احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 30 قوس 1395 - ۲۹ قوس ۱۳۹۵
شاید در نگاهی علمی و واقعگرایانه بتوان گفت که «فساد» سرنوشتِ محتومِ همۀ اشیایِ مادی در دنیای پیرامونِ ماست و به گونۀ نسبی، شاید بتوان گفت که فساد سرنوشتِ گریزناپذیرِ همۀ روندها و جریانهایِ غیرمادی در جهانِ انسانی است. ولی با همۀ اینها، تلاش برای جلوگیری از فساد و تباهی در همۀ حوزههای مادی و معنوی و آوردنِ اصلاح و یا دگرگونی مثبت نیز، عقلانیترین رویکردِ ممکن برای بشرِ صاحبخرد و دارندۀ لقب «اشرف مخلوقات» است. یعنی انسان موظف است در هر قدم و نفسِ خویش، تکاپویِ اصلاح داشته باشد و با مرور بر احوال و کردار خویش، فساد و تباهی را سد گردد. اما آنچه این مقال به عنوان یکی از مصادیقِ فساد ـ و شاید بدترین مصداقِ آن ـ بدان پرداخته، فسادیست که در میدانِ سیاستِ کشور رونما گشته و بوی نامطبوع آن، شبکههای اجتماعی بهویژه فیسبوک را آکنده است.
اگر سیاست را درایت و باهوشی در اداره و مراقبتِ امور داخلی و خارجیِ یک جامعه و فراهم نمودنِ اسبابِ صلاح و رفاهِ عمومی تعریف کنیم، فساد در این عرصه وحشتناکترین نوعِ فساد و تباهی شمرده میشود که از بالا به پایین، همۀ اجتماع را درمینوردد و نخبهگان و مردمِ عادی را بر حضیضِ ذلت مینشاند.
آنچه این روزها در فضای فیسبوک مشاهده میشود، چیزی جز مسخِ دانش سیاسی و یا دستکم تنزیل و تقلیلِ آن، به جنگهای کودکانه و خالهزنکی نیست. اگر در گذشته سیاستمداران، قدرت و برتریِ خود را در قالبِ تصمیماتِ خوب و راهبردِ حسابشده جستوجو میکردند و رقابتها و حریفزنیهایِ خویش را نیز در این دایره پی میگرفتند، اکنـون همه به فیسبوک ایمان آوردهاند و ذلت و پیروزیِ احتمالیِ خویش را در دستانِ کاربرانِ فیسبوکی میبینند. آنها چنان فیسبوک و فضای مجازیِ شکلگرفته در آن را جدی شمردهاند که دیپلماسی و خردِ سیاسی را واگذاشته و به استخدامِ کاربرانِ فیسبوکی برای خویش دل سپردهاند؛ کاربرانی که برای آنها مداحه میگویند، اخبار مثبت میسازند، شایعهپراکنی میکنند و اگر لازم شد، حریفان و رقبایِ آنها را به تیرِ طعنه و دشنۀ تهمت مینوازند.
هماکنون همۀ جدالها و رقابتهای درونحکومتی و صفبندیها و بندوبستهای سیاسییی که در درون و بیرونِ نظام جریان دارد را میتوان آیینهوار اما به شکلِ بسیار مفتضحانه در فیسبوک و فعالیتِ مستخدمانِ فیسبوکییی که بیشتر به آنها “فیسبوکچلوونکی” میگویند، مشاهده کرد. همه میدانیم که آقای غنی برای توسعۀ نفوذ و اقتدارِ خود در نظام به همراه تیمِ خاصش مصروفِ نقشهها و ترفندهای فراوان است و در سوی دیگر، باقی بازیگرانِ سیاست در کشور در تلاش برای بینصیب نماندن از سفرۀ قدرت و یا حذف نشدنِ از میدان سیاست اند. در آنسو غنی به ذهنهای مبتکر و مغزهایِ نقشهکشِ همتیمیهایش اتکا کرده و در اینسـو خیلِ انبوهِ سیاستمدارانی که از غنی قدرت و موقف میطلبند و از اکثریتِ جامعه نیز نمایندهگی میکنند، در فیسبوک جنگِ نیابتیِ مضحک و شرمآوری بهراه انداختهاند که مگو و مپرس.
آنچه که از تماشایِ این اوضاعِ مسخره در فیسبوک و حالِ زارِ سیاستمردانِ فیسبوکبازمان نصیبِ هر انسانِ آگاه و دردآشنایی میشود، دریغ است و درد است و افسوس. هماینک هواخواهانِ نمایندهگانِ سیاستمدارانِ همسویی که خود را در آیینۀ انزوا و زده از قدرت و صلاحیت احساس میکنند، در فیسبوک به مصافِ هم آمدهاند تا با تحقیر و تضعیفِ یکدیگر، سهمِ بیشتری از خوانِ قدرتِ رقیبِ اصلی یعنی آقای غنی ببرند؛ بیخبر از آنکه این رویکرد و این خالی کردنِ زیر پای یکدیگر، آبیست که آنها در آسیابِ تمامیتخواهیِ ارگ میریزند و بهواسطۀ آن، به زیرکیِ اتاق فکرِ ریاستجمهوری «آفرین» میگویند.
بهرغم همۀ ناامیدیها، صمیمانه به همۀ سیاستمردانِ فیسبوکباورمان توصیه میشود که فیسبوک را به جوانان و کاربران و هواخواهانِ بیمزد واگذارید و سیاست را در دایرۀ خرد و تصامیمِ نیکو دنبال کنید و به یاد داشته باشید که رقیبِ اصلی در میدان قدرت، سرنخِ همۀ دعواهایتان را بهدست دارد و حذفِ یکی از شما، مقدمهیی برای حذفِ محکمترِ سایرتان است. پس به خود آییـد و وحدت را در کثرت بجویید!
Comments are closed.