احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:ترتیبکننـده: روحالله بهزاد/ شنبه 11جدی 1395 - ۱۰ جدی ۱۳۹۵
بخش چهاردهم/
یادداشت: کنفرانس «آجنـدای ملی» به رهبری احمدولی مسعود، سالهاست که به آدرسی برای رایزنی و چارهاندیشی میان نخبهگان و بزرگانِ کشور برای بیرونرفتِ افغانستان از نزاعها و ناکامیهایِ تاریخی تبدیل شده است. اما این آدرسِ مدنی اخیراً در ابتکاری تازهتر، دست به برگزاری سلسلهنشستهایِ مشورتیِ ماهوار و هفتهوار با جوانانِ فعال و آگاهِ کشور برای بررسیِ اوضاع نگرانکنندۀ افغانستان و دریافتِ راهحلهای علمیتر و بهروزتر در سایۀ اهدافِ عالیِ آجندای ملی زده است. روزنامۀ ماندگار به حمایت از این فعالیتهای ارزنده، این بخش از این صفحۀ خویش را به بازتابِ چکیـدۀ گفتههایِ جاری در این نشسـتها اختصاص داده است. پس با ما همـراه و همسـفر باشید.
***
شمسالرحمن عزیزی، دانشجو: من ـ به دلیلِ اینکه آقای احمدولی مسعود را از شمارِ کسانی میدانم که در افغانستان صاحببرنامه بودهاند ـ فقط یک پیشنهاد برای تطبیقِ هرچه بهترِ «آجندای ملی» ارایه میکنم. پیشنهاد میکنم طرح آجندی ملی را همهگانی بسازید و برای بارور شدنِ بیشتر، آن را وارد احزابِ سیاسی و دانشگاهها نیز کنیـد. برای برونرفت از انحصارگرایی و افزونخواهی به نامِ قوم، دین و مذهب، به باورِ من آجنـدای ملی طرحِ مناسب و خوبی است؛ اما بدون شک به بازخوانی و اصلاحات نیاز دارد و این کار، تنها با همهگانی ساختنِ این طرح ممکن و میسر میباشد.
کنشکا محجوب: به باور من، عیب اصلی در ساختار نظام است که حتا تکنوکراتهایِ ما را به دامنِ قوم و قبیله پرت میکند. قانون اساسی برای یک عده این ذهنیت را بهوجود آورده است که فکر میکنند اصلاحات یعنی شکستِ سیاسیِ او و قوم و قبیلهاش. بنابراین، باید گفتمانی به وجود بیاید که به آنها فهمانده شود که اصلاحات نهتنها به معنای شکستِ هیچ قوم و گروهی نیست، بلکه فوایدِ آن شاملِ همۀ اقوام و جریانها در افغانستان میشود. من از طرح آجندای ملی حمایت میکنم؛ زیرا این طرح در خود برنامۀ تغییر ساختارِ نظام و تعدیل قانون اسـاسی را دارد.
محمد محمدی، عضو اجتماعی جهانی جوانان افغانستان: به باور من، تغییر ساختار حکومت، راهکارهای ویژۀ خودش را دارد، اما قبل از آن، ما باید این را ثابت بسازیم که ما تلاش کردیم که حکومت را اصلاح بسازیم، اما حکومت اصلاح نشد و ما مجبور به ارایۀ طرحِ بدیل شدیم. بحثِ دیگر این است که در قسمتِ تطبیق آجندای ملی، مدیریت بسیار اهمیت دارد؛ زیرا اگر این طرح درست مدیریت نشـود، میزان موفقیتِ آن پایین و پایینتر خواهد آمد. من شخصاً یک طراح هستم و پیشـنهاد من به عنوانِ طراح این است که باید یک اجماع ملی از جوانان، نمایندهگانِ احزاب و نمایندهگانِ اقلیتهای دینیمان تشکیل گردد و از این طریق، با طرح و پیشنهادهای منسجم و مدون، حکومت را زیر فشـار گرفته و خواهانِ اصلاحات شویم. اما در صورتی که پذیرفته نشد، میتوانیم نقطهضعفِ حکومت را نشانه گرفته و از آن طریق، به حکومت فشار وارد کنیم.
به باور من، نقطۀ ضعفِ حکومت، حمایتهای مادی و معنویِ جامعۀ جهانی و کشورهای خارجی است؛ به این ترتیب که میتوانیم آنان (کشورهای حمایتکنندۀ افغانستان) را با طرح و برنامۀمان قناعت بدهیم. و اگر آنان نیز طرح و برنامۀمان را نپذیرفتند، راه بعـدی میتواند اجرایی ساختنِ تغییر ساختار نظام سیاسی باشد.
یکی دیگر از اشتراک کنندهگان: چیزی که در گذشته و حال در کشورِ ما مشکلآفرین بوده، منحصر شدنِ رهبری و قدرت در دامنِ یک قومِ خاص و در کنار این، منحصر شدنِ قدرت نسبیِ سایر اقوام در دامنِ خانوده و بیرون ماندنِ سایر همقومیها از این قدرتِ نسبی و در نهایت، خدشهدار شدنِ صداقت و باورمندی در کشور بوده است. تبعیض، عدم توجه به شایستهسالاری و به حاشیهراندن جوانان، از مشکلاتِ دیگری است که مثل موریانه حکومت فعلیِ ما را میخورد و رنج میدهـد. پیشنهاد من به عنوان یک جوان این است که به مواردی که یاد کردم، آجنـدای ملی توجه کرده و مبارزه با این موارد را در اولویتهای طرحِ خود بگنجاند.
حشمت رادفر، مشاور رسانهیی ریاست اجرایی: میخواهم عرض کنم که همه اراده به تغییر و اصلاحات داریم و اکثرمان مشکلات را خوب درک کردهایم. ما یکی شکل و ساختارِ قدرت را داریم و یکی هم، ماهیتِ قدرت را و مسیری که قدرت اعمال میشود. وقتی ما در هر سه موضوع مشکل را داشته باشیم و عدهیی هم پا بند کرده باشند که اگر دنیـا به هم بخورد، بازهم ما حاکمِ بیچونوچرایِ این کشور هستیم؛ شاهد همان مشکلاتی میباشیم که امروزه هستیم.
من از دو زاویه نگرانی دارم؛ یکی از آدرس نسل سرگردانِ امروزی و دوم، از آدرس کسی که در گوشهیی از قدرت حضور دارم. نگرانیِ من این است که اگر وضعیتِ کنونی ادامه یابد و اگر تا پایان دورۀ فعلیِ حکومت وحدت ملی به سوی تغییر نظام نرویم، برای تجزیۀ کشور تنها یک انتخاباتِ دیگر نیاز باشد و یک ضیاءالحق امرخیل دیگر!
حرفِ ما این است که قانون اساسی تغییر کنـد و ما با هویت و قوم و زبانِ خویش شناخته شویم؛ اما طرف میگوید که تو باید از آدرسِ رسمییی که من از تو و هویتِ تو میکشم، با من وارد گفتوگو شوی.
Comments are closed.