند باشد. کاستی‌های بسیار عمیق و بنیادی‌یی در نصاب تعلیمی و کیفیت درسیِ مکاتب بیداد می‌کند که نیاز به بازنگری و تجدیدِ نظر دارد. برخی از مکاتب کشور، عملاً به محل‌های سربازگیریِ گروه‌های تندرو و تمامیت‌خواه تبدیل شده اند. در برخی از مکاتب کشور، عملاً فکر خشونت و جنگ ترویج می‌شود و محتوای برخی از کتاب‌های درسی نیز خالی از ترس و نگرانی نیست.
مسلماً مسوولیتِ بخش بزرگی از این مشکلات به مسوولانِ پیشینِ وزارت معارف مربوط می‌شود و باید این افراد در این عرصه‌ها پاسخ‌گو باشند؛ ولی در عین حال، مسوولان فعلیِ وزارت معارف باید با برنامه‌ریزی علمی، گام‌های استوار در راستای اصلاحات در معارفِ کشور را بردارند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.