احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهار شنبه 29 جدی 1395 - ۲۸ جدی ۱۳۹۵
کمتر از سه روزِ دیگر به تحویل قدرتِ سیاسی به دونالد ترامپ رییسجمهور جدیدِ ایالات متحدۀ امریکا باقی مانده و جهان هنوز در حالِ اندیشیدن به تبعاتِ قدرتگیری و زمامداریِ این شخصیتِ جنجالی و تقریباً مجهول بهسر میبرد. اما در این میان، افغانستان یکی از وابستهترین کشورها به گردش و چینشِ سیاست در ایالات متحده است. این میزانِ وابستهگی را بهوضوح میتوان در مقدار هنگفتِ کمکهای این کشور به افغانستان و تأمین اساسیترین مصارفِ نهادهای دولتیمان درک کنیم. پس بخشِ بسیار بزرگی از آنچه که پس از ۲۰ جنوری در افغانستان اتفاق میافتد، ارتباط مستقیم با خیالات و تصامیمِ ترامپ برای افغانستان و جهان دارد.
شاید برخیها گمان کنند که آقای ترامپ، خود را در جریان کارزارهای انتخاباتی و رقابت با هیلاری کلینتون به اندازۀ کافی شناسانده و از خلالِ اظهاراتش، میتوان سیاست و تصمیمهای مهمِ ایالات متحده دربارۀ منطقه و افغانستان را تشخیص کرد. یعنی او همواره از جنگ با تروریسم در خاورمیانه و جغرافیای اسلامی به پول و هزینۀ امریکا بیزاری جسته و گفته است که باید هزینۀ این جنگ را خودِ اعراب و مسلمانان بپردازند. او به هر اندازه که دربارۀ اوضاع سوریه و عراق و ایران بهحرارت سخن گفته، در قبال افغانستان با سکوت و یا بیاعتنایی برخورد نموده است. اما باید دانست که ژستها و حرفهایِ صورتگرفته در کارزارهای انتخاباتی، هرگز ملاک و معیارِ خوبی برای تشخیصِ کنشهای آیندۀ نامزدانِ بهقدرترسیده نیستند. زیرا پس از رسیدن به قدرت، آنهم در سیستمِ غولآسای ایالات متحده، متغیرهای زیادی برای عدولِ رهبران از سیاستهای اِعلامی و شعاریشان نقش بازی میکنند و ترامپ نیز از این قاعده نمیتواند مستثنا باشد. چنانکه او چند روز پیش، با عطف توجه به اوضاع افغانستان، ضمن انتقادهای تند از کارکردهای آقای اوباما، از اوضاعِ تهدیدزا و رو به بحرانِ افغانستان در جدال با طالبان، اظهار ناراحتی کرد. او هرچند مداخلۀ نیروهای امریکایی در افغانستان در سال ۲۰۰۳ میلادی را یک «اشتباه جدی» خواند؛ اما با اظهار نگرانی و نارضایتی از اوضاع منطقه و جنگ با تروریسم، نشان داد که هرگز نمیتواند نسبت به کشورِ ما بیاعتنا باشد؛ بهویژه آنجا که او میگوید “در افغانستان چه خبر است؟»، این اجبار و ناچاری از حضور و مداخله را به نمایش میگذارد.
مسلماً ترامپ تنها رییسجمهورِ امریکا و بازیگری در سطحِ این کشور نخواهد بود؛ زیرا رؤسای جمهور در کشوری به اقتدار و عظمتِ ایالات متحده، در واقع رهبرانِ جهان و گردانندهگانِ سیاستِ بینالملل به شمار میآیند. اکنون که آقای ترامپ در آستانۀ تحویلِ قدرت قرار گرفته، خوب است که رهبران دولت وحدت ملی در راستای نیازها و اولویاتِ کشور، وارد تعاملی مدبرانه و نیکو با این مردِ تازهبهقدرت رسیده شوند. یقیناً بزرگترین اولویتِ افغانستان، مهار تروریسمِ طالبانی و تطبیق امنیت است و در این مسیر، پاکستان بزرگترین مانع بهشمار میآید. دولت وحدتِ ملی میتواند قبل از اینکه ترامپ نیز مانندِ سایر رؤسای جمهور در ایالات متحده، در چنبرۀ نگاهها و مکارهگیهای پاکستان نسبت به افغانستان قرار گیرد، پاکستان را دور زده و در حد امکان، خطوط سیاستِ خارجیِ این ابرقدرتِ جهانی در قبالِ افغانستان را در موازات منافعِ کلانِ خویش سمتوسو دهد. این کار یقیناً ساده و آسان نیست، اما در سایۀ تدبیر ممکن و محتمل است؛ چنانکه پاکستان تا کنون توانسته این کار را انجام دهد. در پهلوی این، برای ایالات متحده و رییسجمهورِ جدیدش نیز بهصرفه است که به افغانستان و بازیهای جاری در آن، از عینکِ سیاستمدارانِ افغانستانی تماشا کنند و یا لااقل به این کشور، نگاهی مستقلانه و فارغ از علایقِ استیلاگرانۀ پاکستان داشته باشند؛ زیرا دستکم دو دهۀ گذشته نشان داده که پاکستان جعلکارترین متحد برای امریکا در منطقه است؛ کشوری که کمکهای نجومیِ این غول جهانی را دریافت میکند اما بهجز تعقیب اهداف خویش، هیچ پایبندییی به اصولِ همکاریهای منطقهیی و جهانی ندارد. اکنون که هم سیاستِ پاکستاندوستیِ آقای غنی به ناکامی انجامیده و هم ترامپ از اتحاد با پاکستان اظهار نارضایتی میکند، بهترین فرصت برای جانبِ امریکا و دولت افغانستان برای شکافتن سقفِ روابط گذشته و ریختنِ طرحی نو در امتدادِ ثبات در افغانستان و منطقه و جهان فراهم آمده است.
Comments are closed.