احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ دوشنبه 11 دلو 1395 - ۱۰ دلو ۱۳۹۵
نگاه دونالد ترامپ رییس جمهوری جدیدِ امریکا به مسلمانان، از آغاز چندان مساعد نبود. او در دوران مبارزاتِ انتخاباتیاش نشان داد که با آمدن به قصر سفید، حتماً رو در روییهایی را با کشورهای اسلامی و مسلمانان رقم خواهد زد. او در تازهترین اقدام خود، با امضای فرمانی، از ورود مسلمانانِ هفت کشور به امریکا جلوگیری کرده است. آقای ترامپ تأکیـد دارد که این اقدام برای امنیتِ امریکا اتخاذ شده و تا به حال نتایجِ خوبی نیز در پی داشـته است.
به گفتۀ سخنگویان کاخ سفید، سختگیری در ورود شهروندانِ برخی کشورهای اسلامی به امریکا، به معنای آن نیسـت که از ورود تمام مسلمانان به امریکا جلوگیری میشود. اما حقیقت این است که این اقدامِ آقای ترامپ با واکنشهای زیادی بهخصوص در جامعۀ امریکا روبهرو شده است. برخی نهادهای حقوقِ اقلیتها، با برگزاری راهپیماییها در شهرهای امریکا، خواهان لغو این فرمان شده اند. آنها به این باور اند که چنیـن اقدامی تبعیضآمیز بوده و با ارزشهای جامعۀ امریکا همخوانی ندارد. به گفتۀ این تظاهرکنندهگان، امریکا جامعهیی کثرتگرا بوده و با همین ویژهگی توانسته به کشـوری ایدهآل برای بسیاری از ساکنانِ جهان مبدل شود. این تظاهرکنندهگان باور دارند که رویکرد آقای ترامپ میتواند به حیثیتِ جهانیِ امریکا صدمه بزند و از آن، کشوری تعصبآلود در اذهان جهـانی بسازد.
از سوی دیگر، این اقدامِ آقای ترامپ در میان مسلمانان نیز واکنشهای منفی داشته است. به گفتۀ آنان، ترامپ عملاً میخواهد خود را با جهانِ اسلام مقابل سازد؛ چیزی که میتواند تبعاتِ بسیار خطرناکی برای این کشور در قبال داشته باشد. اما سوال اینجاست که آیا تصمیمِ ترامپ مبنی بر سختگیری در ورود مسلمانانِ برخی کشورها به امریکا، میتواند هدفهای این کشور را در مبارزه با تروریسم و خشونت تحقق بخشد؟
این سوال از چند لحاظ قابل تأمل و اهمیت است که دورنمای آیندۀ سیاستهای امریکا را مشخص میکند. برخی از تحلیلگران باور دارند که سیاستهای سختگیرانه و غیرمترقبۀ ترامپ، میتواند در بسـیج مخالفانِ او در حزب جمهوریخواه و دموکرات، به سودِ او تمام شود. به گفتۀ این تحلیلگران، این مخالفان برای اینکه وجهۀ امریکا آسیب نبیند، مجبور میشوند که برای تلطیف سیاستهای او در کنارش قرار گیرند و تلاش کنند که سیاست هایش را نرمتر سازند. به گونۀ مثال، آنها از سخنان اخیرِ جورج بوشِ پسر یاد میکنند که پس از اقدامهای سختگیرانۀ ترامپ علیه مسلمانان، اعلام کرد که حاضراست با او همکاری کند و تجاربِ خود را در اختیارش بگذارد. به همین گونه، به باور این تحلیلگران، دموکراتهای مخالفِ ترامپ نیز روزی به چنین نتیجهیی خواهند رسـید و عملاً در کنارش خواهند ایستاد.
اما از آن طرف، طیف دیگری از تحلیلگران به این باور اند که سیاستهای ترامپ سبب خواهد شد که امریکا خود به انزوا کشانده شود. به گفتۀ این تحلیلگران، کشورهای اروپایییی که روابط خوبی با کشورهای اسلامی دارند، نمیخواهند که این روابط قربانی حمایت از سیاستهای ترامپ شود. بارنیت روبین که از سیاستمدارانِ معروف امریکایی به شمار میرود، نسبت به سیاستهای ترامپ ابراز نگرانی کرده و گفته است مشخص نیست که او امریکا را به کجا خواهد برد؛ به ویژه حالا که وزارت دفاع امریکا نیز به دستِ کسی افتاده که به “سگ دیوانه” مشهور است.
در میان این تحلیلهای مختلف و گاه متضاد، آنچه که اهمیت دارد، این است که سیاستهای این چنینی به هیچ صورت نمیتوانند نه در مهار تروریسـم و نه در بلند بردن وجهۀ جهانی امریکا کمکی انجام دهند. اینگونه سیاستها میتواند به خدشهدار شدنِ احساساتِ مسلمانان جهان، حتا همانهایی که هیچ تمایلی به تنـدروی ندارند، منجر شود. همین حالا، هزاران مسلمان از کشورهایی که با تعزیرات تازۀ آقای ترامپ مواجه شده اند، در بیسرنوشتی به سر میبرند. شماری از این افراد، همین حالا در خود امریکا اقامت دارند و نمیدانند که چه چیزی در انتظار آنهاست.
از سوی دیگر، فرو کاستن مشکل جهانیِ تروریسم به بخشی از کشورها و شهروندانِ عمدتاً مسلمانِ آنها عملاً هیچ کمکی به این مبارزه نمیکند. آیا کسـی گفته میتواند که آتش تروریسمِ فعلی را برای نخستین بار کدام کشورها برافروختند؟ چرا پدیدهیی به نامِ بنیادگرایی در جهانِ ما به وجود آمد و ریشه دواند؟
مسلماً اگر به ریشههای این پدیده نگاه واقعبینانه صورت گیرد، بدون شک کشورهای غربی و در رأس آنها امریکا، به عنوان عاملِ اصلی شناخته میشوند. آیا چهل سال پیش، وقتی جیمی کارتر و بعدتر رونالد ریگان رؤسای جمهور امریکا بودند، برای مقابله با به گفتۀ خودشان “خطر کمونیسم”، خود را حامیِ جهادگرانِ مسلمان از سرتاسرِ جهان نساختند؟ آیا آنها میلیاردها دالر را در اختیار مخالفانِ کشورهای کمونیستی قرار ندادند؟ مگر اسامه بنلادن رهبر شبکۀ القاعده، روابط بسیار نزدیک در سالهای جنگ سرد با امریکاییها نداشت؟… خوب ثمرۀ آن کمکها و حمایتهای بیدریغ و بیرویه از هر گروه و کشوری که خود را دشمنِ کمونیسم قلمداد میکرد، چنین چیزی است!
آنچه که از واقعیتهای جهـانِ ما بهدست میآید این است که تروریسم را به مسلمانان و خطرِ کشورهای اسلامی تقلیل دادن، عملاً وارونه کردنِ واقعیتها و ایجاد روحیۀ تقابل با بخشی از کشورهاییست که بیشـترین سود را برای کشورهای غربی بهبار آورده اند. مگر میتوان اقتصادِ جهانی را بدون حضورِ کشورهای اسلامی، پویا و فراگیر ساخت؟
امریکا ناچار به داشتنِ روابط با کشورهای جهان و بهویژه کشورهای اسلامی است. این پیـوند از گذشتهها آغاز شده و بدون شک ادامه خواهد یافت. جهان فعلی، جهانِ زورگویی و پرخاشگری نیست. باید به دنبالِ مشترکات گشت و زمینههایی را جستوجو نمود که بتواند امنیتِ جهانی را به سودِ همۀ ساکنانِ آن فراهم سازد.
Comments are closed.